مقدمه
تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، ارتباطات بازار هنر ایران با شبکهی بینالمللی هنر را محدود کرده است. گالریها سعی میکنند این محدودیتها را از طریق بازاریابی و برگزاری نمایشگاههای آنلاین جبران کنند. بنابراین، تحریمها نه تنها بر شکل بازاریابی فروشندگان، بلکه بهطورمستقیم بر نوع خلق آثار هنری نیز تأثیر میگذارد. چنین تغییراتی همچنین، بازار هنر را در کشورهای عربی تغییر میدهد. برای بازار منطقهای، گذار از هنرهای سنتی به هنر جدید1، تبدیل به راهبردی برای دورزدن تحریمها و توسعهی تجارت با مجموعهداران و مؤسسات جهانی شده است.
در این مقاله برای نشاندادن تأثیر تحریمها بر بازار هنر در ایران و امارات متحدهی عربی از تحلیل کمّی استفاده شده است. این تحلیل کلیهی نمایشگاههای 12 گالری تجاری تهران و دبی را از سال 2009 تا 2019 مورد بررسی قرار داده، شاخص تغییرات در این دوره را بهصورت آماری ارزیابی کرده و تغییرات را بهویژه در سالهای تشدید تحریمها محاسبه کرده است. این مطالعه نشان میدهد که چگونه گرایش گالریها به اقتصاد شبکهای دیجیتال به راهحلی برای کاهش اثرات تحریمها تبدیل میشود تا گالریها مشتریان خود را در میان مجموعهداران و فروشندگان بینالمللی حفظ کنند.
تاریخچهی تحریمها
از زمان انقلاب اسلامی در سال 1357 (1979)، روابط ایران با دنیای غرب، به ویژه ایالات متحده، تیره و تار شده است. این خصومت با غرب منجر به تحریمهای اقتصادی ویرانگر علیه ایران شده که بهطور غیرمستقیم بر بازار هنر ایران نیز تأثیر گذاشته است. برای درک تأثیرات بر بازار هنر، لازم است تاریخچه و ماهیت تحریمها و بخشهایی که هدف قرار میگیرند را درک کنیم.
تاریخچهی تحریمها علیه ایران به ماههای ابتدایی انقلاب باز میگردد؛ زمانی که گروگانگیری در ایران به چندین دهه روابط ایران و ایالات متحده پایان داد. در نوامبر 1979 (آبان 1358)، کارتر، رئیس جمهور آمریکا، دستور مسدودکردن داراییهای ایران در بانکهای ایالات متحده و ممنوعیت واردات از ایران را صادر کرد2. از آن زمان، هرکدام از رئیسجمهورهای آمریکا تحریمهای جدید اقتصادی، نظامی یا سیاست خارجی را علیه ایران اعمال کردهاند. با اینحال، اولین تحریمهای جامعی که کل اقتصاد ایران را هدف قرار داد، در دورهی دولت اوباما اعمال شد. بهعنوان بخشی از این تحریمها، چندین کشور با هم بر روی قطعنامهای علیه برنامهی هستهای ایران همکاری کردند3. بسیاری از این تحریمها تا زمان نهاییشدن توافق بین ایران و گروه 1+5 در سال 1394 (2015) ادامه داشت و بسیاری از آنها حتی پس از توافق هستهای بدون تغییر باقی ماندند.4. در سال 1395 (2016)، انتخاب دونالد ترامپ رویکرد سیاسی ایالات متحده را نسبت به توافق بین گروه 1+5 و ایران (برنامهی جامع اقدام مشترک یا برجام) تغییر داد. دولت ترامپ سیستماتیکترین تحریمها را علیه ایران وضع کرد که تقریباً تمام فعالیتهای اقتصادی و مالی این کشور را در بر میگرفت و هر راه ممکنی را برای دورزدن قانونی یا غیرقانونی تحریمها توسط ایران مسدود کرد. اگرچه تحریمها بازار هنر را به صورت مستقیم هدف قرار نمیدهد، اما محدودیتهای مالی، هرگونه تجارت با نهادهای هنری ایرانی را غیرممکن میکند. علاوهبراین، مؤسسات هنری بینالمللی در اینمورد حساس هستند زیرا همکاری با سازمانها یا افراد ایرانی ممکن است آنها را در معرض خطر از دستدادن بازار پردرآمدتر در آمریکا قرار دهد.
