در طی رکود مالی سال 2008 در جهان، شاخص اِس. اند پی. 500[1] بازار بورس به میزان 57% سقوط کرد. این در حالی بود که قیمت آثار هنری تنها 27.2% در طول مدت مشابه کاهش داشت و در این میان هنر امپرسیونیستی و مدرن تنها 10.1% سقوط را تجربه کرد. آیا این بدان معنا بود که هنر جای امنی برای سرمایهگذاری است؟
بر اساس آنچه دُن تامپسون، استاد بازاریابی و اقتصاد، در کتاب کوسهی شکم پرِ 12میلیون دلاری (1398) ذکر کرده، پاسخ این کاهشِ کمتر را میتوان در یافتههای تحقیقاتی مِی و موزِز[2] پیدا کرد. مِی و موزِز در تحقیقات خود این نتیجه را گرفتهاند که «بازارهای اقتصادی و بازار هنر بهطور همزمان حرکت نمیکنند»، به یک معنا «وقتی بازارهای کالا در حال سقوط قرار میگیرند، سرمایهگذاران پول خود را از بازار سهام بیرون کشیده، در هنرِ سطح بالا سرمایهگذاری میکنند». تامپسون، در ادامه، با ذکر مثالهایی از شکستهای نانوشته در سرمایهگذاریهای هنر، پاسخ پرسش فوقالذکر را در مؤخره کتاب بدین صورت میدهد: «هنر نه سرمایهگذاری خوبی است و نه روشی بهینه برای سرمایهگذاری». [3]
پس، دلیل سرمایهگذاریها و رکوردشکنیهای وقفهناپذیر در بازار هنر چیست؟ و چه چیزی این ماشینِ در حال کارِ اقتصاد هنر را روغنکاری کرده و بهپیش میبرد؟ شاید بد نباشد برای یافتن پاسخ و برای اینکه ببینیم آیا هنر جای امنی برای سرمایهگذاری است یا خیر، به تاریخچهی خریدوفروشهای هنری رجوع کنیم و به اصطلاحِ «هنر بهعنوان دارایی» نگاهی بیندازیم.
سرمایهگذاریها و فروشهایی که بازار هنر معاصر را دگرگون ساختند
اولین خانه حراج شناختهشده در جهان در سال 1674 در استکهلم تأسیس شد،[4] که ابتکاری از بارون کلیز رلم[5] فرماندار وقت شهر استکهلم بود. باآنکه حراج امری رایج در دوران یونان و روم باستان محسوب میشد، ولی حراج آثار هنری بیشتر امری مختص به سدهی 18 میلادی است.[6] ساتبیز اولین خانهی حراج مخصوص به هنر بود که در 11 مارس سال 1744 در لندن تأسیس شد.[7]
در آغاز، تنها افراد بسیار ثروتمند میتوانستند آثار هنری را خریداری و در بین خود دستبهدست کنند. این افراد همچنین بهعنوان حامی هنرمندانِ مطرح حقوق انحصاری آثار را به دست میآوردند، گرچه این موضوع در سال 1904 با ایجاد اولین صندوق هنر مدرن تغییر کرد.
