مقدمه
اقتصاد هنر بیشتر با اقتصاد خرد در ارتباط است مسائلی چون شرایط تولیدکنندگان هنر، درآمدزایی بنگاههای کوچک هنری، فرایند قیمتگذاری آثار هنری، قدرت خرید مخاطب، سبد مصرف فرهنگی مخاطب و همچنین مسائلی چون واسطههای فروش (نگارخانه داران)، سیاستگذاری و برنامهریزی اجتماعی برای توسعه فعالیتهای اقتصادی بخش فرهنگ، حراجیها، کلکسیونرها بیمه تأمین اجتماعی هنرمندان و غیره در این حوزه مورد بحث قرار میگیرد (مریدی و تقی زادگان ۱۳۹۰: ۱۱۰). طی چند دهه اخیر مباحث بسیار عمیقی در زمینههای نامبرده رخ داده است، به طوری که تا پیش از دهه ۱۹۷۰ کمتر تحقیقی را میتوان در خصوص اقتصاد و بازار هنر سراغ گرفت، اما پس از اوجگیری بازار مبادلات بینالمللی آثار هنری در دهه ۱۹۸۰ تحقیقات نظری و تجربی بسیاری در خصوص سرمایهگذاری در هنر، بازار بورس آثار هنری و مدلهای قیمتگذاری صورت گرفت (فيس ۱۹:۲۰۰۱). متأسفانه مشارکت و سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزههای فرهنگی - هنری در جامعه ما با مسائل مشکلات عدیدهای مواجه است. بنا به دلایل ساختاری، بخش خصوصی در ایران کارکرد مطلوبی، چنانکه در جوامع اروپایی از آن انتظار میرود، ندارد. نگارخانهها، اکسپوها و حراجیها ازجمله مراکز فرهنگی و هنری هستند که با ارائه و بهنمایشگذاشتن محصولات فرهنگی هنری میتوانند نقش بهسزایی در ارتقا و توسعه فرهنگی و اقتصادی ایفا کنند. برگزاری نمایشگاهها و حراجها در دنیای مدرن علاوهبر به تصویر کشیدن غنای فرهنگی، برای تهیهکنندگان و مجموعهداران این آثار هنری سود اقتصادی هم خواهد داشت (ابوطالبیان قزوینی ۱۳۸۶: ۱۳۳). امروزه گالریداری یک صنعت بزرگ اقتصادی در حوزه هنر به ویژه هنرهای تجسمی به حساب میآید و کشورهای پیشرفته در این صنعت با هم رقابت میکنند. هجمه این رقابتها را میتوان در اخبار و شبکههای تلویزیونی مشاهده کرد که با برپایی حراجهای بزرگ هنری توانستهاند لگام این صنعت را به سمت خود بکشانند. در این تحقیق شناسایی موانع و مشکلات سرمایهگذاری در برپایی نگارخانهها، اکسپوها و حراجیهای آثار هنری در این مراسم فرهنگی - هنری بررسی میشود. در پایان راهکارهایی برای جذب سرمایهگذاری در بخش هنر ارائه میشود. سؤالی که در این تحقیق مطرح میشود این است که موانع سرمایهگذاری در برپایی گالریها و اکسپوها کدام است؟ با توجه به اینکه هدف اصلی پژوهش حاضر در مرحله نخست شناسایی است و بعد تحلیل، روش مطالعه نیز توصیفی است. استراتژی تحقیق نیز پیمایشی بوده و جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه است. به بیانی دیگر، تحقیق حاضر از نوع توصیفی اکتشافی است.
سرمایهگذاری
سرمایهگذاری عبارت است از هرگونه فدا کردن ارزشی در حال حاضر (که معمولاً مشخص است) به امید بهدستآوردن ارزشی در زمان آینده. به عبارتی سرمایهگذار درحالحاضر، ارزش مشخصی را فدا میکند تا در قبال آن در آینده ارزش خاصی که مد نظرش است به دست آورد (شریف ۱۳۸۲: اولین سمینار مالی شرکت ثنارای). سرمایهگذاری یعنی هرگونه تعهد پول یا سرمایه برای خرید مالی وسایل یا داراییهای دیگر، به منظور منفعت برگشتهای سودمند و مفید در قالب بهره، سود سهام با قدردانی از ارزش و سایر منافع سرمایه. سرمایهگذاری، شامل سرمایهگذاری بخش دولتی و سرمایهگذاری بخش خصوصی است و از آنجا که سرمایهگذاری دولت در کشورهای در حال توسعه یک ابزار سیاسی است، در میان سیاستمداران و طراحان اقتصادی کشورهای در حال توسعه این اعتقاد به صورت گسترده وجود دارد که سرمایهگذاری دولت محرک مؤثری برای افزایش سرمایهگذاری بخش خصوصی بوده و در نتیجه، ابزار قدرتمندی برای سیاستهای رشد اقتصادی و ثبات است (خدامردی و هژبرکیانی ۱۳۸۱: ۴۱).
دولت بهتنهایی نمیتواند پشتوانه خوبی برای هنر باشد، به خصوص برای هنر مدرن، زیرا دولتها دارای سیاستهای تعیینشدهای هستند که ممکن است با نگرشهای جدیدی که در هنر مدرن وجود دارد در تضاد باشد. ازاینرو هنر باید به بخش خصوصی واگذار شود چرا که در بخش خصوصی تنوع دیدگاهها، سلایق و تعدد سرمایهگذار میتواند پشتوانه مالی خوبی برای جامعه هنری باشد.