عوامل داخلی
در اواخر دههی 1370(1990)، تغییر در حوزهی سیاسی ایران منجر به تغییرات عظیمی در هنر ایران شد. ظهور اصلاحطلبان در سال 1376 (1997) به هنرمندانی که آثارشان با گفتمان ایدئولوژیک حکومت همسو نبود، آزادی نسبی داد. در میان این افراد، بسیاری از هنرمندانی بودند که هیچ خاطرهای از انقلاب اسلامی 1357(1979) نداشتند. محمد خاتمی، رئیس جمهور اصلاحطلب، با شعار بهبود روابط با جهان؛ «گفتگوی تمدنها» وارد کارزار انتخابات شد. خاتمی اگرچه نتوانست از فشارهای بینالمللی جلوگیری کند، اما راه را برای تغییرات اساسی در این کشور در حوزهی فرهنگ داخلی، از جمله توسعهی گالریها و موزههای هنری دولتی و خصوصی، گسترش مؤسسات آموزشی و سرمایهگذاری در زیرساختهای شبکههای دیجیتال و اینترنت، هموار کرد5. البته چنین تغییراتی امتیازی نبود که از سوی رهبران اعطا شده باشد، بلکه نتیجهی دو دهه مبارزهی طبقهی متوسط ایرانیان برای حقوق اجتماعیشان بود. پس از ظهور اصلاحطلبان، موزهی هنرهای معاصر تهران(TMoCA)شروع به برگزاری نمایشگاههای گروهی با حضور هنرمندان مستقل کرد6. علاوهبراین، مرکز هنرهای تجسمی ایران از طریق تأمین مالی از گالریهای تجاری در تهران و شهرستانها حمایت کرد. در این مدت موزه هنرهای معاصر تهران از طریق ارتباط با سایر مؤسسات و موزههای بینالمللی با برگزاری چندین نمایشگاه از هنرمندان ایرانی در کشورهای غربی و آسیایی، فعالیتهای بینالمللی خود را افزایش داد. پس از دو دهه انزوا (1357-1377)، این نمایشها برای هنرمندان ایرانی بسیار حیاتی بود، چرا که از آن طریق هنر معاصر ایران را به جهانیان معرفی کردند. عامل مهم دیگری که بهطور غیرمستقیم بازار هنر ایران را تحت تأثیر قرار داد، دوسالانه تهران و بهطور مشخص دوسالانه هنر جهان اسلام بود. صرفنظر از انگیزههای سیاسی و ایدئولوژیک پشت چنین رویدادهایی، دوسالانهها به انجمنی برای ارتباطات فرهنگی بین هنرمندان ایرانی و بینالمللی تبدیل شد و هنر ایرانی را به معاملهگران و مجموعهداران هنر خاورمیانه معرفی کرد. بااینحال، تا اواخر دهه1380(2000)، یعنی زمانیکه خانههای حراج غربی سالنهای فروش و دفاترشان را در خاورمیانه باز نکرده بودند، بازار نوپای هنر ایران به یک بازار سازمانیافته و قابل توجه منطقهای تغییر نکرد.
گسترش استفاده از اینترنت در آگاهی هنرمندان ایرانی از هنر جهانی تأثیرگذار بود و در ظهور اشکال جدید هنر مانند هنر دیجیتال و ویدئو نمود پیدا کرد. گرایش هنرمندان جوان به رسانههای جدید را میتوان بهعنوان واکنشهایی در برابر جریانهای هنرسنتی غالب و مورد حمایت نهادهای دولتی نیز تعبیر کرد. از اینرو، توسعه هنرهای جدید در فضای نسبتاً باز سیاسی صورت گرفت، اما رشد سریع آن در دهه اخیر -در فضای تنش اقتصادی و سیاسی بین ایران و غرب- را نمیتوان از تأثیر تحریمهای اقتصادی جدا کرد.