در آغاز قرن بیستم، آندره لِوِل،[8] دلال هنر فرانسوی، با همراهی با 11 تن از دوستان خود مجموعه پوست خرس[9] را راهاندازی کرد و در عرض ده سال 145 اثر هنری از 60 هنرمند، ازجمله موریس دنیس، رائول دافی، پائول گوگن، هانری ماتیس، پابلو پیکاسو، اودیلون ردون، وینسنت ونگوگ و ادوار وُیار را خریداری کرد. این مجموعه در 2 مارس 1914 در هتل درو[10] پاریس فروخته شد. این مزایده که با دقت برنامهریزیشده و در مورد آن تبلیغات گستردهای انجام شده بود، یک رویداد مهم در محافل پاریسی و یک موفقیت مالی محسوب شد. سهامداران در این مجموعه، سود قابلتوجه چهار برابری را به دست آوردند و با این کار سرمایهگذاری در هنر را برای تودهها در دسترس تر ساختند. گرچه این سرمایهگذاران یک تصمیم مهم دیگر نیز گرفتند و پس از فروش آثار، سود حاصله را با هنرمندان تقسیم کردند.[11]
بعد از این فروش موفق، حراج سال 1973 رابرت و اِتل اِسکال[12] که با نام مزایده اسکال[13] شناخته شده است، موردتوجه قرار گرفت. رابرت اسکال، مجموعهدار صاحب شرکتهای تاکسیرانی، از طریق ارتباطات گستردهی دلال خود یعنی لئو کاستلی[14] با هنرمندان دههی 1960، مجموعه هنری خود را گردآوری کرده بود. پنجاه اثر از این مجموعه در پارکه بنت، که در حال حاضر با نام ساتبیز شناخته میگردد[15] به فروش رسید و نخستین فروش آثار هنری معاصر را با نام خود ثبت کرد.[16]
مجموعهی اسکال در عرض یک ساعت فروش رفت و رقم شگفتانگیز 2.2 میلیون دلاری را به دست آورد. این حراجِ پرمخاطب بازار هنر را برای همیشه تغییر داد و برای اولین بار، هنر پس از جنگ و معاصر را بر روی نقشه جهانی هنر قرار داد و سروصدا زیادی در فرهنگعامه ایجاد کرد. فروش اسکال، همچنین، به ثبات یافتن علاقهمندیها به بازار هنر کمک کرد و پتانسیل هنر معاصر را بهعنوان یک سرمایهگذاری بهینه نشان داد.[17]
مزایدهی مجموعهی اسکال، علاوه بر تأثیرات فوق و بالا بردن ارزش آثار معاصری که تنها در طی پانزده سال اخیر خلق شده بودند، نتیجهی مهمتری نیز به همراه داشت «و آن تبدیلشدن قیمتهای حراج به معیار اصلی ارزشگذاری در دنیای هنر بود».[18]
هنر بهعنوان سرمایه
درست یک سال بعد از مزایدهی موفق اسکال در پارکه بنت ساتبیز، صندوق بازنشستگی راه آهن بریتانیا تصمیم گرفت تا حدود 40 میلیون پوند یا حدود 3% از دارایی خود را در هنر سرمایهگذاری کند. راهآهن بریتانیا، این خرید را با همکاری ساتبیز انجام داد و اولین تلاش سیستماتیک برای تلقی هنر به عنوان سرمایه[19] را با نام خود گره زد.[20]
رونق بازار هنر در مقابل سقوط بازار سهام در دهههای 1980 و 1990
در طول دههی 1980 و اوایل دههی 1990، رونق فوقالعادهای در بازار هنر بهویژه بازار هنر امپرسیونیستی و پست امپرسیونیستی به وجود آمد. این رونق توسط خریداران ژاپنی و بهدنبال افزایش ارزش یِن پس از پیمان پلازا[21] در سال 1985 به دست آمده بود. بیشترین افزایش قیمت در بازار هنر معاصر، اما، در بین سالهای 1987 الی 1990، یعنی پس از سقوط بازار سهام در سال 1987 رخ داد. در این دوران وینسنت ونگوگ که در طول زندگی خود تنها یک اثر را به فروش رسانده بود به محبوبترین هنرمند در جهان تبدیل شد. پس، آیا بازار هنر از نوسانات بازار پول در امان است؟ برای مدتی این تصور وجود داشت، اما، در واقع آنچه رخ داد، افزایش مصنوعی قیمتها بود که از طریق هجوم مؤسسات و یک عملیات پیچیدهی پولشویی ژاپنی به بازار هنر صورت پذیرفته بود.
در این دوران، درحالیکه اتاقهای فروش خانههای حراج در رونق کامل به سر میبردند، دلالان از این تغییر بزرگ متضرر شدند و در نتیجهی آن بسیاری از گالریها در هم ادغام شده و یا توسط همین خانههای حراج خریداری شدند.
