پرویز کلانتری سمیعآذر را کسی میداند که پنجره هنر ایران را به سوی دنیا گشوده و توانسته است هنر این کشور را از انزوا بیرون بیاورد. انزوایی که بر کسی پنهان نیست و در بیش از یک دهه بر کشور حاکم بود و انقلاب و جنگ این هنر خلوتگزیده را منزوی کرده بود. او در سال 1369 در رشتهی معماری از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و در سال 1375 در همین رشته دکترای خود را از دانشگاه مرکزی انگلستان در بیرمنگام دریافت کرد. سمیعآذر از سال ۱۳۷۷ تا سال 1383 ریاست موزهی هنرهای معاصر تهران را بر عهده داشت که اوج فعالیتهای او و ارتباط هنر ایران با مراکز فرهنگی و هنری جهان مربوط به این دوره است. او بیشتر وقت خود را به تدریس و تألیف و البته مدیریت حراج تهران میگذراند. نهادی مستقل و خصوصی که او پیریزی کرده است و تا زمان این مصاحبه، در پانزده دوره برگزار شده و نقش بسیار پر رنگی در ارتقای اقتصاد هنر ایران داشته است. اقتصادی که همان انزوا بدان صدمات جدی وارد کرده و در این دو دهه تحولات اساسی به خود دیده است که مثل هر حرکتی موافقین و مخالفینی هم دارد. به خصوص از وقتی حراج تهران توسط سمیع آذر شکل گرفت، نظرات دربارهی این رویداد متنوع و متفاوت بوده است که عمدهی این انتقادات از شکل تا ماهیت این رویداد ما را بر آن داشت که این مصاحبه را تهیه کنیم.
- چهارده دوره از حراج تهران برگزار شده است و الآن نزدیک پانزدهمین دوره هستیم که حدود یکماه دیگر برگزار خواهد شد؛ اصلاً چه شد که با وجود سازوکاری که امروز میبینیم به فکر این افتادید که چنین نهادی را تحت عنوان حراج تهران تأسیس کنید و چه ضرورتی داشت؟
- انگیزهی اول ما حمایت از مجلهی «هنر فردا» بود؛ مجلهای که آنزمان شش هفت شمارهاش درآمده بود و بهیکباره با افزایش قیمت ارز هزینههای آن سنگین شد؛ ازجمله قیمت کاغذ و چاپ که به یکباره سه برابر شد و ما مقروض شدیم. تصمیم گرفتیم که با برگزاری حراج و با حمایتی که تعدادی از هنرمندان خوب از ما به عمل میآوردند، بتوانیم هزینههای معوقه و همینطور هزینههای شمارههای بعدی را تأمین کنیم. حراج اول و دوم، بیشترین انگیزهاش تأمین این هزینهها بود و احتمالاً بازپرداخت بدهیهایی که مجلهی هنر فردا داشت. اما بهتدریج متوجه نیاز دیگری شدیم که از قبل هم احساس میشد؛ ضعف مارکت داخلی هنر ایران، درحالی که مارکت بینالمللی رو به پیشرفت بود. از سال 2006 که مؤسسهی کریستیز اولین حراج را در خاورمیانه برگزار کرد، قیمت آثار هنری ایران در خارج از کشور بهیکباره افزایش چشمگیری پیدا کرد و ادامهی آن تا سال 2008 به رکوردهای خیرهکنندهای رسید، درحالیکه در داخل کشور قیمت آثار همچنان پایین بود. در سالهای اول خیلیها با ناباوری به این افزایش قیمتها نگاه میکردند؛ تصور میکردند که حباب است. در این شرایط توصیهی برخی از هنرمندان شاخص بهویژه دوستان مؤسسهی کریستیز این بود که اگر مارکت داخل ایران تقویت نشود، مارکت بینالمللی دچار افول خواهد شد. بهاینصورت که قیمت آثار در خارج از کشور بهطور چشمگیری افزایش کرده، درحالی که آثار را میتوان در داخل کشور به قیمتهای خیلی ارزانتر خرید و این میتوانست پارامتر منفی برای توسعهی هنر ایران قلمداد شود. درنتیجه تصمیم گرفتیم که حراج را ادامه بدهیم؛ بیشتر با هدف حمایت از مارکت داخلی هنر و گسترش مبادلات آثار هنری به یک شکل مدرن که از طریق حراج میتوانست صورت بگیرد.
