رنگ و خط در نقاشیهای منصوره حسینی به موازات هم به بالندگی بصری میرسند. رویکرد او به بیان اکسپرسیو در نقاشی، گاه در خط نقاشیها متجلی میشوند، گاه در گلها. اولین نمونه نقاشیهای او از موضوع گل به اوایل دهه چهل باز میگردد و برای نخستین بار مجموعهای از آنها را در سال ۱۳۴۴ با عنوان «دو گل در سی پرده» به نمایش گذاشت. او در همان زمان علت توجه به این موضوع را نمایش روند زندگی از اوج تا زوال برشمرد و نوشت: «رنگ شاداب و سفید گلها که مانند آیینه بازتاب رنگها و سایههاست، به تدریج به قهوهای قرمز میگراید و گلبرگهای خوش برش و مدور و مخملی آن بیحال و خسته به زمین میافتد. روز بعد گلبرگها به تکه چرم بریده میمانند. طراوت و جمال و زندگی است که رو به نیستی نهاده»[۱].
در سالهای بعد حسینی بار دیگر به مضمون گلها برمیگردد. در هنگام جنگ ایران و عراق، گلها بهانهای برای نمایش سمفونی خط و رنگ هستند. این بار منصوره حسینی در نقاشی گلها همچون اثر حاضر، با ضربهقلمهای تند و بیپروا و رنگهای اکر و زرد و آبی همان رفتاری را دارد که در خط نقاشیهای او میتوان دید. وی دربارهی این دوره از آثارش میگوید: «اگر تو به یک گل آنچنان بتوانی نگاه کنی که گل و خشم و عشق و تمام احساسات انسانی در هم ادغام شوند، دیگر گل، گل نیست. در هم مستحیل میشوید. گل فقط بهانه میشود. تو از گل میتوانی به درد برسی؛ به درمان هم میتوانی برسی. از گل میتوانی هم نهایت خشونت را بنمایانی، هم بیننده را به مهربانی و لطافت دعوت کنی. گلهایی که من کار کردهام ترسخوردهاند. با تمام شکوفاییشان حس میکنی خطر در کمینشان است. خشم و خون و دلتنگی در تابلوها محسوس است»[۲].
اثر حاضر نمونهای شاخص از این مجموعه نقاشیهای منصوره حسینی است که پیوند آن را با خط نقاشیهای این هنرمند به خوبی میتوان احساس کرد. رنگهای آبی در پسزمینه فضایی توفانی را ترسیم میکنند که همچون حرکت قلم در خوشنویسی ایرانی به نظر میرسند؛ گویی نقاش در پی سرودن شعری است درباره زندگی.
[۱] . بروشور نمایشگاه «دو گل در سی پرده»، مرداد ۱۳۴۴، به اهتمام شرکتهای عامل نفت ایران، تهران.
[۲] . ملکی، توکا، نقاش نیستم، بیماری نقاشی دارم، گفتوگو با منصوره حسینی، روزنامه اعتماد، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸.