شرایط کسبوکارها در نیمه اول سال جاری میلادی برای حراجهای هنری و بازار هنری خوب نبود. گزارشهای تحلیلی و گفتوگوهای کارشناسان حوزه اقتصاد هنر با گالریداران نیز حاکی از این موضوع بود.
با این حال همچون همه بحرانها، دستاندارکاران بازار هنر نیز به دنبال راهحلهایی برای خروج از این مشکل بودهاند. «آرت نیوز پیپر» گزارشی منتشر و عنوان کرده است که کریستیز و ساتبیز به عنوان دو خانه حراج شناخته شده در تلاش هستند با ارائه مجموعههای تک مالکی جذابیتهای بیشتری برای خریداران ایجاد کنند. این مجموعهها معمولاً جذابیت بیشتری برای خریداران دارند زیرا دارای انسجام و کیفیت بالایی هستند که باعث میشود خریداران به اعتبار و ارزش آنها بیشتر اعتماد کنند.
مجموعههای تکمالکی (single-owner collections) شامل آثار هنری جمعآوریشده توسط یک مجموعهدار هستند که آرتچارت در این متن برای راحتی خوانندگان، گاهی از آن به عنوان «مجموعههای شخصی» هم یاد میکند.
علاقه برای خرید ستارهها
به گفته آرت نیوز پیپر، پس از حراجهای کمرمق در هفتهی نمایشگاه فریز در لندن در ماه گذشته، فروشهای نوامبر در نیویورک زیر فشار بیشتری قرار دارند تا نشانههایی از اطمینان به بازار را نشان دهند. در همین دوره، نبود قطعیت درباره انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر ارائه آثار هنری نیز سایه انداخته بود اما اعلان پیروزی دونالد ترامپ که باعث رکوردشکنی در بازار سهام آمریکا شد، ممکن است انگیزه بیشتری برای خریداران ایجاد کند.
با این حال تاد لوین، مشاور هنری (Todd Levin) معتقد است که مشکلات جهانی ناشی از جنگها و مسائل ژئوپلیتیک همچنان ادامه دارد و اضافه میکند: «اگر یک مجموعهدار نیاز به فروش اثری داشته باشد، وضعیت ژئوپلیتیکی هیچ تأثیری در آن نخواهد داشت. اما آیا وضعیت ژئوپلیتیکی از هیجان بازار میکاهد؟ قطعاً.»
او با بیان اینکه «در حال حاضر، همه میخواهند ستارهها را بخرند و هیچکس علاقهای به خرید ستارههای دنبالهدار ندارد»، چنین توضیح میدهد: «آثار کلاسیک امپرسیونیسم، مدرن و پساجنگ بهعنوان ستاره شناخته میشوند، در حالی که نامهای هنرمندان نوظهور معاصر همانند دنبالهدارهایی هستند که به سرعت از بین میروند».
همچنین کریستین بورن (Christine Bourron)ُ مدیرعامل شرکت تحلیلگران «پای ایکس» (Pi-Ex) - شرکتی که ابزارهای تحلیلی و مالی طراحی شده برای مجموعه داران آثار هنری و سرمایه گذاران هنری فراهم می کند- وضعیت بازار را اینگونه توصیف میکند: «سال خوبی نبود. ما در دورهای از فشار قرار داریم که از فوریه ۲۰۲۳ آغاز شد و از آن زمان روند نزولی ادامه داشت. با وجود اینکه در این یک سال حجم معاملات بالا رفت اما قیمتها کاهش یافت. به نظر میرسد این روند تمام شده است».
به اعتقاد بورن احتمالا معاملات به پایینترین حد رسیده است و به همین دلیل فروشندگان حاضر به پذیرش آن نیستند پس در سه ماهه سوم سال شاهد کاهش چشمگیر خرید و فروشها در کریستیز، ساتبیز و فیلیپس چه به صورت حضوری چه آنلاین بودهایم».
اهمیت تکمالکیهای امپرسیونیست و مدرن
مجموعههای تکمالکی یا شخصی برای حراجهای بزرگ اهمیت زیادی دارند، بنابراین حراجخانههای کریستیز و ساتبیز از اینکه موفق شدهاند، مجموعهای از داراییهای یک مجموعهدار علاقهمند به هنر کلاسیک امپرسیونیست و مدرن را بهعنوان محور فروشهای خود قرار دهند، احساس آسودگی بیشتری میکنند.
از جمله مجموعههای تکمالکیای که ساتبیز به آن توجه کرده، مجموعه سیدل میلر (Sydell Miller)، میلیاردر صنعت زیبایی و مژه مصنوعی است. برجستهترین اثر این مجموعه، یکی از تابلوهای نیلوفر کلود مونه است. ارزش این اثر حدود ۶۰ میلیون دلار تخمین زده شده.