گالریهای هنری و تحریمها
رشد سریع تعداد گالریها و موسسات هنری خصوصی در اواسط دهه 1380(2000) اتفاق افتاد. در دهه گذشته تعداد گالریهای هنری در تهران و دبی افزایش چشمگیری داشته است. در حال حاضر بیش از 191 گالری هنری در تهران وجود دارد، اما این تعداد در دهه 1370 به سختی از 20 گالری فراتر میرفت. در دبی نیز سرمایهگذاری در هنر در اواسط دهه 1380(2000)، آغاز شد و خیابان آلسرکال، که یک منطقه صنعتی بود، به هنر معاصر اختصاص یافت. علاوهبر افزایش سریع تعداد گالریهای هنری، گرایش حراج کریستیز و سایر حراجهای غربی به بازار هنر خاورمیانه، ساختار صحنه هنری ایران را تغییر داد. در اواخر دهه 1380 (2000)، بازار جدید به دنبال سرمایهگذاریهای هنگفت در هنر ایران بود8. دراینمرحله تحریمها هنوز سیستم مالی ایران را هدف قرار نداده بود و همانطور که نفیو (Nephew) اشاره کرد، این کشور از نظر اقتصادی یک کشور «عادی» برای سایر نقاط جهان، بهجز ایالات متحده در نظر گرفته میشد9 در نتیجه، سرمایهگذاری در بازار هنر ایران عاری از هرگونه امکان درگیرشدن در یک تجارت غیرقانونی بود. هنرمندان، معاملهگران و مجموعهداران ایرانی توانستند آثار خود را به راحتی ارسال کنند و همینطور از سیستم بانکی بینالمللی استفاده کنند. در این سالها، خوشنویسی ایرانی به بازار کشورهای عربی راه پیدا کرده و بازار هنر خاورمیانه را عمیقاً تحتتأثیر قرار داده بود.
بهعنوان مثال، در سال 1387(2008) در حراج کریستیز دبی، نقاشیخط حسین زندهرودی به قیمت 1.6 میلیون دلار و مجسمه پرویز تناولی به نام «دیوار» به قیمت 2.8 میلیون دلار فروخته شد. در سالهای اولیه بازار، گرانترین آثار هنری که در دبی فروخته میشد، یا خوشنویسی و نقاشیخط بود، مانند آثار محمد احصایی و حسین زندهرودی، یا مانند آثار تناولی و فرهاد مشیری متاثر از خوشنویسی بود. این وضعیت بسیار سریع تغییر کرد. در خرداد 1388 (ژوئن 2009)، با انتصاب محمود احمدی نژاد بهعنوان ریاست جمهوری و عملکرد ناموفق در مذاکرهیهستهای کشور با گروه 1+5، همه اعضای 1+5 را برای قطعنامهای علیه ایران متحد کرد. موج جدید تحریمهای اعمالشده توسط دولت اوباما در آبان 1388 از قبل فلجکنندهتر شد. ایران دیگر از نظر اقتصادی یک کشور «عادی» در نظر گرفته نمیشد و تراکنشهای مالی بیش از 40 هزار یورو مشمول جریمههای سنگین برای شرکای تجاری مقابل بود.
باوجود تحریمهای جدید، همکاری بین نهادهای هنری ایران و کشورهای عربی دشوارتر شد. چالشهای اصلی که گالریها و هنرمندان ایرانی با آن مواجه بودند، حملونقل و تراکنشهای بانکی بودند که هنوز هم سرجای خود باقی ماندهاند. افتتاح شعب و دفاتر در دبی و سایر شهرهای جهانی مشکل را در درازمدت حل نکرد. برخی از گالریهای ایرانی برای دوری از محدودیتها شعبههایی در خارج از کشور مانند گالری «خاک» و «اعتماد» در دبی و گالری «شیرین» در نیویورک را افتتاح کردند، اما تحریمها همه این تلاشها را ناکام گذاشت. تنها گالریهای ایرانی نبودند که فعالیتشان تحت تأثیر تحریمها قرار گرفتند. بسیاری از گالریها در کشورهای عربی خلیج فارس، بهویژه امارات متحدهی عربی، در کار با شرکای ایرانی خود با چالش روبرو بودند.
به گفته رزیتا شرف جهان، صاحب گالری «طراحان آزاد» در تهران، ارسال آثار هنری به مقاصد بینالمللی برای معاملهگران و گالریهای ایرانی تقریبا غیرممکن شده است. این مشکلات جهانی با محدودیتهای داخلی که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعمال میشود، بیشتر شده است و صدور مجوز حملونقل را برای معاملهگران سخت کرده است.