- آقای دکتر، همیشه هر حرکتی مخالفین و موافقینی دارد، حراج تهران هم از این قاعده مستثنی نبوده است؛ یک دورههایی مخالفینش بیشتر شدند و یک دورههایی موافقینش بیشتر شدند ولی بهنوعی توانسته است خودش را در فضای مارکت ایران تثبیت کند. فکر میکنید حراج تهران، با وجود این ضعفهایی که خودتان هم تا حدودی بهشان اشاره کردید، چقدر توانسته است در طی این پانزده دوره به اهداف اولیهاش برسد؟ آیا توانسته در مارکت ایران جهش یا تقویتی ایجاد کند؟
- ما دو هدف مهم را از ابتدا تعقیب میکردیم، که تا این زمان به نظر میرسد تا حد قابلتوجهی به آنها نزدیک شدهایم. اول اینکه مارکت داخل تقویت بشود؛ که تا حدی اینچنین شده است. باوجود افزایش قیمت ارزهای خارجی در برابر ارز ملی ما، بسیاری از آثار هنرمندان شاخصمان در داخل کشور به رقم بالاتری نسبت به خارج فروش میرود.
- این اتفاق را خوب میدانید؟
- بله، این یک پارامتر مثبت است. در زمانیکه حراج تهران آغاز شد، شما میتوانستید کارهای یک هنرمند ایرانی، فرض بفرمایید مسعود عربشاهی یا سهراب سپهری را، در خارج از کشور به رقم دویست یا سیصد هزار دلار بفروشید. درحالیکه در داخل کشور به قیمت صد هزار دلار هم ممکن بود کسی نخرد! _با برابری قیمت ارز با ریال در آنزمان_ معنایش این بود که کسانی که در خارج آثاری از هنرمندان ایرانی را میخریدند، بعد خبردار میشدند که در کشور خودشان این آثار قیمت ارزانتری دارد و میرفتند دنبال کانالی که این آثار را از داخل کشور ارزانتر بخرند و این معنایش آن بود که بازار بینالمللی ما تا حد زیادی غیرقابلاطمینان است. الآن اینگونه نیست؛ بسیاری از آثار هنرمندان ما در داخل کشور با رقمهای بالاتری فروش میرود. شاید برایتان عجیب باشد که برخی افراد آثاری را از حراجهایی مثل کریستیز و ساتبیز میخرند، به این امید که روزی در حراج تهران بفروشند. این معنایش آن است که قیمت آثار در داخل کشور بهنسبت سابق از سطح قیمت بینالمللی افزایش پیدا کرده است. معنای دیگرش این است که افزایش قیمت ارز و کاهش قیمت ریال، تا حد زیادی با افزایش قیمت آثار هنری در داخل به یک بالآنس رسیده و ما میتوانیم آثاری را در داخل یا خارج کشور با رقمهایی نزدیک به هم خریداری یا به فروش برسانیم. این تعادل هم به نفع مارکت بینالمللی هنر ایران است و هم به نفع گسترش مبادلات آثار هنری در داخل کشور.