سالهاست که در تمام دنیا حمایت از هنر به بخش خصوصی واگذار شده، بخش خصوصی هم به صورت داوطلبانه حمایت از هنر و هنرمندان را به عهده گرفته است. شاید این کار در ابتدا حكم فداکاری و بخشش برای هنرمند و هنر را داشت ولی بعدها به امری درآمدزا برای سرمایهگذاران این بخش تبدیل شد. سرمایهگذاری در هنر تا دهه ۷۰ میلادی کاری مضحک تلقی میشد اما از این دهه به بعد به يمن تغييرات وسیع در شاخصهای جمعیتی و اقتصادی، بانکها و سرمایهداران به سرمایهگذاری در شاخههای مختلف هنر روی آوردند تا جایی که بانکهای خصوصی بزرگ دنیا نظیر بانک آمریکا و بانک جهانی مورگان و... هنر را به سرمایهای تبدیل کردند که بازگشت آن با حداقل ریسک همراه است. از آن به بعد در کشورهای پیشرفته دنیا، سرمایه بخش خصوصی است که چرخه اقتصاد هنر را به حرکت در آورده و همین سرمایه سالهاست حمایتکننده هنر و هنرمند بوده است ( www.mtbo.ir). در ایران نیز به تازگی بانکها به سرمایهگذاری در آثار هنری روی آوردهاند که موفقیت چشمگیری برای آنها داشته است؛ ازآنجمله میتوان به بانک پاسارگاد اشاره کرد که اثر «پرسپولیس» پرویز تناولی را در حراج کریستی به بالاترین قیمت (۲۸۴۱۰۰۰ دلار) به فروش رساند که این اثر هنوز رکورددار فروش حراج کریستی دبی است (بهبودی ۱۳۸۶: ۱۴۸).
سرمایهگذاری در نگارخانهها، اکسپوها و حراجیهای هنری
نگارخانهها
گالری یا گالاری واژهای است مأخوذ از زبان فرانسه که در معنی به اتاق دراز سرپوشیده، راهرو، بالکن سرپوشیده، محل اجتماع عمومی، بالكن تأتر و کلکسیون تابلوهای نقاشی و اشیاء ظریف اطلاق میشود (دهخدا ۱۳۷۷). با ورود این واژه در زبان فارسی به مرور واژه نگارخانه به عنوان معادل فارسی آن مورد استفاده قرار گرفت. یک گالری یا نگارخانه تشکیل شده است از یک فروشنده آثار هنری که عموماً یک مکان دائمی در اختیار دارد و در آن کارهای هنری را برای خریداران بالقوه به نمایش میگذارد؛ گروهی از هنرمندان که اغلب آنها هنرمندان دائمی نگارخانه نامیده میشوند کارهای قابلفروش را تولید میکنند؛ گروهی از خریداران از طریق خریدهای مداوم خود نگارخانهها را تقویت میکنند؛ نقدنویسانی هم از طریق توصیفها و ارزیابیهای منتشرشده خود، علاقههایی را بر میانگیزند و بازاری را برای کارهای هنرمندان نگارخانهای ایجاد میکنند؛ گروه بزرگی از بازدیدکنندگان نگارخانه نیز در روزهای دایر بودن نمایشگاهها حضور مییابند و از طریق گفتگو درباره آثار بهنمایشدرآمده و توصیه بازدید از نمایشگاه به دیگران، هنرمندان نگارخانه را مطرحتر میکنند (تراسبی ۱۳۸۹: ۱۲۹). سابقه نگارخانهداری را میتوان تا قبل از ۱۵۰۰ میلادی دنبال کرد اما این جریان تا نیمه قرن ۱۹ میلادی جنبه نمایشگاهی در معابد و کلیساها و تالارهای اشرافی و سلطنتی داشت، نه جنبه واسطهگری برای فروش آثار هنری. پس از افول هنر مذهبی و سلطنتی، موزهها برای نمایش آثار هنری جایگزین تالارهای کلیسای درباری شدند و بخش فروش آثار به نگارخانههای خصوصی سپرده شد. آغاز این کار توسط نقاشان امپرسیونیست بود که تصمیم گرفتند آثار خود را خارج از سالنهای رسمی که مدیریت آن به دست کلیسا، دربار و اشراف بود بفروشند. از این رو آثار خود را به نگارخانهداران سپردند (ایرانپور ۳۵:۱۳۸۱ ). قدمت تأسیس گالری در ایران به بیش از ۶۰ سال نمیرسد، در حالی که گالریهای حرفهای در کشورهای پیشرفته، از اوایل قرن ۲۰ فعالیت خود را آغاز کردهاند. پس گالریداری در ایران خیلی جوان است و طبیعی است که هنوز به بازده چندان مطلوبی نرسیده باشد. اما درحالیکه طی سال های پس از انقلاب، این تعداد رشد چشمگیری داشته و هماکنون به بیش از ۴۰۰ گالری رسیده است، میتوان گفت که گالریها قطبهای فرهنگی جامعه در سطح شهر هستند، حتی اگر تصور کنیم که فقط نیمی از آنها فعال هستند، باز هم با رقم قابلقبولی مواجه هستیم. نگارخانه آپادانا به عنوان نخستین نگارخانه ایرانی در سال ۱۳۲۸ تأسیس شد. پس از آن نیز با تأسیس نگارخانه استتیک در سال ۱۳۳۷ و نگارخانه سپید ۱۳۳۸ موج اصلی تأسیس نگارخانهها از آغاز دهه ۱۳۴۰ به راه افتاد (افشار مهاجر ۱۳۸۴: ۲۲۸).