قرن 21م و سرمایهگذاریهای کلان
راهاندازی صندوق هنرهای زیبا در سال 2003 به ارزش 214 میلیون پوند (350 میلیون دلار)، اولین سرمایهگذاری در بازار هنر در مقیاسی مشابه با راهآهن بریتانیا بود. تأسیس این صندوق به ایجاد صندوقهای دیگر با محوریت هنر انجامید. سالهای 2000 همچنین با ورود مؤسسات مالی، مثل سیتیبانک،[22] بانک دویچه[23] و بانک یو. بی. اِس.،[24] در حوزه هنر روبهرو بود. هماینک، بانک دویچه با 55،000 اثر و یو. بی. اِس. با 30،000 اثر ، به این باور دامن میزنند که سرمایهگذاری در هنر راهی امن برای حفظ دارایی است.[25]
در ذهن من همیشه زیبایی
در 15 و 16 سپتامبر سال 2008، هنرمند بریتانیایی، دیمین هرست[26] مزایدهی دو روزهی در ذهن من همیشه زیبایی[27] از آثاری جدید را توسط ساتبیز راه انداخت. شب اول این مزایده بهطور طعنهآمیزی، درست همان روزی برگزار شد که مؤسسه لیمن برادرز[28] با 600 میلیارد دلار بدهی سقوط کرد و باعث ایجاد بحران در وال استریت شد. این مزایده با فروش 198 میلیون دلاری برای 218 قطعه، موفقیت بزرگی را به ارمغان آورد و جذابیت هنر را بهعنوان سرمایهی امن به هنگام بحرانهای مالی به نمایش گذاشت.
چرا سرمایهگذاری در هنر همچنان محبوب است
جهانیسازی اقتصاد به جهانیشدن هنر انجامیده است و هنر را در سطوح گستردهتری در دسترس قرار داده است. این موجب میشود که با سقوط بازار بورس، گالریها و حراجهای بزرگ به بازارهای دیگر توجه کنند و سرمایهگذاران جدیدی بیابند. ورود بانکها در هنر و خدمات مشاورهای که در این زمینه ارائه میدهند نیز به این موضوع کمک کرده است.
یکی دیگر از تأثیرات جهانیشدن اقتصاد، رشد سرمایهداران با دارایی خالص بالا است. این سرمایهگذاران به رشد قیمت آثار هنری دامن میزنند و با علاقهای که نسبت به هنر دارند، بهویژه هنری که یک سرمایهگذاری خوب محسوب شود، سعی میکنند تا از بحرانهای مالی در امان بمانند.
پس باید توجه داشت که خرید هر اثر هنری سودآور نیست! خرید آثار هنری که ارزششان در طول زمان تثبیت شده بهویژه آثار هنری مدرن و اساتید کهن باعث سودآوری و رکوردشکنی میشوند و بیشتر خریداران نیز به اینگونه آثار علاقه نشان میدهند، چون هم سرمایه فرهنگی و هم سرمایهگذاری بهینهای برای آنها محسوب میشود.
[1] S&P 500مخفف Standard & Poor’s 500، نوعی شاخص سهام است که عملکرد سهام 500 شرکت بزرگ دولتی در ایالت متحده را میسنجد.
[2] Mei & Moses
[3] نک تامپسون، دُن. (1398). کوسه شکم پرِ 12 میلیون دلاری: پروندهای دربارهی اقتصاد سردرگم هنر معاصر (مترجم، اشکان زهرائی، ص. 409 الی 430). تهران: انتشارات بیدگل.
[4] Stockholm Auction House
[5] Claes Ralamb
[6] در دوران باستان،حراج بردگان، زنان و دارایی بدهکاران امری مرسوم بود که بعدها، در سده 17 و 18 میلادی با حراجهای شمعی (Candle Auctions) جایگزین شد، در این شکل از حراج با اتمام هر شمع یک اینچی (دو و نیم سانتی) زمان مزایده نیز تمام میشد.
[8] Andre Level
[9] La Peau de l ’Ours - Bear Skin Collection
[10] Hotel Drouot
[11] Retrieved from https://www.metmuseum.org/research-centers/leonard-a-lauder-research-center/research-resources/modern-art-index-project/level
[12] Robert and Ethel Scull
[13] Scull Sale
[14] Leo Castelli
[15] Sotheby Parke Bernet
[16] نک اشنیرسون، م. (1400). رونق: پولهای زیاد، ابردیلرها و صعود هنر معاصر (مترجم، نیما ابطحی، ص، 125-127). تهران: انتشارات آوامسرا.
[17] Retrieved from https://insights.masterworks.com/alternative-investments/art-investing/a-short-history-of-art-investing
[18] همان پانوشت ش 16، ص 127.
[19] Art as asset class
[21] Plaza Accord
[22] Citibank
[23] Deutsche Bank AG
[24] UBS Bank
[25] همان شماره 17.
[26] Damien Hirst
[27] Beautiful Inside My Head Forever
[28] Lehman Brothers