میلر پس از درگذشت همسر و شریک تجاریاش، آرنولد میلر در سال ۱۹۹۲ مجموعهای از هنر و طراحی جمعآوری کرد. ساتبیز قرار است این مجموعه را در چهار حراج اختصاصی با ارزشی حدود ۲۰۰ میلیون دلار بفروشد. این حراجها از ۱۸ نوامبر در نیویورک با حراج عصر شامل حدود ۲۵ قطعه منتخب آغاز کند. سپس در ۱۹ نوامبر حراج روزانه برگزار میشود. همچنین در دسامبر، فروش آنلاین مجموعههای مد و طراحی او نیز برپا خواهد شد.
علاوه بر اثر مونه، حراج شبانه شامل تابلو «مجسمهساز» اثر پیکاسو (۱۹۲۵) با تخمینی در حدود ۳۰ میلیون دلار، «بیضی سفید» اثر واسیلی کاندینسکی (۱۹۲۱) با تخمین ۱۵ تا ۲۰ میلیون دلار و چندین طراحی از کلود فرانسوا-زاویه لالان خواهد بود.
جولیان داوز، رئیس بخش هنر امپرسیونیستی و مدرن ساتبیز در آمریکا (Julian Dawes) میگوید که مجموعه سیدل میلر را اگر مجموعهی سال توصیف نکنیم، باید مجموعهی فصل بنامیم. او اثر نیلوفرهای مونه را با نمونهای که در حراج مجموعه راکفلر در کریستیز ۲۰۱۸ به قیمت ۸۴.۷ میلیون دلار (با احتساب هزینههای جانبی) فروخته شد، مقایسه میکند.
این رکورد در سال ۲۰۱۹ در ساتبیز شکسته شد، زمانی که یکی از آثار مجموعه «کومه علف خشک» مونه به قیمت ۱۱۰.۷ میلیون دلار (با احتساب هزینههای جانبی) فروخته شد.
به گفته داوز، نیلرفرهای میلر از نظر ابعاد و پالت رنگ آبی غنی، در سطحی متفاوت قرار دارد و او پیشبینی میکند که برای این اثر رقابت در سطح جهانی ایجاد میشود.
داوز در ادامه به این نکته هم اشاره میکند که به دلیل اینکه بازار هنر فوقمعاصر ضعیفتر شده است، آثار کلاسیک امپرسیونیسم و مدرن مانند آنچه در مجموعه میلر دیده میشود، جذابتر شدهاند و در پنج سال گذشته شاهد بودهایم که برخی از سرمایهها به سمت این بازار پایدار حرکت کردهاند.
او البته بر این باور است که بازار هنر همچنان در دوره رونق ۵ ساله خود قرار دارد، هرچند این نکته را هم میگوید که کاملکردن حراجها با آثار هنری باکیفیت کار سختی است و بزرگترین چالش، توانایی ارائه مجموعههای بزرگی همچون میلر به مشتریان است. این نوع مجموعهها هر روز نادرتر میشوند.
کریستیز نیز مجموعهای از میکا ارتگون، طراح داخلی (Mica Ertegun) در اختیار دارد که اثر برجسته آن تابلوی «امپراتوری نور» از رنه مارگریت بیش از ۹۵ میلیون دلار برآورد شده است.
میکا ارتگون که سال قبل درگذشت، یک طراح داخلی برجسته بود و همسر دوم او، احمد ارتگون از بنیانگذاران شرکت موسیقی «آتلانتیک رکوردز» (Atlantic Records) بود. جواهرات، طراحیها و آثار تزئینی میکا آرتگون در ماه دسامبر جاری در نیویورک و پاریس بهصورت آنلاین حراج میشوند. ارزش کل این مجموعه ۱۴۰ تا ۱۶۶ میلیون دلار برآورد شده است.
اگر اثر ماگریت متعلق به ارتگون به قیمت برآوردی ۹۵ میلیون دلار برسد، رکورد جدیدی برای این هنرمند در حراج ثبت میشود.
اثری دیگری از مجموعه «امپراتوری نور» در سال ۲۰۲۲ در ساتبیز لندن به قیمت ۵۱.۵ میلیون پوند (۵۹.۴ میلیون پوند با احتساب هزینههای جانبی) فروخته شد که تقریباً سهبرابر رکورد قبلی ماگریت بود.
تاد لوین میگوید که کارهای مارگریت تا پیش از این کمتر از ارزش واقعی قیمتگذاری میشدند، اما پس از این فروش، دیگر چنین نخواهد شد. او یک هنرمند برجسته است که شایستهی این سطوح جدید قیمتگذاری است.
انجام معاملههای بزرگ به صورت خصوصی
نیک مکلین، یکی از بنیانگذاران شرکت مشاورهای مکلین (Eykyn Maclean) نیز معتقد است که در حال حاضر مجموعههای تک مالکی برای فروش بسیار مناسب هستند چون کاملاً تجاریاند و آثار مونه و ماگریت دقیقاً همان چیزی هستند که بازار میخواهد.