در نتیجه، تغییر بهسمت هنرهای دیجیتال، ویدئو و ترکیبی از بازاریابی سنتی و آنلاین راهحلی برای بهحداقلرساندن تأثیر تحریمها توسط گالریهای تهران و دبی شد. ناگفته نماند که کاهش ارزش پول ایران یکی دیگر از عواملی بود که این تغییر را تسریع کرد. تصمیم ترامپ برای خروج از توافق 5+1 بر پول ایران تأثیر گذاشت و ارزش ریال ایران از آن زمان (1396) تاکنون 540 درصد کاهش یافته است (شکل 1)
در این مورد، حتی اگر گالریها بتوانند بر تمام موانع غلبه کنند، هزینه حملونقل بینالمللی بهطرز غیرقابلتحملی بالا است. باوجوداینکه هریک از بازیگران در این بازار متلاطم واکنش متفاوتی از خود نشان میدهند، حداقل در گالریهای مستقر در تهران و دبی که با هنرمندان جوان ایرانی کار میکنند، گرایش کلی به هنرهای جدید و بازاریابی آنلاین قابلتوجه است. درواقع، علاوهبر انگیزههای اقتصادی، عوامل زیادی در چنین تغییری نقش دارند. بااینحال، تمرکز این مطالعه بر تحلیل اقتصادی است و از تعمیم نتایج آماری برای رد سایر عوامل تأثیرگذار اجتناب میکند.
تجزیهوتحلیل آماری
در این مطالعه دادههای آماری 12 گالری هنری در تهران و دبی (برای بررسی تغییرات نامحسوس خلق آثار هنری، برپایی نمایشگاه و فروش آثار) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. همچنین برای جمعآوری دادههای آماری، بر اولین
تجربهی حضور در نمایشگاهها، کاتالوگهای نمایشگاهی و وبسایتهای گالری تکیه کرده است. برای این مطالعه، معیارهای انتخاب گالریهای هنری در دبی براساس عملکرد نمایشگاهی آنها بود. تمرکز بر هنر معاصر و و عمدتاً هنر ایران و سایر کشورهای منطقه و نمایشگاههای هنرمندان شناختهشده و نوظهور بینالمللی و مشارکت آنها در آرتفرها بود. اما در تهران، گالریها به ندرت با هنرمندان بینالمللی کار میکنند. ازاینرو، در انتخاب گالریهای مستقر در تهران، این مطالعه بر نقش آنها در عرصه هنر معاصر ایران از طریق نمایشگاهها، نشریات، سیاستگذاری هنری و مشارکت در آرتفرها بهعنوان عوامل اساسی در نظر گرفته شد. گالریهای مستقر در دبی عبارتند از: لاوری (Lawrie Shabibi) ایام(Ayyam)، خط سوم (The Third Line)، لیلا هلر(Leila Heller)، ایزابل ون دن ایند(Isabelle van den Eynde) و گالریهای هنر سبز (Green Art Galleries) و ... این پژوهش به بررسی اثر تحریمها در افزایش تعداد آثار هنرهای جدید میپردازد. بنابراین، انتخاب گالریهای مستقر در دبی برای این مطالعه به ارزیابی ارتباط بین تحریمها و تغییرات در سیاستهای نمایشگاهی گالریهای مستقر در حوزه خلیج فارس کمک بسیاری کرد.
گالریهای مستقر در تهران عبارتند از ماه، آزاد، خاک، داستان، اعتماد و شیرین. هر شش گالری هنری ایران، پس ازبهقدرترسیدن اصلاحطلبان در سال 1376 (1997) تأسیس شدند. بهجز گالریهای اعتماد و دستان، باقی گالریها تحت مدیریت و مالکیت زنان هستند که نشان میدهد زنان در بازار هنر معاصر ایران نقش فعالی دارند. تا سال 1388 (2010)، گالریهای هر دو شهر به روشهای سنتی بازاریابی و اشکال هنری (مانند نقاشی، خوشنویسی و مجسمهسازی) متکی بودند. در این دوره تعداد نمایشگاههای تهران و دبی با محوریت هنر دیجیتال و ویدئو محدود بود. اگرچه همیشه پیوندی بین هنرهای جدید و فروش غیرمستقیم آنها وجود ندارد، اما برای ایرانیانی که بهراحتی قادر به ارسال آثار خود به خارج از کشور نبودند، این پیوندها گسستناپذیرتر شد.