امروزه تجارت در بازار هنر به شدت در انحصار واسطهها و دلالان هنر است. اغلب نقاشان آثار خود را برای فروش در اختیار نگارخانهداران قرار میدهند. قیمتگذاری توسط نگارخانهداران صورت میگیرد. همچنین معرفی هنرمند و تبلیغات فروش توسط آنها انجام میشود. نگارخانهداران با مجموعهداران، منتقدان و خبرنگاران در ارتباط هستند و با شبکه روابط خود امکان فروش بهتر آثار را فراهم کنند (مریدی ۱۳۹۰: ۳۶).
نگارخانهداران، منتقدان، روزنامهنگاران و مدیران فرهنگی هنرمند را از مواجهه مستقیم با بازار معاف میکنند و با حفظ انزوای اسرارآمیز و گوشهگیری مقدسنمايانه هنرمند او را به همه معرفی میکنند. در واقع آنها تأییدکننده تولیدات هنرمند، تضمینکننده شهرت او و تعیینکننده قیمت آثارش هستند. از این رو افزایش واسطههای فروش بخش مهمی از توسعه بازار هنر است. گالریها استراتژیهای ارتباطی را برای هنرمندان خود تعیین میکنند. آنها نمایشگاههای هنری را سازماندهی میکنند و تلاش میکنند که آنها در رسانهها نقد شوند، آثار هنری را به متخصصان نشان میدهند و توجه عموم را به هنرمند جلب میکنند. بهعلاوه، یک گالریدار جاهطلب نه برای جذب هر خریداری برای یک نقاشی، بلکه برای جذب خریدار مناسب تلاش میکند، به عنوان مثال، خرید یک مجموعهدار مهم، قضاوت در مورد کیفیت اثر ارائهشده در گالری را تقویت میکند. اگر این تلاشها نتیجه دهند، گالریدار قادر خواهد بود یک رابطه طولانیمدت با خریدار و همچنین هنرمند شکل دهد. این مسأله، شهرت هنرمند را تقویت و به بالارفتن قیمت آثار او کمک میکند؛ همچنین به طور غیرمستقیم بر شهرت خود گالری نیز میافزاید. درنتیجه هم شهرت هنرمند و هم شهرت گالری، پارامترهای مهمی هستند که گالریدار آنها را از طریق تلاشهای خود تقویت میکند (عبداللهی ۱۳۹۲: ۲۸).
اکسپوها و حراجیها
یکی از مصادیق اقتصاد هنر در هر کشوری برپایی اکسپوها و کارگاههای مختلف هنری در داخل و خارج از کشور است که باعث آشنایی بیشتر مردم با هنرمندان میشود و هنرمندان نیز بهراحتی میتوانند آثار با ارزش خود را عرضه کنند. این روند در کشور ایران با اشکال بزرگی مواجه است که فعالیتهایی از این دست به شکلی مجرد دیده میشود و در قالب یک برنامه جامع تعریف نشده است، به همین دلیل تأثيرات و پیامدهایی که دارد بسیار کمتر از قابلیتهای آن است. مصرف کالاهای فرهنگی و هنری و چرخه اقتصادی این محصولات آثار و فعالیتها اگر در قالب یک برنامه جامع صورت نگیرد زنجیره را تکمیل نمیکند. بنابراین نمایشگاه وقتی مفهوم واقعی خود را پیدا میکند که در شیوه تولید، برنامهریزی های جامع داشته باشد که در این بخش نیز در کشور ما فاقد برنامهریزیهای مناسب و هدفمند است. در نتیجه پیامدهای آن ناقص و ابتر می ماند (هوشیاگر ۱۳۸۶: ۱۰۸).
اکسپو نمایشگاهی است که در آن گالریها و مجموعهداران گرد هم میآیند و آثار خود را در معرض فروش میگذارند تا شرکتها و مؤسسات دولتی که معمولاً وقتی برای رفتن به تکتک گالریها و خرید آثار هنری ندارند، بیایند و با اعتماد به برگزارکننده اکسپو، از این مجمع هنری خرید کنند. تاکنون در ایران چهار دوره اکسپو برگزار شده است که یکی در دولت هشتم و سه تای دیگر در دولتهای نهم و دهم بوده است. هر سه دوره اکسپو، قبل از اکسپوی سال ۱۳۹۱ برگزار شد که به گواه هنرمندان و حتی خود مدیران برگزارکننده آنها چنانکه باید و شاید قابلقبول نبوده و فروش چشمگیری نداشت ولی به مثابه گامهایی قوی برای آینده بود. اکسپوی چهارم با سه دوره قبلی متفاوت بود زیرا در این دوره بودجهای قابلتوجه از سوی مجلس برای خرید آثار هنری تعیین شده بود. به طور متوسط در هر اکسپو۴۰ تا۵۰ هنرمند از هر گالری به جامعه معرفی خواهد شد؛ یعنی هم گالریدار میتواند هنرمند خود را پوشش دهد و هم ذهن هنرمند از بخش اقتصادی کارش رها میشود. در اکسپوهایی که تا کنون در تهران برگزار شده، سهم گالریها از فروش آثار ۴۰ درصد بوده است که این درصد سود بالایی برای گالریداران محسوب میشود. در حراجیها، آثار هنری چند روز قبل به نمایش گذاشته میشود و کاتولوگهایی با مشخصات خاص آن اثر به چاپ میرسد تا خریداران حداکثر اطلاعات لازم را برای انتخاب و خریداری آن اثر داشته باشند. خریدار باید علاوهبر قیمت خریداریشده در روز حراج درصدی را هم به عنوان کمیسیون به حراجگذاران پرداخت کند تا بتواند مالک آن اثر هنری باشد. این کمیسیونها بین ۱۰ تا ۳۰ درصد تعیین میشود. زمانی که فروشنده برای دریافت بهای اثر فروختهشده به مرکز حراج مراجعه میکند، با توجه به قرارداد و توافق اولیه که بین مؤسسه حراجی و فروشنده وجود دارد، فروشنده نیز باید درصدی از بهای فروختهشده اثر را به عنوان کمیسیون به حراجگذار بپردازد که آن هم بین ۱۰ تا ۳۰ درصد است.