او البته بر خلاف دیگر کارشناسان این حوزه رکورد و سقوط بازار را قبول ندارد و برای روشنشدن صحبتهایش چنین اظهار میکند: «معاملههای بزرگ بهصورت خصوصی انجام میشوند، بهویژه وقتی مالکان نیازی به فروش ندارند. فقط بازار کمی محتاطتر شده است».
کلر مکاندرو، اقتصاددان (Clare McAndrew) نیز میگوید که بازار در حال فعالیت است، اما آن فوریت برای خرید وجود ندارد.
تضمین فروش، قیمتهای مصنوعی بالا
در سالهای اخیر ظرفیت رشد و انرژی ناشی از رقابت برای خرید در حراجهای عصر کمتر شده است، چراکه ضمانتهای شخص ثالث (third-party guarantees) که به نام پیشنهادهای غیرقابلفسخ (irrevocable bid) نیز شناخته میشوند، برای حمایت از برآوردهای بیش از حد بالا بهطور فزایندهای رایج شدهاند.
در این نوع ضمانت، خانه حراج با یافتن خریدار پیش از شروع مزایده به فروشنده این اطمینان را میدهد که فارغ از آنچه در سالن حراج اتفاق میافتد، اثر او بیش از قیمت رزرو به فروش خواهد رفت.
نظر بورن این است که «پیشنهادهای غیرقابلفسخ» باعث ایجاد بازاری با قیمتهای بیش از حد بالا شده است. در حراجهای بزرگ، قیمتها بههیچوجه کاهش نیافتهاند و فروشندگان هم مایل به کاهش قیمت نیستند، بنابراین یک پیشنهاد غیرقابلفسخ میخواهند تا مطمئن شوند اثرشان به فروش میرسد.
همچنین دادههای پای-ایکس نشان میدهند که در نوامبر گذشته ۶۸ درصد فروشهای مکرر یا تکراری در نیویورک -از نظر ارزش- با پیشنهاد غیرقابلفسخ همراه بودهاند. ( وقتی یک اثر هنری در چندین نوبت در حراجها فروخته شود، به آن فروش تکراری میگویند. فروشهای تکراری به تحلیلگران اجازه میدهد تا افزایش یا کاهش ارزش یک اثر هنری را در دورههای زمانی مختلف ردیابی کنند).
در همین حال از نظر بورن نمیتوان ۱۰۰ درصد فروشها را با پیشنهادهای غیرقابلفسخ انجام داد چون این کار هدف حراج را بیمعنی میکند. او سپس این پرسش را مطرح میکند که با توجه به این وضعیت، قدم بعدی چیست؟
نگرانی از آنجاست که پیشنهادهای غیرقابلفسخ که به عنوان تضمین فروش عمل میکنند، باعث میشوند قیمتها به صورت مصنوعی بالا بمانند و به دنبال آن هیجان و رقابت طبیعی در بازار کمرنگ شود.
بورن برای صحهگذاشتن روی حرفهای خود به یک دعوای حقوقی اخیر اشاره میکند که در ماه اوت توسط ساتبیز علیه یک دلال نیویورکی به نام آلبرت اوهایون، مالک Binoche Fine Art در منهتن انجام شده است.
ساتبیز از اوهایون شکایت کرده زیرا او از انجام تعهد خود مبنی بر پرداخت یک پیشنهاد غیرقابلفسخ به ارزش ۱.۷ میلیون دلار برای یک نقاشی از کامی پیسارو خودداری کرده است. اوهایون ادعا میکند که از سوی کریستیز گمراه شده زیرا به او گفته شده بود که فرد دیگری هم علاقهمند به خرید اثر با قیمتی بالاتر است، اما این خریدار هرگز پیدا نشد.
این پرونده نگرانیهایی را نیز در مورد شفافیت و اعتماد میان خانههای حراج و تضمینگران ایجاد کرده چون تضمینکنندگان در چنین شرایطی ممکن است احساس کنند که فریب خوردهاند.
توسل به دعاوی حقوقی
اگرچه اقدام قانونی و علنی یک خانه حراج علیه یک تضمینکننده بابت پرداخت نکردن، امری غیرمعمول است اما ممکن است نشان از تغییرات آینده باشد. با افزایش استفاده از ضمانتهای شخص ثالث در بازاری که نوسانات بیشتری دارد، احتمالاً جنبههای حقوقی و قضایی این امر نیز بیشتر خواهد شد.
این وضعیت حاکی از آن است که با پیچیدهترشدن تعاملات مالی و افزایش تضمینها، خانههای حراج ممکن است برای اجرای تعهدات مالی تضمینکنندگان و اطمینان از پرداختها، بیش از پیش به دعاوی حقوقی متوسل شوند.