از میان گالریهای بررسیشده در این پژوهش، گالری طراحان آزاد تهران نمایشهای بیشتری را به هنرهای جدید اختصاص داد. همانطور که قبلا اشاره شد، در اواخر دهه 1380(2000)، بسیاری از گالریهای خاورمیانه، بهویژه در ایران و امارات متحده عربی، روی خوشنویسی و نقاشیهای متاثر از خوشنویسی سرمایهگذاری کردند. هنرمندان ایرانی(عمدتاً هنرمندان جنبش سقاخانه) بخش قابلتوجهی از این بازار را تشکیل میدادند. اما موجهای جدید تحریم بازار را تکان داد. در این دوره، بسیاری از هنرمندان سقاخانه اگر هم در قید حیات بودند، فعالیت هنری نداشتند. در مقابل، هنرمندان جوان، بااینکه شانس کمتری برای حضور در نمایشگاههای هنری داشتند (بهدلیل محرومیت از ویزا، حملونقل و مشکلات بیمه)، با انگیزه بیشتر، آثار هنری میساختند. از اینرو، تغییر مواد و تکنیکهای هنری راهحلی برای دورزدن هرچه بیشتر تحریمها بود. ازآنجاییکه هنرمندان و گالریها نیازی به ارسال آثار و ویدئوهای دیجیتالی نداشتند، این فرآیند بهصورت الکترونیکی امکانپذیر بود. باوجوداینکه انجام تراکنشهای مالی همچنان یک مسئله مهم باقی مانده بود، اما بخش مهمی از مشکل حل شده بود. گذار به سمت اشکال هنری جدید و بازاریابی آنلاین در نمایشگاههای برگزار شده در بسیاری از گالریهای هنری تهران و دبی بین سالهای 1387 تا 1397، مشهود است. بازاریابی اینترنتی راه خود را به بازار هنر ایران باز کرده است. علاوهبر شبکههای اجتماعی محبوب بینالمللی، گالریها و هنرمندان ایرانی از نرمافزار و اپلیکیشنهایی برای بازاریابی آثار هنری خود درمیان مشتریان محلی و منطقهای، بهویژه در دوران تحریمها استفاده میکنند. حتی اگر این استراتژیها در جذب مشتریان محلی و معاملهگران دو تابعیتی تأثیرگذار باشند، در حل مسائل ناشی از تحریمها در سطح بینالمللی مؤثر نیستند.
تجزیهوتحلیل آماری باتوجه به افزایش تعداد نمایشگاههای هنری در سالهای تشدیدِ تحریمهای ایالات متحده، صحت فرضیه مورد بحث را اثبات میکند. تجزیهوتحلیل دادهها نشان میدهد که در سال 1387 (2009)، همانطور که انتظار میرفت، همه گالریها در تهران و دبی آثار هنرمندانی را به نمایش گذاشتند که عمدتاً با مدیاهای سنتی از جمله نقاشی و مجسمهسازی کار میکردند. برخلاف گالریهای مستقر در دبی، گرایش به مدیاهای جدید در میان گالریهای ایرانی در اوایل دهه 1390 افزایش یافت، اما تعداد اینگونه نمایشگاهها همچنان ناچیز بود. شرفجهان بر مشکلات معاملهگران ایرانی در بازاریابی هنرهای جدید تاکید میکند و استدلال میکند که در دهۀ گذشته گالری او تنها حدود 10 فیلم و ویدئو اینستالیشن فروخته است. او اشاره میکند که در بازاریابی عکسهای دیجیتال موفقتر بوده است. بااینوجود، هنرهای جدید حدود 30 درصد از نمایشگاههای هنری در گالری آزاد در سال 1388 را تشکیل میدادند. این درحالی است که در گالریهای خاک، اعتماد و شیرین 10 درصد و در گالری ماه صفر درصد آثار از هنرهای جدید بودند. (شکل 2).
براساس دادهها، از سال 1389(2010)، در ارائه هنرهای جدید در گالریهای هنری دبی رشد تدریجی وجود دارد. خطوط روند (شکلهای 2 و 3) نشاندهنده نرخ ثابت در رشد میان تمام گالریهای هنری است اما تفاوتهای قابلتوجهی بین گالریها و تغییرات سالانه وجود دارد. بر اساس هر دو نمودار، تغییر ناگهانی بهویژه در گالریهای مستقر در دبی در ارائهی هنرهای جدید در سال 1395(2016) مشهود است. در گالریهای تهران، شتاب ناگهانی در شاخص تغییرات در سالهای 1395 و 1396 اتفاق افتاده و عمدتا نسبت به تغییرات سیاسی سال 1391 واکنشی نداشته است.