حراج کریستی مرکز پیشتاز اقتصاد هنری در جهان است. کریستی بزرگترین حراجهای قرن ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۲۱ را برگزار کرده است. کریستی ۸۵ دفتر در ۴۳ کشور و ۱۴ مرکز فروش در سراسر دنیا دارد (شریعتی ۱۳۸۸: ۱۳۹). بازار داخلی هنر معاصر ایران تا قبل از ورود نمایندگان کریستی به دبی محدود به فروش اندک گالریها و خرید مجموعهداران شناختهشده بود. اما ناگهان غرق در موج عظیمی شد. موج قیمتها رو به فزونی گذاشت و این منجر به ظهور خریداران جدیدی شد که از این پس توانستند به هنرهای تجسمی به عنوان کالایی قابلسرمایهگذاری برای دستیابی به سود مکفی نگاه کنند. پیشبینیهای بسیاری این استقبال را منوط به بازار دبی و حضور یا انصراف کریستی از ادامه فعالیت میدانند. در اولین حراج کریستی که در ماه مه سال ۲۰۰۵ که در دبی برگزار شد، تابلویی از فرهاد مشیری و عکسی از شیرین نشاط هرکدام با قیمت چهل هزار دلار رکورددار فروش آثار ایرانی بودند. در دومین حراج در فوریه سال ۲۰۰۶، آثار هنری محمد احصایی خوشنویس، پرویز تناولی مجسمهساز و فرهاد مشیری نقاش و طراح، با فروش ۱۰۲ هزار دلار در مجموع، رکورد تاریخ فروش آثار هنری ایرانی را در دنیا شکستند. در سومین حراج کریستی که در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۸ برگزار شد، فرهاد مشیری بعد از احمد مصطفی هنرمند مصری بیشترین قیمت را برای اثر هنریاش به دست آورد. تابلوی مشیری به مبلغی بیش از ۷ برابر برآورد اولیه چکش خورد و به قیمت ششصد هزار دلار به فروش رسید. در حراج چهارم، آثار ایرانی به رکورد قابل توجه ۲/۵ میلیون دلاری دست یافتند و ایرانیها در صدر کریستی چهارم ایستادند. در این حراج، شش اثر ایرانی در میان هفت اثر نخست این حراج از نظر قیمت قرار داشتند. پرسپولیس ساخته پرویز تناولی مجسمهساز ایرانی توانست با رکورد بیسابقه دو میلیون و هشتصد و چهل و یک هزار دلار به عنوان گرانقیمتترین اثر این دوره از حراج کریستی در دبی به فروش برسد که در تاریخ حراج کریستی در خاورمیانه نیز رکوردی بیسابقه است. خریداران آثار ایرانی و هندی این فروش، عموماً بهصورت تلفنی از نیویورک، لندن، میلان، پاریس، ژنو و... بودند، اما ۹۵ درصد فروش آثار عربها حضوری انجام شد. طبق آمار خانهحراج کریستی، ۷۷ درصد از خریداران این حراجی از خاور و ایران، ۱۷ درصد از اروپا و انگلیس و ۶ درصد از امریکا بودهاند (دنیای اقتصاد ۱۳۹۳: ۳۲). حراجهای هنری عامل تأثیرگذار در اقتصاد کشور چه در بخش هنر و چه در بخشهای دیگر امور جامعه هستند و ادامهدادن به روال پیشرفت و تداوم برگزاری حراجها و اکسپوهای هنری در جامعه آن را به هر بازار سرمایهگذاری دیگری همچون بازار طلا و ارز شبیه میکند و برای عامه مردم نیز پذیرفته میشود که اثر هنری نیز یک سرمایه با ارزش مادی دارای قیمتی بهروز و همچنین یک سرمایه نمادین دارای ارزش فرهنگی و نماینده با ارزش یک کشور است.
رومن کراسل، در سال ۲۰۱۴ تحقیقی با عنوان هنر بهعنوان یک طبقه از داراییهای ریسکپذیر و ویژگیهای بازگشت سرمایه در خاورمیانه و شمال آفریقا ارائه کرد و در این تحقیق به تجزیه و تحلیل ریسک و بازگشت سرمایه در آثار هنرمندان خاورمیانه و شمال آفریقا از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ پرداخت. کشورهای مورد بررسی در این تحقيق الجزایر، بحرین، جیبوتی، مصر، ایران، عراق، اردن، کویت، لبنان، لیبی، موریتانی، مراکش، عمان، قطر، عربستان سعودی، سودان، سوریه، تونس، امارات متحده عربی، یمن و ترکیه بودند. همه اطلاعات درمورد هنرمندان خاورمیانه و شمال افريقا از سایت Blouin به دست آمده بود. کراسل در این پژوهش با مدلسازی شاخص قیمتگذاری و ایجاد یک شاخص سالانه در بررسی ۳۵۴۴ اثراز ۶۶۳ هنرمند خاورمیانه و شمال افريقا این نتیجه را به دست آورد: فروش آثار از سال ۲۰۰۶ رشد پیدا کرده و بازگشت سالیانه سرمایه در این مناطق 13/9 درصد نسبت به کل دوره بوده است و این نتیجه حاصل میشود که سرمایهگذاری در آثار نقاشی خاورمیانه و شمال آفریقا همانطور که نمودار زیر نشان میدهد، سودآور بوده و روندی رو به رشد داشته است.