هدف دوم ما این بود که جمع وسیعی از هنرمندان ایرانی، مخصوصاً از نسل جوان، که به حراجهای بینالمللی راه پیدا نمیکنند، از طریق حراج تهران به مارکت معرفی بشوند. مارکت بینالمللی ایران دربرگیرندهی پنجاه، شصت نفر هنرمند است که مرتباً آثارشان در حراجهای مختلف در خارج از ایران به فروش میرسد و مارکت بینالمللی علاقهی زیادی ندارد که شمار هنرمندان را خیلی بیشتر بکند. جمع وسیعی از هنرمندان خیلی خوب، بهویژه از نسل جوان و حتی از نسل پیشینیان در داخل کشور خیلی شناخته شده هستند، اما در سطح بینالمللی کمتر فرصت ارائهی آثارشان هست. حراج تهران میکوشد این افراد را اول در داخل و بعداً در سطح بینالمللی به علاقهمندان هنر معرفی کند. ما الآن بیش از سیصد هنرمند از نسلهای مختلف را در حراج تهران معرفی میکنیم و این بالغ بر پنج الی شش برابر هنرمندانی است که در مارکت بینالمللی حضور دارند. بسیاری از هنرمندانی که هرگز به حراجهای بینالمللی نرفتهاند، از طریق حراج تهران الآن به قیمتهایی رسیدهاند که قابلعرضه در مارکتهای بینالمللی هستند. حراج تهران از این حیث توانسته است شمار هنرمندان مطرح در مارکت را که میتوانند مورد توجه جهانی قرار بگیرند، افزایش دهد.
- در راه رسیدن به هر دو هدف، یکسری چالش از طرف منتقدین مطرح میشود. بهخصوص درمورد هدف دوم که دربارهی وسیعترکردن دایرهی مخاطبان حراج است و بهنوعی میخواهد به هنرمندان و بهخصوص جوانترهایی بازی بدهد که به قول شما دسترسی به حراجهای بینالمللی ندارند. یک گروه هستند که میگویند چرا خود هنرمند بهطور مستقیم نمیتواند با حراج در ارتباط قرار بگیرد و مجموعهدارها، گالریدارها یا دیلرها باید این واسطهگری را ایجاد کنند. یک عده هم معتقدند که باید این واسطهگری وجود داشته باشد و این رابطه اصلاً بهشکل مستقیم درست نیست. شاید درمورد هنرمندان مستری که تثبیت شدهاند این اتفاق خوبی است اما درمورد جوانترها بعضی مخالفند. شما جزء کدام دسته از این گروهها هستید و نظرتان چه بوده است؟
- اولاً این را تأکید بکنم که این قید که آثار هنری نباید از طریق هنرمند معرفی بشود و بایستی یک گالریدار یا دیلر آن را به حراجها معرفی کند، یک الزام جهانی نیست. حراجهای بینالمللی چنین اصراری را ندارند و احیاناً اگر هنرمند شاخصی اثری را معرفی کند، آنها میپذیرند و آن را ارجاع به گالری نمیدهند. این قید را ما در ایران گذاشتیم با هدف تقویت گالریها، برای اینکه این تصور پیش نیاید که حراج تهران قصد دورزدن گالریها و نادیدهگرفتن تلاشهای آنها را دارد. بهاضافهی اینکه گالریها میتوانند در یک مرحله هنرمندان را شناسایی و مارکت اولیه برایشان درست کنند و حراج به جایگاه واقعیاش که مارکت ثانویه است بپردازد و نقش گالریها را که در مارکت اولیه قرار دارند، نادیده نگیرد. اگر در یک حراج بینالمللی اثر هنرمندی بهصورت مستقیم معرفی شود، ممکن است این سؤال مطرح شود که او چطور هنرمند مطرح و دارای مارکت است، درحالیکه هیچ گالری او را معرفی نمیکند؛ این انتظار طبیعی است. این مسئله در خارج از کشور کمتر اتفاق میافتد، اما در داخل کشور بهخاطر اینکه مارکت هنر جوان هست، کاملاً محتمل است. نظر من این است که ارائهی هنرمندان در حال ظهور بایستی از طریق گالریها صورت بگیرد و حراج نقش همیشگی خودش را که یک بازار ثانویه است ایفا کند و اجازه بدهد که هنرمندان با گالریها کشف، معرفی و در حراج تهران تثبیت بشوند.
