روزگاری هنر به چند شاخه با تعاریفی مشخص تقسیم میشد و آثار هنری در طول قرنها در چارچوب همان تعاریف خلق میشدند. نقاشیها روی پارچه بوم کشیده شده و بر دیوار نصب میشد و مجسمهها با سنگ و چوب و فلز ساخته شده و روی یک پایه قرار میگرفت. زمان زیادی لازم بود تا با انقلاب صنعتی و پیشرفت تکنولوژی، مدیاهای دیگری به وجود آید و تحولی در عرصهی هنر ایجاد کند. هنر قرن بیستم با آغوش باز به استقبال مدیاهایی رفت که به هنرمند امکان بیانی تازه میدادند و از آن زمان بود که عکاسی، ویدئوآرت، پرفورمنس، دیجیتال آرت و... به زبان گویای بخشی از جامعهی هنر تبدیل شد.
اگرچه این تغییرات برای همهی هنرمندان و مخاطبان هنر خوشایند نبوده و همچنان بسیاری از آنها مدیومهای کلاسیک را ترجیح میدهند، اما نقش مهم تکنولوژی را در هنر معاصر نمیتوان انکار کرد. در دنیای دیجیتال ساخت آثار هنری صرفاً متکی به شخص هنرمند نیست بلکه متخصصانی از حوزههای مختلف به یاری هنرمندان میآیند تا آثاری خلق شود که همسو با پیشرفتهای جهان مدرن و ذائقهی مخاطبان آن باشد. همچنین این رسانههای جدید توانستهاند مخاطبان جدیدی برای دنیای هنر فراهم آورند و تنوع زیاد رسانهها و آثار هنری نوین پاسخگوی سلیقههای گوناگون بوده است.
با گسترش دنیای مجازی و امکان ایجاد ارتباطهای بیشتر، هنرمندان، گالریها و مجموعههای هنری به فکر طراحی و راهاندازی وبسایت افتادند تا از این طریق تصاویر آثار هنری را به نمایش بگذارند. اما به مرور رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توییتر به هنرمندان امکان دادند تا به راحتی و در هر زمانی که میخواهند اثر خود را با مخاطبانی از سراسر جهان به اشتراک بگذارند. به این ترتیب مرزهای میان هنرمندان شکسته شد و آنها توانستند علاوه بر ایجاد ارتباط گسترده با هنرمندان سراسر جهان، با آنها تبادل اطلاعات کرده و حتی در نمایشگاههای مجازی شرکت کنند.
با شیوع کووید ۱۹ و بستهشدن گالریها و موزهها، نمایش آثار هنری از گالریها به فضای مجازی منتقل شد. اگرچه این تغییر روند در ابتدا با مخالفتهایی همراه بود اما به مرور بسیاری از هنرمندان و مخاطبان هنر این شیوهی برخورد با اثر هنری را پذیرفتند. به این ترتیب یکی از اصول تثبیتشدهی دنیای هنر که مواجههی بلاواسطه با اثر هنری بود، متزلزل شد. دو سال قرنطینه باعث شد جهان دیجیتالیتر شود و طرز فکر مردم در سطح جهانی تغییرات زیادی داشته باشد.
رسانههای اجتماعی به طور فزایندهای بر بازار هنر تأثیر میگذارند. ویژگیهای خاص این رسانههای جدید، خود باعث بهوجودآمدن آثار هنری متفاوتی شد که با شرایط فنی و حتی مخاطبان این رسانهها تناسب داشت. با وجود اینکه هنوز عدهای از هنرمندان و مخاطبان هنر با رسانههای نوین کنار نیامدهاند و حضور تکنولوژی در هنر را منافی روح هنر میدانند، پیشرفتهای بسیار سریع این حوزه باعث تغییرات بیشتری در هنر شده است. اگر تا چندی پیش استفاده از تکنولوژی و مدیا در ساخت آثار هنری باعث میشد به آنها نام «هنر جدید» بدهیم، امروزه با هنر جدیدی مواجه هستیم که حتی وجود فیزیکی ندارد و صرفاً در دنیای مجازی عرضه و خرید و فروش میشود.