بار بررسی ۳۵۴۴ نقاشی از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۱۲ از ۶۶۳ هنرمند که در ۵۹ حراج مختلف داده است این نتیجه حاصل شده که گردش مالی حراج بیش از ۱۵۵۰۰۰۰۰۰ دلار با قیمت متوسط برای یک اثر ۴۳۷۳۶ دلار و متوسط فروش در سال ۲۷۳ اثر است. شکل زیر نشان میدهد که هنرمندان ترکیه که حداکثر فروش در این دوره را با ۸۱۴ نقاشی به دست آوردهاند و نزدیک به یک چهارم از کل فروش را به خود اختصاص دادهاند. اما با توجه به گردش مالی USD ایرانیان و مصریان به ترتیب با فروش ۶۵۰ و ۴۷۶ اثر درصد بیشتری را از گردش مالی به خود اختصاص دادهاند. به این معنی که بهطورمتوسط نقاشی هنرمندان ایرانی و مصری گرانتر از آثار هنرمندان ترکیه است. نقاشی هنرمندان ایرانی با ارزشتر از نقاشیهای هر کشور اسلامی دیگر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست.
نمودار ۳ خلاصهای از خانههای حراج با اکثریت فروش در مجموعه دادهها را نشان میدهد. مشاهده میکنیم که دبی کریستی با ۹۸۸ فروش بیشترین تعداد نقاشی از هنرمندان خاورمیانه و شمال افريقا را در برمیگیرد. لندن سابتی گرانقیمتترین اثر هنری در بین نمونهها، نقاشی رنگ روغن روی بوم اثر هنرمند ترکیه عثمان حمدی-بیگ با عنوان «بانوی قسطنطنیه» را ۵،۵۰۰،۰۰۰ دلار به فروش رسانده است. با توجه به این نمودار مشخص میشود که حراجهای معروف، اثر مثبت قابلتوجهی در قیمت یک اثر نقاشی دارد. و خانههای حراجی که معروفیت کمتری دارند نقاشیهایی با کیفیتی پایینتر ارائه میکنند و فروش کمتری دارند. از سال ۲۰۰۶ فروش افتتاحیه کریستی در دبی، به بازار هنر خاورمیانه تبدیل شده است یکی از ویژگیهای منظم در تقویم حراج بینالمللی با فروش حراج، افزایش از 1/7 میلیون دلار در سال 2006 به 29/8 میلیون دلار در سال 2010 بوده است. همانطور که بازار هنر خاورمیانه گسترش مییابد، صندوقهای سرمایهگذاری هم به طور بالقوه به هنر بهعنوان یک کلاس دارایی قابلتوسعه، علاقمند می شوند.
شکل ۴ نشان میدهد که بسیاری از آثار هنری خاورمیانه و شمال افريقا که به حراج گذاشته شده با قیمت مناسب فروخته شده است، ۷۰ درصد از آنها زیر ۵۰۰۰۰ دلار به فروش رسیده و فقط تعداد کمی از آثار هنری (34 درمجموع، کمتر از 1درصد) قیمت بالای 500000 دلار داشتهاند.
کراسل در این پژوهش جدولی از ۵۰ هنرمند میان ۶۶۳ هنرمند خاورمیانه و شمال آفریقا را که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ آثارشان به فروش رسیده تهیه کرده است. در این جدول هنرمندان به ترتیب بالاترین گردش مالی که از فروش آثار خود داشتهاند قرار گرفتهاند. این جدول شامل نام هنرمند، میزان کل فروش در حراج، عنوان نقاشی که قیمت رکورد در حراج را داشته و همچنین قیمت رکورد در USD، زمان و مکان فروش اثر را نشان میدهد. در این جدول نام ۱۵ هنرمند ایرانی دیده میشود که پرفروشترین آثار را داشته اند. محمد سعید از مصر بیشترین حجم معاملات را در این بررسیها داشته و از بین ایرانیان فرهاد مشیری نفر سوم این جدول است.
در کشور ما سرمایهداران همچنان به سرمایهگذاری بر کالاهای سرمایهای سنتی مشغول هستند، البته ریسکی که در سرمایهگذاریهای جدید وجود دارد در سرمایهگذاری بر آثار هنرمندان ایرانی پس از حراج کریستی دبی و فروش آثار هنرمندان ایران با قیمتهای بالا به حداقل رسیده است. اکنون به راحتی میتوان ادعا کرد که آثار هنرمندان ایرانی گرانقیمتترین آثار هنری در خاورمیانه است و یکی از دلایل محکم بر این ادعا را مبلغ فروش آثار برخی از هنرمندان ایران در حراجهای کریستی دبی و سابتی لندن در سالهای اخیر دانست که در جدول بالا بدان اشاره شده است.
