نقاشیهای رکنالدین حائری سرشار از فیالبداهگی بصری هستند که بر پرده بیجان بوم شور و شوق زندگی میبخشند. زبان شخصی او، بدون توجه به آرمانی خاص، رفتارگرایی احساسی را هویدا میکند. ضربات بیپروای قلممو در کُنشی اکسپرسیونیستی مرز میان فرم آشنا و انتزاع ناب را طی میکنند و هنری بیانگر را تجسم میبخشند که تلخ و در عین حال گروتسکوار و طنزگونه است. فرهنگ کلان شهری و تجربه بودن در فضاهای نامتعارف زندگی صنعتی، ذهن هنرمند را به پروازی خیالی وامیدارد که گاه نوعی کنترلنشدگی خردمندانه در آن قابل مشاهده است. در این بیان اکسپرسیو، هر تجربهای امکان ظهور مییابد. عشق و نفرت، مهر و کین، غیبت و حضور، حکایت تلخ و شیرین بودن و نبودن انسان در عرصه وجود، همگی دستمایههای کنش خلاق هنرمند میشوند. رنگهایی که یکی پس از دیگری بر روی هم میآیند و سطح بوم را پُر میکنند، تجسم احساسات لحظهای و پارادوکسهای احساسی جوانی است که در هزارتوی روابط پیچیده و لایههای صدرنگ اجتماعی گم و پیدا میشود. نقاشیهای رکنی بیانی روایتگر دارند و غلبه فیگور در آنها همواره بر این روایتگری تأکیدی افزون میکند. بر خلاف دوران کلاسیک تاریخ هنر که تابلوی نقاشی آبشخور ادبیات و متن بود، نقاشیهای رکنی بیانگری خود را از فضاهای سینمایی، چیدمانهای تئاتری و تجربیات برآمده از زندگی در فضاهای مدرن بهدست میآورد.
در تابلوی پیشرو چیدمان نقاشی مانند پلانبندی یک صحنه نمایش از حادثهای خبر میدهد که گویی در شرف وقوع است. زنی جسور، ایستا، زیبا و در عین حال خشن با صلابتی اقتدارگرایانه در سمت چپ تصویر ایستاده و دست خود را که به صورت اغراقآمیزی بزرگ است، به نشانه رد خواسته بالا آورده است. در سمت راست سه پیکره نقاشی شدهاند؛ دو مرد که لبخندی مضحک بر لب دارند و زنی جوان که با لباسهای کلاسیک غربی، عروسکوار و تزیینشده در پشت سر آنها قرار گرفته است. ارتباط میان این سه پیکره به واسطه رنگ زرد تند، یادآور گلهای آفتابگردان، تثبیت شده و خشونت زن را بیپرواتر جلوه میدهد. تقابل این دو زن در تابلو قابل تأمل است؛ زن سمت چپ با پوششی منطبق بر مد روز زنان ایران در حال ابراز وجود و بیان موجودیت خود است. در حالیکه زن سمت راست مانند یک عروسک در پشت مردان قرار گرفته و به مخاطب خیره شده است. در میانه تابلو پیکره مردی با لباس سبز دیده میشود که دنکیشوتوار بر حیوانی سوار است و دو سوی تابلو را به لحاظ بصری بههم پیوند میدهد؛ گویی چیزی از گذشته همواره در حال حاضر است و جریان زندگی را تداوم میبخشد.