- در این قصه همیشه اصالت اثر مسئلهای جدی است. دفترچهای اخیراً از حراج بیرون آمده که خیلی بر سرش بحث است که چرا حراج خودش را از حوزهی تشخیص اصالت آثار کنار کشیده است و دیگر مسئولیتی نسبت به تأیید یا رد اصالت اثر ندارد؟ برای ما توضیح بدهید که چرا این اتفاق افتاد؛ در سالهای قبل که ضمانت وجود داشت، باز هم حاشیههایی پیش میآمد. اکنون این قضیه میتواند شائبه را بیشتر و کار شما را سختتر کند؟
- اول یک توضیحی درمورد موضع حراج تهران در آن بندی که در شرایط خرید و فروش آثار ذکر شده بدهم و بعد هم بحث کلیتر درمورد مسئلهی اصالت آثار. وقتی اثری در حراج تهران معرفی و بعد از برگزاری حراج از سوی خریدار آن با تردیدها یا شبهاتی درمورد اصالت مواجه میشود، ما با دو مسئله روبرو هستیم: یک، آن قراردادی که بین ما و خریدار است و دوم، یک بحث حقوقی که تکلیف این اثر که فروشنده و مالکی دارد و خریداری که شائبهای در مورد اصالت آن مطرح کرده است، چیست؟ باید تأکید کنم که این حرفها به راحتی قابل اثبات نیست. همانطوری که شما بهسختی میتوانید اصالت یک اثر را بهطور قطع تعیین بکنید؛ در خیلی از موارد هم بهسختی میتوانید عدماصالت آن را به اثبات برسانید. این مسئله نمیتواند با اظهارنظر چند کارشناس هم حل بشود، چون اغلب کارشناسان اتفاق نظر ندارند و بسیار احتمال دارد که اشتباه بکنند. درنهایت موضوع بایستی به یک مرجع قضایی برود، به یک شعبهی دادگاه و روندی که ممکن است حتی چند سال طول بکشد.
اگر خریدار یک اثر هنری بعد از حراج دچار تردید در اصالت اثر بشود، ما فروش آن اثر کنسل و اثر را پس میگیریم. اما آن بند بازمیگردد به مسئلهی دیگری که بعدش پیش میآید. هرکسی اثری را از حراج تهران خریداری کند و بعداً فکر کند که آن اثر اصل نیست و داعیهی عدماصالت اثر را مطرح و بخواهد اثر را مسترد یا خرید را ملغی بکند، ما بهراحتی میپذیریم، حتی اصرار هم نداریم که خریدار اشتباه میکند و حتی صلاحیت کارشناسی که مورد نظر اوست را نیز زیر سؤال نمیبریم. ما این را میپذیریم. بهخاطر اینکه اثر هنری کالای ارزشمندی است. هرکسی نمیخواهد نخواهد! روی دست کسی نمیماند. صاحب یا مالک اثر، یا حراج تهران میتواند در یک فرصت مناسب آن را به قیمت بهتر بفروشد. مشکلی نیست. اثر هنری با ارزش مادی که پیدا کرده، چیزی نیست که ما بخواهیم آن را به کسی بیاندازیم و بگوییم که این معامله انجام شده و امکان بازگشت و استرداد وجود ندارد. نه، هرکسی اثری را نخواهد، با دلیل مجابکننده یا مجابنکننده، ما حاضریم آن را بازپس بگیریم و وجه فروش را به خریدار بازگردانیم. برای اینکه اصرار داریم این مارکت برای خریداران جدیدی که بهتازگی شروع به خرید آثار هنری یا گردآوری کلکسیون کردهاند، باید آکنده از اطمینان باشد و آنها فکر نکنند که بازار آثار هنری پر از کارهای جعلی است. هرکسی به حراج تهران مراجعه بکند و بگوید که در مورد اثر خریداریشده تردیدهایی دارد، ما پس میگیریم و حتی مسئولیت پاسخگویی و متقاعدکردن صاحب اثر را هم خودمان برعهده میگیریم. اگر سایر بندهای شرایط حراج را بخوانید، که متأسفانه بعضیها نخواندهاند، به این صراحت پی میبرید. اگر به رویهی ما در چهارده حراج گذشته مراجعه کنید و به خریدارانی که بعضاً آثاری را مسترد داشتهاند، رجوع کنید بهراحتی متوجه میشوید که ما در پس گرفتن کارها خیلی پذیرا هستیم چون فکر میکنیم که سود بزرگتر از فروش یکی، دو کار این است که فضا کاملاً اطمینانبخش باشد و همه احساس بکنند که این خرید که در یک لحظه ممکن است بهصورت هیجانی صورت بگیرد، یک حرکت غیرقابلبازگشت نیست.