گالری اپرا
« برتراند پاد» مدیر گالری اپرا در شهر دبی امارات که در زمان بحران اقتصادی هم توانسته است به سود خوبی دست یابد، معتقد است سرمایهگذاری روی آثار هنری و شاهکارهای هنری جهان همیشه سودآور است. شهر دبی امارات متحده عربی، چندسالی است که در عرصه هنرهای تجسمی ایران به واسطه برگزاری حراجهای بینالمللی آثار هنری از سوی بنیاد کریستیز اهمیت بسیار زیادی یافته است. برتراند پاد میگوید سرمایهگذاری روی شاهکارهای هنری بهترین نوع سرمایهگذاری است؛ چرا که امکان ندارد شما با این نوع سرمایهگذاری در هر شرایطی پولتان را از دست بدهید، حتی بسیاری از افرادی که سرمایه خود را در سرمایهگذاری روی املاک و مستغلات از دست داده بودند به سراغ آثار هنری گالری ما آمدند و خواستار خرید آثار هنری شدند. بنابراین ما هم تصمیم گرفتیم در این شرایط بحران اقتصادی روی شاهکارهای هنری جهان سرمایهگذاری کنیم و از این نظر بحران اقتصادی برای ما بسیار خوب بود؛ چرا که ما را مجبور کرد به نمایشگاههای خارج از فضای گالری هم فکر کنیم. وی دلیل محبوبیت آثار هنری ایران در حراجهای بین المللی دبی را در این دانست که اولین سرمایهداران هنری و کلکسیونرهای دبی، ایرانیان بودند و آنها در راستای دفاع از جامعه ایرانی، خواستار آثار هنری ایرانی بودند و از این آثار حمایت کردند؛ البته در نقاط دیگری چون لس آنجلس و نیویورك نیز جمعیت زیاد ایرانیان باعث شده است تا توجه بیشتری به هنر ایران شود. اما این مساله در همهجای دنیا صادق است، میتوان گفت هنر ایران يك هنر بینالمللی است و در نقاط مختلفی از اروپا مردم از دیدن هنر ایرانی شگفتزده میشوند (دنیای اقتصاد ۱۳۸۹: ۳۲).
مسائل و مشکلات هنرمندان در فروش آثار هنری
هنرمندان به سرمایهگذاری و حمایت مالی برای تولید و عرضه آثارشان احتیاج دارند، هرچند محصولشدگی اثر هنری از طرف آنان واکنشهای متفاوتی را باعث شده است. مثلاً برخی از هنرمندان زیر بار خرید و فروش آثارشان نمیروند و «ایده هنری» را بیاینکه در قالب محصولات شناختهشده هنر ارائه شود محترم شمردهاند. برعکس بعضی دیگر از هنرمندان، جذب سرمایه و کسب درآمد از راه هنر را هدف اصلی خود معرفی کردهاند. مثلا «اندی وارهول» که یکی از پایهگذاران هنر فرامدرن قلمداد میشود، مینویسد: «موفقیت در تجارت باشکوهترین و شگرفترین هنرهاست. پولدرآوردن هنر است، کارکردن هنر است و پیشه و حرفه موفقداشتن با ارزشترین هنرهاست... اگر قصد دارید یک تابلوی نقاشی به قیمت ۲۰۰٫۰۰۰ دلار بخرید، پیشنهاد من این است که به جای تابلوی نقاشی این پول را به شکل بستهای به دیوار اتاقتان بیاویزید، وقتی کسی به ملاقات شما بیاید بیگمان این بسته را خواهد دید، ارزش آن را خواهد دانست و بیش از هر پرده نقاشی دیگر توجه او را جلب خواهد کرد.»
تولید اثر هنری در ایران حتی در عصر حاضر صرفنظر از پارهای سفارشها بیشتر بر پایه خلاقیت فردی و به صورتی زاهدمنشانه و عموماً فاقد پشتوانه مالی و بیشتر برای تشخصبخشیدن به هنر صورت میگیرد. در ایران هنوز نشانی از سازمانها یا نهادهایی که روی هنرمند و آثار او سرمایهگذاری کرده و موجبات پشتیبانی فرهنگی کشور را فراهم کنند وجود ندارند. خریداران محدود آثار هنری هم نمیتوانند از میزان ازدیاد یا بازدهی سرمایه هنری خود مطمئن باشند. اثر هنری بعد از فروش حکم کالایی را پیدا میکند که علاوه بر نقش فرهنگی و زیبایی باید ارزش مادیاش نیز مشخص شود. از طرف دیگر ما از داشتن کارشناسان و نقادان هنر، به صورتی قابل قبول بیبهرهایم و خود این مسئله بر بیپشتوانگی آثار هنری و عدم حمایت سرمایهگذاران دامن میزند.
موانع و مشکلات مؤثر بر سرمایه گذاری آثار هنری عبارت اند از:
موانع ساختاری: از جمله موانع ساختاری که سرمایهگذاری در آثار هنری را تحت تأثیر قرار میدهد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: فقدان نظام جامع و فراگیر اطلاع رسانی، عدم وجود امکانات کافی و ارزان برای مراکز فرهنگی و هنری، نبود سوابق اطلاعاتی برای اکثر هنرهای زیبا ، ناکارامدی نظام توزيع و بازار محصولات و آثار هنری، فقدان تشکیلات فراگیر هنری در قالب یک نظام صنفی و حمایتی.
