تهران،
سهروردی شمالی، هویزهی غربی، نبش شهید یوسفی، پلاک ۱۳۰
26 مرداد17 August - 5 شهریور 139727 August 2018
پیکرکهای ساوالان تودههای انسان مانندی را باز مینمایند که ساکت و ساکن در گسترهی دشتی ناکجا به افق خیره ماندهاند. در نگاهی زیرچشمی گاه شواهدی از چهرههایی آشکار میشود؛ و بعد به ناگه همه چیز از نظر محو و دور میشود. تودههایی گنگ، در فضای مهآلود و بیجغرافیا، در نوری ملایم و بیزمان، از هر نشانهای که خط و ربط آنها را آشکار کند میگریزند. چه برای آنها که تودهها برایشان هیچ صبغهی آشنایی ندارد و چه برای آنها که کوره راههای بیرنگی از داشباباهای اسطورهای و تاریخی می-جویند، این صحنهها معنایی جز یک معرکه آخرالزمانی ندارد؛ تمام پیوندهای معنابخش گم شدهاند. صحنه نمایشی از وضعیتی است که شاید پیش و شاید پس از رخ دادن فاجعه ثابت مانده باشد.
آنچه باید از رخدادها روایت بسازد، منظر دید اندیشهورزی است که پیوندی علّی میان آن رخدادها برقرار کند. در اینجا اما منظر دید هنرمند، منظری اندیشهورزانه نیست؛ و نه پیجویی خط و ربطهای معنایی و علّی میان پیکرهها و صحنهها، روایتی برای مخاطب میسازد. اینجا ساوالان روایت نمیکند؛ او نیز سرگشته در کنار ما به نظارهی پاره صحنهها نشسته و روایتهای گمشدهی آن را میجوید.
فواد نجمالدین مرداد 1397