اما بعد از استرداد یک اثر و احتمالاً طرح مسئلهای دال بر عدم اصالت آن، ما میمانیم با اثری که شائبههایی درموردش مطرح شده و مالکی که فکر میکند این شائبه بیأساس است ولی شاید بعد از این نتواند اثر را بهراحتی بفروشد. او اگر بخواهد در جای دیگری اثر را بفروشد این داستانها ممکن است به فروش آن لطمهی جدی بزنند. بنابراین مالک ممکن است قصد پیگرد حقوقی داشته باشد و بخواهد اول از حراج تهران و بعد از آن فردی که اصالت اثر را انکار کرده شکایت کند. در نتیجه پس گرفتن اثر توسط حراج پایان کار نیست و مالک اثر ممکن است مدعی خسارت شود. مثلاً بگوید من دلایلی دارم که ثابت میکند که این اثر اصل است؛ مهمترینش اینکه خود شما در حراج این اثر را پذیرفتهاید و کارشناسان شما اصالت آن را تائید کردهاند. همچنین اینکه فلان فرد یا کارشناس هم آن را تأیید میکنند و دلایل دیگری هم احتمالاً در تائید اصالت اثر اقامه میکند. حالا با طرح این شائبه، فروش این اثر برای من خیلی دشوار میشود، به من ضربهی مالی زدهاید و از شما شکایت میکنم. درحالیکه ما واقعاً اصالت اثر را تائید میکنیم و مشکلی در آن نمیبینیم. لذا به توصیهی وکلای حراج تهران، فکر میکنیم که چنین داعیهای یا چنین پیگردی باید متوجه کسی شود که اتهام را به اثر زده است، نه حراج تهران! ما که تأیید میکنیم اثر را، اگر تأیید نمیکردیم که آن را در حراج ارائه نمیکردیم.
- پس حراج تهران با استفاده از این بند، دارد خودش را از وسط یک دعوا بیرون میکشد؟
- بله ما میخواهیم خودمان را از آن دعوا کنار بکشیم. نه اینکه اصرار کنیم کار اصل است و ما دیگر آن را پس نمیگیریم. نه، کار را پس میگیریم، ولی مسئولیت هرگونه خسارت به صاحب اثر بهخاطر ادعایی که در مورد عدم اصالت آن مطرح شده برعهده کسی است که این ادعا را مطرح کرده نه حراج تهران.