موانع اقتصادی: عواملی که قدرت خرید مصرفکننده و الگوی خرید او را تحتتأثیر قرار میدهند. از جمله رشد روزافزون بازار غیر رسمی و قاچاق کالاها و آثار هنری، وامها . بازپرداختهای کوتاه مدت، بازده درازمدت سرمایهگذاری، نبود شاخص سالیانه از فروش آثار، پایینبودن درآمد مردم، پایینبودن سود حاصله از سرمایهگذاری در بخش هنری و تأثیر تحریمها بر بازار عرضه و تقاضای محصولات هنری.
موانع فرهنگی و اجتماعی: شامل عواملی میشود که مؤسسات و سایر عوامل مانند ارزشها، ادراکات، ترجیحات و رفتارهای یک جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. از آن جمله میتوان به عدم گرایش مردم به استفاده از نگارخانهها، ضعفهای فرهنگی ساختاری و نبود تبلیغات کافی در زمینه فرهنگ و هنر در رسانههای جمعی اشاره کرد.
موانع فردی: این موانع شامل آن دسته از عواملی است که هنرمند و سرمایهگذار بخش هنری در آن نقش دارند؛ مانند نبود محصول کافی برای ارائه در نگارخانهها و اکسپوها و نبود کارشناس حرفهای در گالریها و اکسپوها و دیگر مراکز هنری برای ارزیابی کالای هنری.
موانع سیاسی و قانونی: قوانین، آژانسهای دولتی و گروههای فشار که سازمانها و افراد را محدود ساخته و تحتتأثیر قرار میدهند. این موانع شامل قوانین و مقررات محدودکننده و بوروکراسی فرصتسوز در بخش فرهنگ، ورود دولت در حوزههای اجرایی و تصدی هنر، تعدد مراکز تصمیمگیری در بخش فرهنگ، برخوردهای سلیقهای و کنترل شدید دولت بر نگارخان ها، مالیاتهای اعمالشده در بخش فرهنگ و هنر، عدم حمایت و پشتیبانی دولت و عدم اجرای قانون حمایت از حقوق مؤلفين، مصنفین و هنرمندان است.
بررسی دادههای بهدستآمده از پرسشنامه این پرسشنامه با طرح ۲۴ سؤال در ارتباط با تأثیر موانع سرمایهگذاری در برپایی گالریها، اکسپوها و مراکز فرهنگی - هنری با استفاده از مقیاس طیف لیکرت (خیلی زیاد، زیاد، متوسط، كم، خیلی کم) در اختیار هنرمندان و صاحبان گالریها و مراکز فرهنگی - هنری قرار گرفت. با توجه به دادههای به دست آمده از پرسشنامههای جمعآوریشده و نتایج حاصل از آن موانع حاکم بر سرمایهگذاری در بخش هنر که شامل موانع ساختاری، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، فردی و سیاسی و قانونی است، میزان تاثیرگذاری این عوامل به شرح زیر است:
نتیجه گیری
هنر ایران از ظرفیتهای اقتصادی فراوانی برخوردار است، در افزایش تولید ناخالص ملی نقش مهمی دارد، ارزش افزوده بیبدیلی دارد، توان کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی با حداقل هزینه را دارد، باعث شکوفایی خلاقیتها و رشد سایر بخشها میشود، در کسب اعتبار بینالمللی برای ایران بیشترین سهم را دارد و به پشتوانه ۷ هزار سال تاریخ مدون، امکان حضوری کارآمد در بازارهای جهانی هنر را دارد. طی چند سال اخیر هنر ایران رشد چشمگیری در عرصه بینالمللی و داخلی داشته است. آثار هنرمندان ایرانی همانطور که در این تحقیق طبق آمار و مستندات اعم از جداول و نمودارها ارائه شد، در حوزه خاورمیانه و به طور کلی در عرصه بینالملل با دیگر آثار هنرمندان کشورهای خارجی رقابت دارد و این آثار طبق آمار فروشی که در نمایشگاه ها و حراجی ها اعلام شده است جزو گرانقیمتترین و پرفروشترین آثار شناخته شده است. با توجه به آنچه بیان شد، میتوان نتیجه گرفت سرمایهگذاری روی آثار هنرمندان ایرانی سودآور بوده است. با توجه به ظرفیتهای ذکر شده از هنر هنرمندان ایرانی، بسیار مناسب است سرمایهگذاران بهجای سرمایهگذاری در بخش املاک یا مستغلات و ... به سرمایهگذاری روی آثار هنرمندان ایرانی با برپایی گالریها و اکسپوها روی آورند تا علاوه بر رشد اقتصادی و ایجاد ارزش افزوده و سودآوری، به رشد فرهنگی کشور عزیزمان کمک کنند.
لازم به ذکر است مشکلات و موانعی بر سر راه سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در عرصه هنر وجود دارد که این موانع به ترتیب اولویت شامل موانع سیاسی و قانونی ( 16/31 درصد) موانع اقتصادی ( 92/26 درصد)، موانع ساختاری ( 78/21درصد)، موانع فرهنگی و اجتماعی ( 27/13 درصد) و نهایتاً موانع فردی (78/6 درصد) است. در این راستا لازم است دولت و مسئولان فرهنگ و هنر و بخش خصوصی تلاش مجدانهای در برطرفکردن این موانع داشته باشند.
راهکارهای جذب سرمایه
برای جذب سرمایهگذاری در گالریها و اکسپوها میتوان راهکارهای زیر را ارئه داد:
زمینههای رشد و همکاری نقادان و کارشناسان با بخش سرمایه گذار فراهم شود.