فناوریNFT که به سرعت در حال گسترش است و به نظر میرسد دنیای آینده را تسخیر خواهد کرد، با استقبال هنرمندان نیز مواجه شده است؛ با وجود اینکه هنوز بسیاری از مردم جهان هیچچیز دربارهی آن نمیدانند، برخی از آثار هنری که با این فناوری به وجود آمدهاند با قیمتهای کلان به فروش میرسند. در روزگاری که همچنان هنر دیجیتال نیز در گالری یا موزه نمایش داده میشود و نقاشیهای دیجیتال بر روی کاغذ و بوم چاپ میشوند، عدهای از هنرمندان به این نتیجه رسیدهاند که برای نمایش آنچه در ذهنشان میگذرد، هیچ نیازی به فضای مشخص یا استفاده از متریالهای گوناگون ندارند.
هنرمندان همیشه در حال تغییر هستند و مواد مختلف را آزمایش میکنند. گاه قلممو در دست میگیرند و گاه با هوش مصنوعی کار میکنند. امکانات فراوانی در جهان امروز وجود دارد و این به هنرمند بستگی دارد که از چه چیزی برای توسعهی هنرش بهره بگیرد. هنرِ تولیدشده توسط کامپیوتر، فقط تکنیک است و کماکان هنرمند باید به ایده، ترکیببندی، فرم و... فکر کند. مانند هر هنر دیگری ممکن است عدهی زیادی به اصول فنی هنر دیجیتال مسلط باشند، اما عدهی کمی استعداد واقعی هنری دارند.
البته چیزی به نام هنر NFT وجود ندارد بلکه هنر دیجیتال وجود دارد. NFT یک گواهی بلاکچین است که میتوان از آن برای کارهای زیادی استفاده کرد. اگر زمانی خرید و پرداخت پول به وسیلهی موبایل تصورپذیر نبود، حالا در انتظار دورانی هستیم که همهی معاملات آن از طریق NFT انجام شود. NFT یا توکن غیرقابلمعاوضه[1] نوعی خاص از توکنهای رمزنگاریشده است که با استفاده از تکنولوژی بلاکچین، گونهای دارایی دیجیتال ایجاد میکند که تکثیرپذیر نیست و محصولات از طریق ارز رمزنگاریشده به صورت آنلاین خرید و فروش میشوند. اگرچه استفاده از NFT در حوزههای مختلف رواج دارد اما بیشتر در صنعت بازی، هنر و کلکسیون دیجیتال استفاده میشود.
همچنان که هر روز در گوشه و کنار جهان به تعداد هنرمندانی که با این فنآوری کار میکنند افزوده میشود، تعدادی از NFT ها با قیمت بالا به فروش رسیده و رکورد قیمت آثار هنری را شکستهاند. گرانترین NFT تاریخ در واقع یک مجموعه NFT با عنوان « ادغام[2]» است که سال ۲۰۲۱ با قیمت شگفتانگیز ۹۱. ۸ میلیون دلار فروخته شد. این اثر که توسط هنرمندی با نام پک[3] ساخته شده از مجسمهی خرگوش جف کونز که به قیمت ۹۱ میلیون دلار فروخته شده بود، پیشی گرفت و نهایتاً پک را به ارزشمندترین هنرمند زندهی تاریخ تبدیل کرد. دومین رکورددار NFT اثری از «بیپل» با عنوان «هر روز: ۵۰۰۰ روز اول» است که سال گذشته در نخستین حراج هنر دیجیتال کریستیز ۶۹. ۳ میلیون دلار فروخته شد. سومین NFT گرانقیمتی که تا به حال فروخته شده، مرهون یک هدف اجتماعی متمایز است. این توکن غیرقابلتعویض با عنوان «ساعت» محصول مشترک جولیان آسانژ (بنیانگذار ویکی لیکس) و پک است و به عنوان یک شمارندهی دیجیتال، روزهایی را که آسانژ پشت میلههای زندان گذرانده به تصویر میکشد. این NFT در فوریهی ۲۰۲۲ به ارزش ۵۲. ۷ میلیون دلار با هدف جمعآوری سرمایه برای دفاع از آسانژ به حراج گذاشته شد.
هنر دیجیتال امکان تماس مستقیم هنرمند با خریداران را بدون نیاز به واسطههای سنتی فراهم میکند. مواردی همچون مالکیت امن ثبتشده در بلاکچین، شفافیت بیشتر، پرداخت سریعتر به هنرمندان و همچنین حق امتیاز پرداختی در فروش مجدد مزیتهای دیگر این بازار هنری جدید هستند. یکی دیگر از ویژگیهای جذاب NFT امکان مالکیت گروهی آن است. یک تابلوی نقاشی میتوانست تنها به یک نفر فروخته شود و کسانی که ثروتمند نبودند امکان خرید آن را نداشتند، اما حالا هر کسی با هر میزان سرمایه میتواند بخشی از یک اثر هنری NFT را خریداری کند و از افزایش قیمت آن سود ببرد.