- پس این تصور اشتباهی است؟
- بله، این تصور بهخاطر این بوجود آمد که عدهای به بندی در حراج تهران توجه کردند ولی به سایر بندها توجه نکردند و به روندی که حراج تهران تاکنون داشته است هم بیاعتنا بودهاند. هرکسی از حراج تهران اثری را بخرد، به هر دلیل متقاعدکننده یا نهچندان مجابکننده بخواهد آن را پس بدهد، حراج تهران بهراحتی اثر را پس میگیرد. اول، بهخاطر اینکه میخواهیم اطمینان خاطر در مارکت به وجود بیاید. دوم، برای اینکه فکر میکنیم اعتبار کلی حراج تهران مهمتر از فروش یک یا دو اثر است. اثر هنری میراث گرانسنگ یک هنرمند است. اگر کسی آن را نمیخواهد، حتماً کسان دیگری هستند که آن را بخواهند و اثر ارزشمند هرگز روی دست کسی نمیماند. ما اثر را پس میگیریم و مسئلهی مالی را به سرعت با خریدار حل میکنیم. اما ممکن است مالک بخواهد این ادعایی که علیه اثر شده است را مورد تعقیب قانونی قرار بدهد. این حق اوست. این پیگرد نباید ما را مورد خطاب قرار دهد، بلکه باید کسانی را که این ادعا را علیه اثر مطرح کردهاند، هدف قرار بدهد. با این توضیح که این آثار چندروز در معرض دیدن بود، پیدیاف آثار قریب به یک ماه قبل در دسترس همگان بود، فرصت بررسی کافی بود و هر کسی میتوانست بررسی کافی انجام دهد ولی حالا بعد از اینکه فرد کار را خریده و فرصت خرید در مزایده را از دیگران گرفته است، به این نتیجه رسیده است که اثر اصیل نیست و تصمیم گرفته که آن را برگرداند. ما میخواهیم در این نقطه خودمان را از هرگونه دعوی حقوقی دور بداریم. اگر پس از هر حراجی بخواهیم شکایت حقوقی داشته باشیم، باید بیشتر وقتمان را در دادگاهها بگذرانیم.
- دو مسئلهای که در ادامهی این بند به آن اشاره میشود، یکی اصالت است و دیگری قیمتگذاری. بهخصوص در مورد اصالت، حراج چه روندی را طی میکند تا به حجت دست پیدا بکند و اجازهی ورود بدهد؟
- درمورد هنرمندانی که در قید حیات هستند، این کار خیلی ساده است؛ مستقیماً به خود هنرمند مراجعه میکنیم و از او استعلام میکنیم. حتی اگر هنرمند در ایران نباشد، اغلب با ما رابطهی دوستانهای دارند و ما وقتی به ایشان مراجعه میکنیم نظر رسمیشان را به ما میگویند. درمورد هنرمندانی که در قید حیات نیستند، سعی میکنیم از کارشناسانی که به عقیدهی ما نظر موثقتری دارند یا به هنرمند نزدیکاند و یا از دوستان او بودهاند، جویا شویم. بعضی وقتها خانوادهی هنرمند اطلاع زیادی از صحت و سقم برخی از آثار ندارند، چون در دورهای طولانی از هنرمند دور بودهاند. خانوادهی هنرمند، همیشه در همهی موارد رأی موثقی ندارد، ولی در بعضی موارد اینگونه است. در این موارد رای خانواده هنرمند برای ما حجت است.
- آن بنیادهایی که براساس خانوادهها شکل میگیرد نیز میتواند منبع موثقی باشد؟
- بله، بنیادها حداقل حُسنشان این است که میتوانند یک نظر رسمیای به ما بدهند. ما خیلی کم به نظر کارشناسی خودمان متکی هستیم. گرچه این همه سال، آثاری از هنرمندان مختلف، چه آثار اصل و چه حتی موارد جعلشده دیدهایم و تا حدی تیمی که در حراج تهران کار میکنند، به این موضوع آگاه است، اما تمایل داریم به افرادی که از نظر ما موثقترین فرد برای اظهارنظر هستند مراجعه کنیم. بعضیوقتها باوجود همهی بررسیها نمیتوانیم به یک نظر صددرصدی برسیم. استراتژی ما این است: ما آثاری را که نود و نه درصد اصل است را در حراج نمیآوریم. اثر باید صددرصد از نظر ما اصیل باشد. ضمناینکه ما به صد درصد اصالت اثر بر اساس نظر کارشناسان اکتفا نمیکنیم، بلکه به نظر افکار عمومی هم توجه میکنیم. مواردی بوده است که برای ما کاملاً محرز بوده است که اثر اصل است، ولی احساس کردهایم که میتواند در مورد اثر شائبههایی مطرح شود که همه را قانع نکند. لذا آن اثر را علیرغم نظر قطعی خودمان در حراج نیاوردیم. برای اینکه برای ما صرفاً اطمینانخاطر خود ما مطرح نیست، بلکه اطمینانخاطر مخاطبان حراج هم مطرح است؛ بنابراین ما اثری را میآوریم که اول، خود ما و دوم، قاطبهی جامعهی هنری درموردش اطمینانخاطر دارند. آثار هنری برای حراج تهران خیلی زیاد است و ما اصراری نداریم که آثاری را که تردیدها و شائبههایی در موردشان وجود دارد را به حراج بیاوریم. البته این معنیاش این نیست که ما اشتباه نمیکنیم و امکان ندارد یک مورد از دستمان در برود. حتی اثری که از سوی فرد خیلی مطمئنی هم به ما معرفی میشود، ممکن است این داستان برایش پیش بیاید.
