بهروز دارش مجسمهساز کمینهگرا و متولد 1321 در ارومیه است. او دارای مدرک کارشناسی بازرگانی از دانشکده بازرگانی تهران و کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل از دانشگاه تهران است. او پس از پایان تحصیلات خود در سال 1351، به قصد آموختن نوازندگی حرفهای گیتار راهی فرانسه شد.
دارش پس از بازگشت به ایران به مطالعه و پژوهش دربارهی فرمها و فضاهای نو در هنرهای تجسمی پرداخت. ماحصل این دوره خلق آثاری بود که در چند نمایشگاه گروهی تجربی بین سالهای 1353 تا 1356 در ایران به نمایش درآمد. فعالیت او با وقوع انقلاب 57 و افزایش فشار بر عرصههای فرهنگی و هنری متوقف شد. تا سرانجام در سال 1367 پس از مهاجرت به آلمان، نخستین نمایشگاه انفرادیاش را برپا کرد. انتخاب او به عنوان هنرمند برگزیده در دوسالانهی بینالمللی مجسمهسازی تویامورا در سال 1375 نقطهعطفی در فعالیت هنریاش شد و موجبات تثبیت او به عنوان یک مجسمهساز شناختهشده در محافل بینالمللی را فراهم آورد. او دو سال بعد جایزهی ویژهی این بینال معتبر ژاپنی را کسب کرد. در سال 1378 نیز نام دارش در شمار هنرمندان فینالیست «جایزه بین المللی هنر ارمانو کاسولی» ایتالیا قرار گرفت و یکی از هنرمندان برگزیده در کارنمای بینالمللی «هنر مقدس» پاریس شد. آثار او در سال 1382 در بینال ونیز هم به نمایش درآمد. این هنرمند علاوه بر موفقیتهای بینالمللی مذکور، جایزهی دورههای دوم و چهارم دوسالانهی مجسمهسازی معاصر تهران را در سالهای 1378 و 1384 از آن خود کرده است. همچنین اولین حضور بهروز دارش در حراجها به خرداد 1391 (می 2012) به خانهحراج تهران بازمیگردد. یادمان معروف میدان پاستور تهران نیز توسط او طراحی و اجرا شده است؛ ترکیبی شاعرانه و سمبلیک از ستونهای مکعبی فلزی و فوجی از پرندگان که بر فراز ستونها معلق هستند.
فرمهای منحنی و دوار از مشخصهی بارز مجسمههای دارش است که در دورههای مختلف کاریاش همواره تکرار میشود. گاهی این فرمهای منحنی در قالب اشارههایی چکیدهنگارانه به اندام انسانی ظاهر میشود و گاهی در قالب یک شکل دوار مرکزی که توسط دایرههای کوچکتر احاطه شده است و نظمی کیهانی را تداعی میکند. در دورهی دیگری از آثار او شاهد چیدمان تیغههای فلزی بر زمینهای مسطح هستیم. نسبت ابعاد تیغهها و منطقِ حسی توزیع آنها در فضا یادآور باغهای ذن است. پاکباز در اینباره مینویسد: «دارش در رویکردی تقلیلگرایانه، مجسمههایش را غالباً با تیغههای معلق در فضا و نور شکل میدهد تا حسی از بیکرانگی، سبکی و رهایی را القا کند.»
بهروز دارش فعالیت هنری چهل سالهی خود را به پنج دورهی هشت ساله تقسیم کرده است؛ دورهی نخست بر اساس ماده و فرم پیریزی شده، دورهی دوم بر اساس ماده، فرم و آزادی فضا کار شده، دورهی سوم بر اساس چالش مابین فرم و فضا، دورهی چهارم بر اساس تکثر مواد و فضا و در نهایت دورهی پنجم بر اساس تکثر مواد، فرم، نور و فضا آفریده شدهاند. حاصل این فعالیت چیزی بین 300 تا 400 اثر است.