حاجیزاده در اثر پیش رو چهره دوست و هنرمند همعصرش اردشیر محصص را با تغییراتی چند از روی عکس تصویر کرده است. در اینجا نقاش با رنگگذاری کمینهگرا و انتخاب سطوح رنگی تخت، سوژه را در موقعیتی غیرواقعی قرار داده و شخصیت طناز یک کاریکاتوریست را با بیانی طنزگونه به تصویر میکشد. در واقع کار او در این تابلو، اغراق در تناسبات فیگور است؛ سر سوژه از بدنش جدا شده و در حالی که از بالا به خود مینگرد، دوباره در پایین تصویر (با همان عینک معروفش) به بیننده خیره میشود. کیفیت بصری منحصربهفردی که وامدار احساسات خاص و شوخطبع نقاش نسبت به شخصیتی است که نوستالژی سالهای جوانی او را بازتاب میدهد.
قاسم حاجیزاده که در اواخر دهه چهل فعالیت هنری خود را با گرایش به نقاشی آبستره آغازکرد، در آستانه دهه پنجاه سبک کار خود را به ناگهان تغییر داد و متوجه ظرفیتهای بصری عکسهای قدیمی خانوادگی و مطبوعات شد. هرچند این مسیری بود که پیش از او، اردشیر محصص آن را کشف کرده بود و هم او بود که در حکم استاد و راهنما، در شکلگیری شخصیت هنری و اندیشههای حاجیزاده در سالهای بعد تأثیر بسزایی گذاشت. حاجیزاده در این دوران با راهنماییهای محصص، به نقاشی فیگوراتیو روی آورد و به نقاشی از پرترههای شاعران پرداخت، که حاصل این رویکرد نمایشگاه وی در انجمن فرهنگی ایران امریکا (۱۳۵۱) بود. تابلو حاضر نیز ماحصل این دوران و نوعی ادای دین به جایگاه اردشیر محصص از سوی نقاش در همین سال بود.
تابلوی حاضر علاوه بر اهمیت تاریخ هنری که یک نقاش، تصویری از هنرمند همعصرش را به تصویر کشیده، مصداق این نکته است که ارزشهای یک اثر هنری ناب، زمانی آشکار میشود که خود را به جامعه بقبولاند و این بدان معناست که هنرمند چیزی را میآفریند که در نسبیت شخصیتها، اشیا و مکانها تعین مییابد. او در عرصه بیکران خیالش درگیر بازی طنازانهای با شخصیتی ماندگار در حافظه جمعی ایرانیان شده و در نهایت این تلاش هنرمندانه، هر بینندهای را بلافاصله تحت تأثیر قرار میدهد.