به شکل قابلتوجهی کشورهای اروپایی تا سال 1391 از سیاستهایی که آمریکا علیه ایران وضع کرده بود، پیروی نمیکردند. از سال 1391 آغاز شد، کشورهای اروپایی هم با تحریمهای آمریکا همراه شدند و نسبت به جنبههای غیرانسانی آنها بیتفاوت شدند. درنتیجه، اثرات آنها بر اقتصاد و مردم ایران تشدید شد (حبیبی 1393، ص 195). چنین تصمیمات سیاسی باعث ایجاد تردید در همکاری گالریهای هنری دبی با هنرمندان ایرانی نشد اما بر شکل همکاریهای آنها تاثیرگذار بود. آنها سعی کردند که ارتباطشان با ایران را بهعنوان یک جامعه مولد هنر حفظ کنند. تغییر شیوههای بازاریابی و حفظ ارتباط با هنرمندان ایرانی از طریق شبکه دیجیتال، پاسخی به محدودیتهای جدید اقتصادی بود. این راهبردها بر اشکال هنری و مدیاها تأثیر گذاشته و خاورمیانه را درگیر گفتمانهای معاصر کرده است.
نمودارها(شکلهای 4 و 5) نشان میدهند که در سال 1397 و 1398 دامنه تغییرات به سمت هنرهای دیجیتال تشدید شده است.
در این شرایط، گالریهای بینالمللی هزینههای همکاری با افراد و سازمانهای ایرانی را کاهش دادهاند اما چالش اصلی آنها همچنان معاملات مالی است که تا حدی از طریق گالریها ونمایندگیهای ایرانی در دبی قابل حل است. طبق نمودارها، تنها در سال 1394 تعداد نمایشگاههای هنرهای جدید در اکثر گالریهای دبی و تهران کاهش یافته است. در همان سال برجام بین ایران و گروه 1+5 نهایی شد و آمریکا تحریمها علیه ایران را لغو کرد. با مقایسه این دو شهر، کاهش قابل توجهی در ارائه هنرهای جدید مشاهده میشود(شکل 6).
تجزیهوتحلیل تأثیر تحریمها بر میزان آثار هنرهای جدید از طریق اعمال یک تحلیل ANOVA نامتعادل همراه با آزمون مقایسه چندگانه دانت(Dunnett) برای آزمایش فرضیه درمان در مقابل کنترل، قابل اجرا است. از آنجایی که رمزگذاری شدت تحریمها در یک متغیر عددی تقریبا غیرممکن است، انجام تحلیل رگرسیون غیرمنطقی به نظر میرسد. برای حل این مشکل، بازه زمانی 2009-2019 بر اساس تغییرات شدت تحریمها به چهار دوره تقسیم شد:
2009-2011: زمانی که تحریمها فقط فعالیتهای هستهای(ONS) را هدف قرار دادند.
2012-2014: ایالات متحده تحریمهایی را علیه صنایع نفتی(SOI) اعمال کرد.
2015-2016: ایران و گروه 1+5 برجام را نهایی کردند و تحریمها برداشته شدند (SL).
2017-2019: ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده شد و تحریمها دوباره برقرار شدند (T&S).
این پژوهش، مرحلهی «ONS»را بهعنوان وضعیت کنترل و سه مرحلهی بعدی را بهعنوان درمان در نظر میگیرد. در این تجزیهوتحلیلANOVA یکطرفه، چهار مرحلهی مذکور، چهار سطح درمان هستند. امتیازهای گالریها در ارائهی هنرهای جدید بهعنوان نقاط داده در نظر گرفته میشوند.
در این تحلیل، تهران و دبی به صورت جداگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نمودارهای گالریهای تهران و دبی (شکل های 7 و 8) افزایش میانگین امتیاز ارائهی هنرهای جدید را در هر دو دوره تحریمهای صنایع نفتی و ریاستجمهوری ترامپ همزمان با تشدید تحریمها نشان دادند. بنابراین، افزایش امتیاز ارائهی هنرهای جدید تنها برای دورهی ریاست جمهوری ترامپ که تحریمها همه بخشهای اقتصادی و مالی کشور را هدف قرار داده است، از نظر آماری معنادار است. بااینوجود، میانگین امتیاز هنرهای جدید در مرحلهی برداشتهشدن تحریمها تفاوت قابل توجهی با دورهی تحریمهای هستهای ندارد. البته این مسأله موردانتظار پراکندگی دادهها برای مراحل تحریمهای هستهای و تحریم صنایع نفتی، که منجر به انحراف استاندارد نسبتاً زیاد برای امتیازات ارائه هنرهای جدید در هر دو مرحله شد، در خط روند رشد هر دو نمودار قابلمشاهده است.