مجلات هنر باید قسمتی را به انعکاس خرید و فروش آثار و تبیین اقتصاد هنر اختصاص دهند و نهادهای دولتی و غیردولتی را برای سرمایهگذاری و حمایت هنرمندان و آثارشان ترغیب کنند.
دولت، آثار هنری را در قالب سبد کالایی خانوارها قرار دهد.
آموزش و پروش و رسانههای جمعی میتوانند نقش بهسزایی در بالابردن سرانه بازدید از آثار هنری در گالریها و اکسپوها داشته باشند.
از قاچاق کالا تا حد ممکن جلوگیری شود.
در میان مردم فرهنگسازی شود که از آثار هنرمندان ملی حمایت کنند و روی آثار این هنرمندان سرمایهگذاری شود.
صدا و سیما به عنوان بزرگترین رسانه ملی نقش اساسی و اصلی در تبلیغات، معرفی و شناساندن هنرمندان و آثار هنری به مردم و جامعه را دارد. اختصاص یک شبکه مجزای هنر همانند دیگر مقولات اصلی که در کشور به آنها پرداخته میشود از طریق کانالهای تلویزیونی میتواند به رشد و ارتقای فکری و هنری مردم بیفزاید و هنر را از حاشیه به متن اصلی مسائل در جامعه تبدیل کند.
مهمترین مسئله برای عرضه یک کار هنری داشتن شناسنامه و هویت خاص ملی آن اثر است که باعث جذب و خرید آن در حراجیهای مختلف دنیا میشود. اگر اثر هنری فاقد هویت باشد جز تقلید صرف و مونتاژ چیز دیگری نخواهد بود. برگزاری مداوم و سالانه اکسپوهای هنر ضروری و مهم است. برگزاری اکسپو هنرهای تجسمی فرصت مناسبی است که استعدادهای نو و جوان هنر ایران شناخته و به دیگران شناسانده شود و از این هنرمندان حمایت جدی صورت بگیرد.
دستگاههای فرهنگی نظام که در رأس آنها شورای انقلاب فرهنگی قرار دارد، باید مسئله هنر را به طور جدی دنبال کنند.
اثر هنری نه تنها مانند تولیدات صنعتی استهلاک ندارد، بلکه ارزش آن با گذر زمان افزایش پیدا میکند. پیش از هر چیز باید مبانی اقصاد هنری با توجه به تولید هنر و دادههای آماری و شرایط موجود و تحت نظارت مدیران هنری تعریف شود.
منابع
ابوطالبیان قزوینی، احمد. ۱۳۸۶. «حراجهای هنری با نگاهی به اقتصاد هنر در عهد صفوی .» آینه خیال، شماره ۳.
افشار مهاجر، کامران. ۱۳۸۴. هنرمند ایرانی و مدرنیسم. تهران: انتشارات دانشگاه هنر.
ایرانپور، مینو. ۱۳۸۱. "پدیدهای تحتعنوان نگارخانه در ایران." پایاننامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران.
بهبودی، لادن. ۱۳۸۶. «رکورد آثار ایرانی در حراج کریستی.» آینه خیال، شماره ۳۳.
پیکاک، آلن. ۱۳۷۶. اقتصاد فرهنگ و سیاستهای فرهنگی، ترجمه علی اعظم محمدبیگی. تهران: سازمان چاپخانه و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
تراسبی، دیوید. ۱۳۸۹. اقتصاد و فرهنگ. ترجمه کاظم فرهادی. تهران: نشر نی.
جزوه آموزشی دکتر شریف، سمینار مدریت مالی شرکت ثنارای. ۱۳۸۲.
دهخدا، علیاکبر. ۱۳۷۷. لغتنامه . تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
"سرمایهگذاری روی آثار هنری همیشه سودآور است." ۱۳۸۹. دنیای اقتصاد، شماره ۲۲۴۵ .
شریعتی، سارا. ۱۳۸۶. "جامعهشناسی بیهنرها: تحلیلی بر جامعهشناسی دریافت هنری." پژوهشنامه فرهنگستان هنر، شماره ۲.
عبداللهی، محمدهادی. ۱۳۹۲. «اثرات شهرت گالری و هنرمند بر قیمتها در بازار اولیه هنر.» دنیای اقتصاد، شماره ۳۰۷۶.
فروش ۴ میلیون دلاری آثار ایرانی. ۱۳۹۳. دنیای اقتصاد، شماره ۳۳۲۹.
مریدی، محمدرضا. ۱۳۹۰. "سطوح و ابعاد بازار نقاشی." تندیس، شماره ۲۰۰.
مریدی، محمدرضا، و معصومه تقی زادگان. ۱۳۸۸. " عرضه و فروش تابلوهای نقاشی در نگارخانههای تهران." جامعه شناسی هنر و ادبیات، شماره ۲.
مریدی، محمدرضا، و معصومه تقیزادگان. ۱۳۹۰. «سیاست گذاری و برنامهریزی اجتماعی برای توسعه فعالیتهای اقتصادی بخش فرهنگ: ارزیابی طرحهای کلان رونق بخشی به بازار هنر ایران در دهه ۱۳۸۰.» فصلنامه مطالعات جامعهشناختی ایران، شماره دوم.
معین افشاری، ندا. ۱۳۸۵. " روند شکل گیری نگارخانه در ایران." پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر.
هژبرکیانی، کامبیز، و مریم خدامردی. ۱۳۸۱. " رابطه سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی در ایران" ، پژوهش های اقتصادی ایران ۳ (۱۰).