قاسم روزخوش (مشهور به گَس) در شهر شیراز متولد شد. گس یک «هنرمند چندرشتهای» است و از طریق رسانههای مختلف، مانند نقاشی، طراحی و مجسمهسازی، عموم مردم را مورد خطاب قرار میدهد. برای او، هنر نمایانگر پلی است که مردم را از طریق گذشته، حال و آینده به یکدیگر متصل میکند و پیامی را به شیوهای جهانی منتقل میکند. مسیر خلاقهی او برخاسته از یک نیاز عمیق است. در نقاشیهای او، میتوان نوعی نیاز فوری و فوتی به شکل بخشیدن به بینشی که به جهان دارد را احساس کرد.
دوران نوجوانی او با روزهای ملتهب انقلاب 57 مصادف شد. با شروع جنگ نیز حضور در جبههها اجتنابناپذیر بود و روزخوش دوسال از زندگی خود را در خطوط مقدم سپری کرد. یکسال پیش از پایان جنگ، ایران را به مقصد فرانسه ترک گفت. گس به خوبی با جنگ، خشونت و نقاشی آشناست. سرشت زیباییشناسی او با وحشیگری عجین است. چه کسی همچون او قادر است طعم خون را در گلو به تصویر بکشد؟ او همچون ژانوسی است که از ساحت جنون مبارزهی مسلحانه به میدان هنر منتقل شده است و تصاویر مابهازایی که از جنگ عرضه میکند، بسیار صریح و گویا است. ژانوس، خدای دوسر رومی نماد حرکت از مرگ به زندگی، از ناامیدی به آینده، از نابودی تا خلقت است. انتقال پژواکهای هوناک خشونت با این حد از صرفهجویی در ابزارها - که در سیاه، قرمز و سفید خلاصه میشود – نیازمند کار و تلاشی بیوقفه است. این دقیقاً همان چیزی است که آثار گس برای ما به ارمغان میآورد. وقتی ذهنیت شما ناچار است میان صفیر بمبها و فریادهای دلخراش در نوسان باشد، اغراق کردن فایدهای ندارد.
تنش بین سادگی و تعدد معانی – که گاه مانند خود زندگی پر از تضاد است- نقاشیهای گس را از آثار دیگر هنرمندان متمایز میکند. در پس سادگی ظاهری، این تنش به پیچیدگی نهانیای اشاره دارد که در آن حقایق بهشکل نسبی و خطوط بهشکل زیگزاگی حضور دارند. آثار گس حرف های زیادی برای گفتن دارد و گوش دادن به او کار آسانی نیست. زیرا در جایی که برخی معتقدند یک نگرش اخلاقی برای حل مسئله کفایت میکند، او بیوقفه به پرسشگری میپردازد. نقاشی او، تداعیگر این تعبیر رولان بارت است: «این زبان بسیار ظریف و شکننده، که انسانها در حد فاصل خشونت پرسش و سکوتِ پاسخ، قرار میدهند».
آثار گس در سه دورهی کاری اصلی دستهبندی میشوند؛ درمان، رنسانس (نوزایی)، اکسیژن و ماشینهنر. این دستهبندی عمدتاً متکی به پالت رنگی هنرمند در هر دوره و بار سمبلیک آنهاست. گس به مدت نوزده سال، پالت خود را به سه رنگ متمایز محدود کرد. قرمز، برای نشان دادن انعکاس آسمان پس از بمباران، سیاه، برای یادآوری طبیعت سوخته، و سفید، نماد سنتی صلح و بیگناهی. او بهمیانجی نقاشی با تروماهایی که از خشونت جنگ به یادگار مانده بود مواجه شد که وجه تسمیهی «تراپی» برای این دورهی کاری اوست. در سال 2010، گس پس از مرگ والدینش تصمیم گرفت تا رنگ چهارمی را به نقاشیهای خود اضافه کند: زرد. این رنگ جدید به نوعی نماد تولدی دوباره است، سرود زندگی و امید. گس این دورهی کاری را «نوزایی» نامید. هفت سال پس از معرفی رنگ زرد در پالت رنگی خود، گس آبی را به عنوان یک عضو جدید به نقاشیهای خود دعوت کرد. آبی در نگاه او همچون «اکسیژنی» بود که جهان پرفراز و نشیب امروز به شدت محتاج تنفس آن بود. و در آخرین پروژهی او «دروازهی ملتها»، 50 در با همکاری کودکان ساخته شده است. 50 اثر در راستای یک عمل متعهد و مشترک فرهنگی. کشف فرهنگ دیگری، واقعیتی دیگر و برادری که در پشت هر یک از این درها نهفته است. گس از طریق این کار میخواهد پیامی جهانی و شهروندی را به بچههایی که در این برنامه شرکت خواهند کرد منتقل کند. گس با این بلندپروازی آموزشی، در پی ایجاد بینشی است که در آن بیاعتمادی دیگر وجود ندارد و رفاه همگانی ضروری است.
گس علاوه بر نقاشی، تجاربی در زمینهی حجمسازی نیز داشته است. سال 1394 حجمهای خود را در کارنمایی با عنوان «صلح با گَس» در یونیورسیتی پاریس دافین، در کشور فرانسه به نمایش درآورد. این نمایشگاه انفرادی در همان سال در «جی. آر. کا. گالری» ، پاریس نیز برگزار شد. سال 1395 نیز نقاشیها و طراحیهای گس در بنیاد کلاود پومپیدو، پاریس نمایش داده شد.
آثار قاسم روزخوش تا جولای 2022، 14 بار در حراجهای مختلف بینالمللی حضور داشتهاند و 64 درصد از آثار عرضهشدهی او به فروش رسیده است. نخستین حضور در سال 1385 در حراج کریستیز با تابلوی «کودک کویر» رقم خورد. گرانترین اثر او تا کنون، تابلویی با عنوان «اکوگرافی» بوده است که در 12 آذر 1399 در حراجخانهی کاپانجی مورهانجه با مبلغ 48193 دلار چکش خورد.