به نظر میرسد که چنین انحراف معیار بزرگی باعث عدم تمایز آماری در امتیاز ارائه هنرهای جدید برای هر دو مرحله تحریمهای هستهای و تحریم صنایع نفتی شده است. درنتیجه، از همان تحلیل آماری بر روی ترکیبی از دادههای تهران و دبی (شکل 9) برای حل این مشکل استفاده شد. جالب توجه است که میانگین امتیاز هنرهای جدید در دورهی تحریم صنایع نفتی تفاوت قابلتوجهی با دورهی تحریمهای هستهای دارد و فرضیه افزایش هنرهای جدید با تشدید تحریمها را اثبات میکند.
تحریمها و بلاتکلیفی در بازار هنر
حمید کشمیرشکن، مورخ هنر ایرانی، استدلال میکند که تجربه مدیاهای جدید و شیوههای نوآورانه نمایشگاه با مفهوم «معاصربودن» پیوند خورده است، که در آن هنرمندان ایرانی تلاش میکنند جهت خود را با تغییرات صحنه هنر جهانی همسو کنند10. تحلیل کشمیرشکن به تحولات سیاسی کشور در اواخر دهه 1370 وسالهای آغازین قرن بیستویکم و همینطور تأثیرات سیاست داخلی بر هنر معاصر ایران میپردازد. بااینوجود، ملاحظات بینالمللی، مانند تحریمهای ویرانگر ایالات متحده علیه ایران در مطالعه او مورد بررسی قرار نگرفته است. ارسال آثار به رویدادهای هنری بینالمللی،بهجز تعداد محدودی از هنرمندان ایرانی که در رویدادهای هنری منطقهای و بینالمللی شرکت میکنند، برای بیشتر هنرمندان و گالریها تقریبا غیرممکن است.
همچنین بهدلیل سقوط آزاد ریال در دو سال اخیر، قیمت آثار هنری بهشدت کاهش یافته و بازار هنر ایران را به بهشتی برای مجموعهداران و معاملهگران دوتابعیتی (کسانی که قادر به خرید آثاری از هنرمندان ساکن در کشور هستند) تبدیل کرده است. تحریمها تولیدکنندگان لوازم هنری بینالمللی را وادار به خروج از بازار ایران کرد. مقداد لرپور، هنرمند ایرانی معتقد است که کمبود لوازم هنری با کیفیت بالا، هم بر کیفیت و هم بر ابعاد آثار هنری تأثیر گذاشته است. لرپور میگوید ابعاد تابلوها در گالریهای تهران بهندرت از 60 اینچ فراتر میرود. به نظر میرسد افزایش چشمگیر اجارهبها در بخش مسکن در دو سال اخیر و درنتیجه استودیوهای هنری در کنار افزایش هزینه و کمبود مواد هنری، از عوامل تاثیرگذار بر این مساله باشند. در این مورد، علیرغم آگاهی از بازارپذیری پایین هنرهای جدید، بسیاری از هنرمندان بهسمت هنر دیجیتال، ویدئو و اشکال جدیدتری از هنر گرایش پیدا کردند که قابلاجرا در خانه، مقرونبهصرفهتر و قابل انتقال در سطح جهانی بودند.
ازاینجهت، محدودیتهای اقتصادی باعث شکلگیری یک بازار پنهان شده است. معاملهگران داخلی قادر به ارسال آثار هنری به خارج از کشور نیستند و فروشندگان و مجموعهداران بینالمللی از تجارت با اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی منع میشوند. در این وضعیت، فعالیتهای معاملهگران هنری کاملاً با عدماطمینان همراه است. این ابهام را میتوان مجموعهداران بینالمللی از تجارت با اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی منع میشوند. در این وضعیت، فعالیتهای معاملهگران هنری کاملاً با عدماطمینان همراه است. این ابهام را میتوان در دادههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره گالریهای تهران یعنی نامعلومبودن نام صاحبان بسیاری از گالریها مشاهده کرد. تقریباً تمامی این گالریها پس از سال 1389 و در دوران تشدید تحریمهای اقتصادی تأسیس شدهاند. یکیدیگر از اثرات تحریمها، مهاجرت بسیاری از هنرمندان ایرانی به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، اروپا و آمریکا است که ریسک تجارت با ایرانیها را برای معاملهگران بینالمللی کاهش میدهد. بهعنوان مثال، رکنی حائری زاده و حسام رحمانیان (همکاری با گالری ایزابل ون دن اینده) و افشین پیرهاشمی (هنرمند گالری ایام) درچندسال اخیر در دبی اقامت داشتهاند. اخیراً، گالریهای هنری در دبی متکی به مهاجرانی هستند که بدنه اصلی جامعه هنری در امارات را تشکیل میدهند. دراینشرایط، بسیاری از گالریهای بینالمللی بیشتر روی مهاجران ایرانی، دوتابعیتی و هنرمندان سرشناس سرمایهگذاری کردهاند. بهعنوانمثال، در بین 20 هنرمند جوان برتر از شمال آفریقا و خاورمیانه که در آرتتاکتیک 2018 نام برده شده است، نام 5 هنرمند ایرانی به چشم میخورد11. اما تنها یکی از آنها ساکن ایران است. لازم به ذکر است، گالریهایی که نمایش آثار هنرمندان جوان ایرانی را متوقف نکردند، در زمینه انتقال پول و آثار نقاشی و مجسمهسازی دچار مشکل شدند.
