داوود زندیان را میتوان نقاش شمایلهای انسانی دانست. در واقع پرداختن به کاراکترهای انسانی در موقعیتهای مختلف و همنشینی با فضاهای گوناگون در تمامی دورههای کاری زندیان دیده میشود؛ چه آن هنگام که نقاشی را در سبک خیالیسازی (قهوهخانه) نزد استادانی چون حسین همدانی و محمد فراهانی تجربه کرد؛ چه آن زمان که به واسطه کشیدن پردههای سینمایی اصول کلاسیک را آموخت و چه پس از مهاجرتش به نروژ. این دغدغهمندی نسبت به موجودیت انسان، او را به واکاوی در خاطرات گذشته به ویژه دنیای باقیمانده در عکسها سوق میدهد.
در اثر پیشرو از مجموعه «عکاسخانه آقای ادیب»، همین رویکرد را به بهترین نحو بازتاب میدهد. نام مجموعه از نام عکاسخانهای گرفته شده که زندیان در دوران نوجوانی بارها از کنار آن گذشته ولی هرگز به داخل آن پا نگذاشته است. حال پس از قریب به ۴۰ سال، هنرمند در خیال خود وارد فضاهای وهمآلود خاطرهای خیالی میشود و آنچه را در روزگاری پیش از این در آن عکاسی اتفاق افتاده بازنمایی میکند. این نوع رویکرد به بازسازی واقعیتهایی که ریشه در خیال هنرمند دارد سبب میشود نقاشیهای زندیان در حیطه نقاشیهای رئالیسم جادویی قرار گیرد. خود هنرمند بر این موضوع تأکید کرده و میگوید: «رئالیسم جادویی به فضای فکری و فلسفی من نزدیکتر است، چرا که آغاز این نوع از نقاشیهایم با تأثیر پذیرفتن از نویسندههای امریکای لاتین همچون گابریل گارسیا مارکز، خورخه لوئیس بورخس و ایزابل آلنده بوده است. طبیعتاً نوع نگاه آنها در آثار من بازتاب دارد و کارها سمت و سویی چند وجهی مییابند»
در اثر حاضر، خیال و اتفاق به هم میآمیزند و با برهم زدن مرزهای زمان، انسانهایی از روزگار گذشته را به حال فرامیخواند، محفلی صمیمی ترتیب میدهد و آنها را چون آشنایان قدیمی در کنار یکدیگر مینشاند. برایند این چیدمان خیالی، انسانهایی از قماش مختلف است که با نگاهی خیره به مخاطب نگاه میکنند. نام مجموعه و حضور دوربین عکاسی در صحنه نقاشی، تأکیدی دوچندان است بر حضور مخاطب و آگاهی کاراکترها از این حضور؛ حضوری که مخاطب را به عکاس صحنه بدل میکند.
نکته حائز اهمیت در این اثر وجود برخی نوشتهها و ثبت حالات و روحیات هنرمند به واسطه کلمات در کنار اشیاست. این رویکرد که میتواند متأثر از نقاشی قهوهخانهای انجام شده باشد، متن کلامی را چیزی از جنس رویکرد تصویری میکند. در واقع هنرمند بدین طریق برای انتقال احساس و فضای ذهنی خود، هیچ محدودیت نقاشانهای قائل نمیشود. به همین دلیل بعضی پرداختها در نقاشی نیمهکاره رها میشوند و صرفاً با جملهای، بیانگری را به اتمام میرساند. اشیا و کاراکترها به هیچ فضا و زمان خاصی وابسته نیستند و به همین دلیل برخی برای مخاطب آشنا و بعضی غریب مینمایند. حضور اشیا ابداعی مانند شیء سمت چپ نیز جالب توجه است. زندیان در بازنمایی اشیا گاهی ماشینهایی میسازد که موجودیت خارجی ندارند.
. زخمهایت را به من نشان بده، سایت آوام مگ، ۱۱ دی ۱۳۹۷.