- حتی این فرد موثق میتواند خود هنرمند باشد؟
- خود هنرمند اگر اثری را تأیید بکند، از نظر ما قطعی است. برای ما صحت امضای هنرمند و تعلق اثر به وی مهم است. اگر هنرمند بگوید این اثر من است و آن را دستیارش خلق کرده باشد، ما آن را اثر هنرمند میدانیم. بهویژه با تعریف هنر معاصر، اثر هنری میتواند حاوی ایدهی هنرمند باشد که توسط فرد دیگری بهعنوان اجراکار تولید شده است. میخواهم اصرار کنم که بررسیهای ما بسیار دقیق است؛ دلیلی ندارد که ما اثری را که تردیدبرانگیز است و میتواند کل حراج را زیر سؤال ببرد به حراج بیاوریم. پافشاری بر اثری که میتواند شائبههایی را پیش بکشد و اعتبار کل حراج به مخاطره بیافتد، برای ما غیرمنطقی است و خیلی راحتتر است که آن اثر را کنار بگذاریم.
- در این مسیر، در این سالهایی که حراج را برگزار کردید، حراج به اصطلاح بلکلیستی هم دارد؟ لیستی از کسانی که اینگونه از آثار را به آن معرفی کردهاند یا حراج را در مخاطرات اینگونه قرار دادهاند؟ یعنی فهرستی از دیلرها، مجموعهدارها یا گالریهایی که احساس کردید در این سالها همیشه کارهایشان آن اصالت را نداشته است، دارد؟
- ما بلکلیستی نداریم. ولی فکر میکنم که اگر کسی آگاه باشد که اثرش اصل نیست به ما مراجعه نمیکند و سعی میکند اثرش را از کانالهای دیگری که زیر ذرهبین همگان و بهویژه رسانهها نیست، بفروشد.
- چون حراج زیر ذرهبین است؟
- بله، همه میدانند حراج خیلی دقتنظر و وسواس دارد، مورد قضاوت افراد وسیعی قرار میگیرد. راههای سادهتری هست که نه زیرنظر و توجه رسانههاست و نه کارشناسهای دیگر از آن خبردار میشوند و نه آنقدر حساسیت جامعهی هنری روی آن است. کارهایی که اصالت آنها جای تردید دارند، میتواند خیلی راحت در کانالهای خصوصی بفروش برسند. اصولاً حراج به وجود میآید برایاینکه فروشهای خصوصی و مشکوک را نفی و بهجای آن فروشهای شفاف و علنی که میتواند مورد نقد قرار بگیرد را پیشنهاد کند. بنابراین ما هیچوقت به یک لیست سیاه نمیرسیم که یک فردی مکرراً تصمیم داشته باشد آثاری که خودش هم حدس میزند اصل نیست را از طریق ما بفروشد. اصلاً چنین کسی نمیآید سراغ ما.
بخش دوم این مصاحبه را در صفحهی «گفتو گو با مدیر حراج تهران: قیمتگذاری آثار (بخش دوم)» بخوانید. همچنین میتوانید ویدیوی این مصاحبه را درقسمت پایین تماشا کنید.