با آنکه بسیاری از نقاشیهای هانیبال الخاص بر بنیان روایت اسطورهای بنا شده، اما این نگاه اساطیری همواره به رویدادهای جهان معاصر اشاره دارد. الخاص زمینههای مختلف هنری را تجربه کرد؛ زمانی برای کتاب شاعران مشهور زمانهاش تصویرسازی کرد؛ در کشاکش روزهای سخت انقلاب بر دیوارهای تهران نقاشیهای سیاسی کشید. دورهای به مجسمهسازی روی آورد و در سالهای زندگی در امریکا به ساخت فیلمهای کوتاه هشت میلیمتری علاقه نشان داد، اما طراحی و نقاشی روی بوم بسان رودی همیشگی در دوران زندگیاش جاری بود. روایتپردازی و داستانگویی وجه مشترک تمامی آثار اوست. نوع روابط میان فیگورها و چیدمان آنها در صفحه و ارتباط متقابلی که میان چشمهای درشت و نگاههای صریح آنها برقرار میشود مخاطب را به داستانسرایی وا میدارد.
تابلوی پیشرو مربوط به دو دهه پایانی عمر الخاص است و از این لحاظ بیانگر قوام قابلیتهای خاص هنری اوست. در این تابلو دیگر از آن شور نقاشیهای انقلابی یا سرایش تابلوهای تصویرسازیشده خبری نیست. در عوض طراحیهای سریع با قلممو به واسطه هیجانگرایی رنگی حسی از تکاپو را در اثر ایجاد کرده که نشان از جسارت نقاش در ساخت اثر دارد. بیان اسطورهای رنگ باخته و کهنالگوها با فاصلهگیری از تجسمهای باستانی، عامیانه شدهاند و در روند این عامگرایی گویی ناقصالخلقه گشتهاند.
تابلو نقاشی از شش فیگور تشکیل شده است. نوع چیدمان فیگورها به صورتی است که در ریتمی خوشایند، تابلو را از هرگونه سکون دور میکند و در پویایی حاصل از بزرگ و کوچک شدن پیکرهها چشم را به گردشی خوشایند در تمام تابلو سوق میدهند. پیکره زن که در میانه تابلو قرار دارد به واسطه بزرگنمایی اهمیت بیشتری مییابد و این اهمیت با اشارات خاص دستان و نگاههای دیگر پیکرهها بر زن تشدید میشود. نقاش با نپرداختن به بدن فیگورها، مخاطب را به واکاوی دقیق چهرهها و حالات صورتها فرا میخواند. از سویی محصور شدن دو فیگور اصلی در قابهای مستطیل شکل بالایی تأکیدی افزون بر چهره کاراکترها میبخشد. بدین طریق حالتگرایی چهرهها هرچه بیشتر در چشم مخاطب اهمیت مییابند. شاید انسانها شیفته نگاه به چهره یکدیگرند، همانگونه که الخاص میگفت: «چهره انسان برای انسان تماشایی است. خیلیها حاضرند ساعتها بر روی یک سکو در محل عبور همگان بنشینند و مردم را تماشا کنند»[۱].
بدین طریق تابلوی پیشرو دعوتی است برای دیدن چهرهها؛ دیدن چهرههایی که به زنی رنجور زل زدهاند. زنی در خود فرو رفته، زنی که انسانی کودک مانند را بر دوش خود حمل میکند و از نگاه حریص او بر خود بیخبر است.
[۱] . برگرفته از یک کاتالوگ، چاپ ریسوگراف تحت عنوان مانیفست هانیبال الخاص، بیجا و بدون تاریخ انتشار.