تهران،
خیابان مطهری، خیابان لارستان، خیابان عبده، پلاک ۷
26 دی15 January - 24 بهمن 139912 February 2021
اگر برای مدتی به چیزی ژرف خیره شوی، ژرفا نیز به تو خیره خواهد شد(فردریش نیچه)
انسان همواره سعادت خود را در میدان خیال می جوید و خود را در آن به گونه ای می بیند که تمنا داشته، تا پرده ای بر چشمانش و افیونی بر مواجهه با مسئله ی دردآور حقیقت باشد. با اینِ خیال باطل، سوار بر تصوری از خود والایش که به معنویتی دروغین آغشته است، سرگردان با آرمان هایی ازدست رفته و ارزش هایی فراموش شده در پی ارضای امیال وازده و هر ناکامی ای که در واقعیت تجربه کرده است، می باشد. آن قدر در این وهم بی نقص پرسه می زند که تداوم ارضا، این مدفنگاه امیال او را بیش ازپیش به بازتاب دروغینش نزدیک می کند. حالآنکه فرجام خود را در تجربه ی همان بن بست در بستری جدید می یابد، که در گریز از آن بوده است. رستگاری ای که بشر در پی آن است به مانند سنگی است پرتاب شده به قعر چاهی بی انتها که قرار است صدای آب را برایمان به ارمغان بیاورد.
- پیام قلیچی
آثار پیام قلیچی در حاکمیت تاریکی ژرف قرار دارند. ژرفنایی که خالی نیست و
در دل تاریکی آن پرتوی نور ارزش می یابد وهزارتوهای پیچیده ای از روابط و
وقایع مجسم می شوند. تاریکیی که هیچ نیست بلکه همه چیز است؛ بستر
در هم تنیدن واقعیت و خیال. موج وسیعی از تاثیرات تاریخ هنری در آثار او
ِ تداعی می شوند. از تعدد روایتهای برزخی بوش گرفته تا تصنع تئاترگونه ی
فیگورهای کاراواجو تا واقعیت خواب زده ی لینچ. روابط میان انسانها و سایر
موجودات در وضعیتی میان رویا و واقعیت قرار دارند. لیکن آثار او واکنشی
فردی است به آنچه در جهان و جامعه می گذرد. هر عنصر ترجمانی خیالی از
جهان واقعی است. در واقع کار او انعکاس زندگی در قالب فانتزیی سیاه و
سفید است که برای بیننده اش پنجره ای از بیرون به درون باز می کند. آثارش
یادآور وهمی است که نقاشان متافیزیکی نظیر کریکو در روابط فیزیکی
جهان واقعی می جستند؛ کنتراست های تیز نور و سایه که کیفیتی مبهم و
تهدید آمیز می سازند. قلیچی واگویه ای سیاه و سفید از مشاهداتش از حال جاری
انسان می سازد.
- بهرنگ صمدزادگان
انسان همواره سعادت خود را در میدان خیال می جوید و خود را در آن به گونه ای می بیند که تمنا داشته، تا پرده ای بر چشمانش و افیونی بر مواجهه با مسئله ی دردآور حقیقت باشد. با اینِ خیال باطل، سوار بر تصوری از خود والایش که به معنویتی دروغین آغشته است، سرگردان با آرمان هایی ازدست رفته و ارزش هایی فراموش شده در پی ارضای امیال وازده و هر ناکامی ای که در واقعیت تجربه کرده است، می باشد. آن قدر در این وهم بی نقص پرسه می زند که تداوم ارضا، این مدفنگاه امیال او را بیش ازپیش به بازتاب دروغینش نزدیک می کند. حالآنکه فرجام خود را در تجربه ی همان بن بست در بستری جدید می یابد، که در گریز از آن بوده است. رستگاری ای که بشر در پی آن است به مانند سنگی است پرتاب شده به قعر چاهی بی انتها که قرار است صدای آب را برایمان به ارمغان بیاورد.
- پیام قلیچی
آثار پیام قلیچی در حاکمیت تاریکی ژرف قرار دارند. ژرفنایی که خالی نیست و
در دل تاریکی آن پرتوی نور ارزش می یابد وهزارتوهای پیچیده ای از روابط و
وقایع مجسم می شوند. تاریکیی که هیچ نیست بلکه همه چیز است؛ بستر
در هم تنیدن واقعیت و خیال. موج وسیعی از تاثیرات تاریخ هنری در آثار او
ِ تداعی می شوند. از تعدد روایتهای برزخی بوش گرفته تا تصنع تئاترگونه ی
فیگورهای کاراواجو تا واقعیت خواب زده ی لینچ. روابط میان انسانها و سایر
موجودات در وضعیتی میان رویا و واقعیت قرار دارند. لیکن آثار او واکنشی
فردی است به آنچه در جهان و جامعه می گذرد. هر عنصر ترجمانی خیالی از
جهان واقعی است. در واقع کار او انعکاس زندگی در قالب فانتزیی سیاه و
سفید است که برای بیننده اش پنجره ای از بیرون به درون باز می کند. آثارش
یادآور وهمی است که نقاشان متافیزیکی نظیر کریکو در روابط فیزیکی
جهان واقعی می جستند؛ کنتراست های تیز نور و سایه که کیفیتی مبهم و
تهدید آمیز می سازند. قلیچی واگویه ای سیاه و سفید از مشاهداتش از حال جاری
انسان می سازد.
- بهرنگ صمدزادگان