با این حال برای بسیاری از افرادی که آثار هنری را خریداری میکنند مهم است که آنها را در گوشه و کنار خانهی خود ببینند و این موضوع تنها با داشتن یک اثر فیزیکی امکانپذیر است. یک NFT نمیتواند چنین حسی از تصاحب اثر هنری را به مالک خود بدهد و شاید هدف از خرید آن بیشتر سرمایهگذاری اقتصادی باشد. تغییرات در بازار هنر امروز مشهود است؛ اگرچه همچنان آثار هنر دیجیتال بهویژه در کشورهایی مانند ایران با مشکل فروش مواجه هستند، اما جامعهی درحالتغییر و نسل دیجیتال، قوانین جدید را دیکته میکنند. در جهان دیجیتال جدید که با عینکها و دستگاههای مختلف، زندگی متفاوتی را برای انسان به وجود میآورد، زندگی اجتماعی مردم در جهانی دیگری امتداد خواهد یافت و هنر در خانههای سهبعدی که در این جهان نوین ساخته میشود نیز جایگاه خود را خواهد داشت.
در این میان نهتنها هنرمندان، که گالریها نیز شروع به یافتن راههای جدیدی برای نمایش آثار هنری کردهاند. اتاقهای نمایش آنلاین عمر زیادی ندارند و دوران قرنطینه فرصت مناسبی برای استفادهی آزمایشی از آنها مهیا کرد، اما به نظر میرسد با ازمیانرفتن محدودیتها به همان سرعت جذابیت خود را از دست میدهند؛ زیرا هنر، برخلاف مبادلات تجاری، بر تجربیات حسی متکی است و در انتقال آنها از موقعیت فیزیکی به فضای مجازی، حس لامسه، درک فضا و رابطهی فردی با اثر از دست میرود. با این حال متاورس راهحلی برای این مشکل ارائه میدهد و با استفاده از واقعیت مجازی، شکاف بین تجربیات مجازی و زندگی واقعی را محو میکند.
متاورس یک دنیای مجازی است که در آن کاربران میتوانند کالاهای دیجیتالی خود را بسازند و عرضه کنند. گالریها و موزههای هنری نیز در متاورس حضور دارند و همانند دنیای واقعی به نمایش آثار هنری و برگزاری رویدادهای مختلف میپردازند. گالریها آثار یا اشیاء سهبعدی را بر دیوارهها یا فضای داخلی خود به نمایش میگذارند و اطلاعات دقیق این آثار را میتوان با یک کلیک مشاهده کرد. نکتهی مهم آن است که این فضا بهگونهای طراحی شده تا کاربران با آن تعامل داشته باشند و درست مانند زندگی واقعی، یک نمایش هنری چندجانبه را تجربه کنند. امروزه هنر دیجیتال به اندازهی هنر فیزیکی واقعی است و گالریهای متاورس هم به اندازهی گالریهای فیزیکی واقعی هستند.
تأثیر متاورس در آیندهی هنر قابل چشمپوشی نیست. متاورس نقطهی اتصال هنر، سرگرمی، رسانههای اجتماعی و رمزارزها است و این پتانسیل را دارد که دنیای هنر را متحول کند. متاورس با تکیه بر تجربیات و پتانسیل خود در پرداختن به موانع ساختاری و نابرابریهای زندگی فیزیکی، مستعد آن است که هنر و دنیای هنر را به شدت دگرگون کند. هنرمندان از طریق اینترنت و پلتفرمهای آنلاین میتوانند آثار خود را در سراسر جهان به نمایش بگذارند و به بازارهایی دسترسی پیدا کنند که پیش از این دسترسی به آنها غیرممکن بود. متاورس آیندهای را به وجود میآورد که در آن هنرمندان، گالریداران و کلکسیونرها میتوانند در فضایی غیر از مکان فیزیکی خود با هم تعامل داشته باشند. گالریها باید خود را با این شیوهی فعالیت وفق دهند تا به مخاطبان جدید دست یابند. با این حال در عصر متاورس نیز همچنان بازاری برای نمایش و مبادلهی آثار هنری فیزیکی روی دیوارهای واقعی وجود خواهد داشت، همانطور که همچنان بوی رنگ و نرمی قلممو برای هنرمند جذابیت دارد.