جمعبندی
تاریخچهی خلق آثار هنری ایران در کنار تعداد مؤسسات هنری، ایران را به بازیگری مهم در بازار هنر خاورمیانه تبدیل کرده است. بااینحال، تحریمهای ایالات متحده علیه این کشور بر بازار هنر ایران و در گستره وسیعتری بر کل بازار منطقه خلیج فارس تأثیر گذاشته است. بنابراین محدودیتهای مالی، گالریهای تهران، دبی و هنرمندان ایرانی را به سمت اشکال جدید هنر و بازاریابی سوق داده است. درواقع، از نظر اقتصادی و سیاسی، تفاوتهای قابلتوجهی بین این دو شهر وجود دارد، اما واکنش گالریها به تحریمها در هر دو شهر مشابه است.
در نهایت، تحریمها منجر به شکلگیری بازاری پنهان (رشد مؤسسات موقت با منابع مالی مبهم) و قطع ارتباط هنرمندان جوان ساکن ایران با عرصه هنر بینالمللی خواهد شد.
پاورقی
1 اصطلاح هنر جدید در این مقاله عمدتاً به اشکال هنری اطلاق میشود که از طریق شبکههای دیجیتال قابل انتقال و نمایش باشند. بهعنوان مثال، ویدئو و هنرهای دیجیتال که نیازی به ارسال فیزیکی ندارند و بنابراین هنرمند بتواند آن را در مکانی جدید بازسازی و یا مونتاژ کند و نیازی به ارسال اثر اصلی نباشد، این اصطلاح حتی میتواند به برخی از انواع آثار اینستالیشن نیز اشاره داشته باشد.
2 O’Sullivan 2003, p. 50
3 Nephew 2017, pp. 70–71
4 Leal-Arcas 2016, p. 61
5 Rabasco 2002, p. 118
6 Keshmisrshekan 2013, p. 234
7 Our Story 2020
8 Grigor and Moussavi-Aghdam 2019
9 Nephew 2017, p. 65
10 Keshmisrshekan 2013, p. 247
11 Dewar 2019, pp. 1–20
برخی از منابع:
Dewar, Lindsay. 2019. Market Analysis: Modern & Contemporary Middle Eastern and North African (MENA) Art Auctions. London: Dubai & Tehran, London: ArtTactic
Grigor, Talinn, and Combiz Moussavi-Aghdam. 2019. Tehran: A Conversation with Iranian Gallerists. Art Journal 77: 4. Available online: http://artjournal.collegeart.org/?p=10857 (accessed on 9 May 2020).
Keshmisrshekan, Hamid. 2013. Contemporary Iranian Art: New Perspectives. London: Saqi
Leal-Arcas, Rafael. 2016. European Energy Studies: The Quest for Source, Affordable and Sustainable Energy. Deventer: Claeys & Casteels Law Publishers, vol. 8
Nephew, Richard. 2017. The Art of Sanctions: A View from the Field. New York: Columbia University Press.
O’Sullivan, Meghan L. 2003. Shrewd Sanctions: Statecraft and State Sponsors of Terrorism. Washington, DC: Brookings Institution Press.
Our Story. 2020. Alserkalavenue.ae. June 10. Available online: https://alserkalavenue.ae/en/about/index.php (accessed on 27 June 2020).
Rabasco, Michael. 2002. The Internet and the Evolution of Civil Society in Iran. In Information Technology and World Politics. Edited by Michael J. Mazarr. New York: Springer, pp. 115–32