با رشد چشمگیر میدان هنر خاورمیانه، آثار هنری درحال تبدیلشدن به یکدسته از داراییهای ایدهآل برای سرمایهگذاران این منطقه هستند. افزایش رقابت و اشباع اقتصاد جهانی منجر به فاصلهگرفتن ساکنین خاورمیانه از معاملههای تجاری و تمایل به کسب درآمد از طریق هنر شده است.همانگونه که زمانی اندی وارهول اشاره کرده است: «اینکه در عرصه تجاری خوب عمل کنید خود جزو بزرگترین هنرهاست. پول درآوردن هنر است، کار کردن در زمینۀ هنر و کسبوکار موفق بهترین هنر است.» وارهول در درجهی اول یک هنرمند بود و انتظار نمیرود این عبارت توسط شخصی نظیر او بر زبان آورده شود. البته جای غافلگیری نیست که دیدگاههای او چندان مورد استقبال جامعهی هنری قرار نگرفت. اما آیا در جهان امروز میتوان هنر و پول را از هم جدا کرد؟
اگرچه دلایل قابلاستنادی برای تشریح ارتباط میان سلیقهی هنری و مقدار ثروت افراد وجود ندارد، اما میتوان به شواهدی در این زمینه اشاره کرد. با این نکتهی ساده و بدیهی شروع کنیم که خریدوفروش هنر اساساً عمل پرهزینهای است. قیمتها در کریستیز، بهعنوان یک حراجیِ بینالمللی که حضور قدرتمندی در امارات متحدهی عربی و خاورمیانه دارد، تا 100 میلیون دلار هم میرسد. نقاشی سالواتور موندی متعلق به لئوناردو داوینچی با فروش 450 میلیون دلاری در این حراج رکورد جدیدی را رقم زده است. مجسمهای از جف کونز که در سال 1986 ساختهشده به قیمت 91.1 میلیون دلار فروخته شد و رکورد جدیدی را در زمینهی گرانترین اثر فروختهشده توسط یک هنرمندِ زنده ثبت کرد.
کارولین لوکا-کیرکلند، مدیرعامل کریستیز دبی میگوید: اکنون امکان دسترسی به هنر بیش از هر زمان دیگری است. از نظر بسیاری میل به کلکسیونرشدن موروثی است و از والدین و پدربزرگ و مادربزرگشان به آنها رسیده است و نهایتاً، این امر یکی از سمبلهای جایگاه اجتماعی است. براساس شاخص سرمایهگذاری لوکس نایت فرانک، افراد ثروتمند طی سال گذشته بیش از سرمایهگذاری بر روی شراب، ساعت، سکه و حتی ماشینهای لوکس، برای خرید آثار هنری پول خرج کردهاند.
کارولین لوکا–کیرکلند میگوید: امروزه امکان دسترسی به آثار هنری بیش از هر زمان دیگری فراهم است، از آثاری با قیمت معقول که بر روی کاغذ کشیده شدهاند تا شاهکارهایی از هنرمندان مدرن عرب که قیمت آثار آنها در کریستیز از 1000 دلار آغاز شده و تا 100 میلیون دلار نیز میرسند. او همچنین بیان میکند: یکی از بخشهای کلیدی کار کریستیز در این منطقه روشن و واضح ساختنِ فرایند حراج است و ما این کار را از طریق شفافیت و ایجاد دسترسی، برگزاری رویدادهای منظم برای آشنایی با کلکسیونرهای جدید و قدیمی و هنردوستان انجام میدهیم. افراد معمولی همیشه برای کسب اطلاعات بیشتر درمورد هنر این منطقه در حراجهای ما شرکت میکنند و میتوانند فرایند فروش را از نزدیک تجربه کنند یا شخصا بهصورت آنلاین پیشنهاد قیمت دهند و به رویدادها و فعالیتهایی که کریستیز در طی سال میزبانی میکند، ملحق شوند. امروزه با توسعه و رشد استفاده از فضای مجازی، همچنین تغییری که شرایط کرونا در خرید، تحلیل و بررسی ایجاد کرده است اهمیت شفافیت بیشازپیش به نظر میرسد. فضای مجازی تأثیر بهسزایی در رویهی همهی بازارها داشته است و علاوه بر ارائهی خدمات جدید درجهت توسعهی بازارها، موجب تغییروتحول آنها هم شده است. بازار هنر بهعنوان یکی از بازارهای سنتی هم از این تحول بینصیب نمانده است. اکنون سرمایهگذاران هنری دقیقتر آثار و بازار هنرمندان هستند. ازاینرو محتوای تخصصی و کاربردی بعنوان یکی از مهمترین مراجع مورد نیاز جهت بررسی اقتصادی و هنری آثار هنرمندان، یک امر مهم در ارائه و فروش آثار هنری جایگاه خود را ایجاد نموده است.
روند حضور فضای مجازی در همهی بازارها، بهخصوص بازار هنر تسریع شده و کاربران و مخاطبین این بازار دیگر به فضای مجازی بهعنوان یک بخش خدماتی تفننی نگاه نمیکنند، بلکه از فضای مجازی بهعنوان پایهی اصلی شناخت هنرمند و بازار هنر توقعات فراوانی دارند. اگرچه از ورود اینترنت به ایران نزدیک به سه دهه میگذرد و دسترسی عمومی به آن به دو دهه نمیرسد، ولی سرعت گسترش آن در کشور ما نیز همانند دیگر نقاط جهان، سرسامآور است، بهحدی که امروزه شبکهی اینترنت یکی از بسترهای اصلی کارآفرینی در ایران و جهان قلمداد میشود. گالریها دیگر نه یک ویترین نمایشی، بلکه نوعی کسبوکار تمامعیار هستند که باید از قواعد کسبوکارهای جدید هم پیروی کنند. ارزشگذاری و مناسبات کاری این عرصه بهطورکلی با بازار سنتی هنر متفاوت است. حرکت بهسوی این مقتضیات نوین در شکلبخشیدن به یک تجارت روزآمد، مؤثر خواهد بود.
در هزارهی جدید تعداد سرمایهگذاران هنری نوظهور و علاقهمند درحال افزایش است و این جریان نسل جدیدی از مجموعهداران هنری را پدید خواهد آورد؛ در همین جهت واسطههای هنری، مدیران برنامهی هنرمندان، گالریها و خانههای حراج باید به مشتریان نوظهور خود ارزشهای نوینی ارائه دهند تا پاسخگوی ذائقهی جدید این نسل از مخاطبین باشند. علاوهبراین باتوجه به کاهش ارزش ریال نسبت به دلار و بهتبعآن بالارفتن هزینهها، شرکت در رویدادهای سنتی مانند آرتفیرهای حضوری که پیوسته فرصت مناسبی برای توسعهی شبکهی بازار بوده، سختتر شده است و درمقابل آرتفیرها و رویدادهای آنلاین جهت پوشش بخشی از خلاءهای موجود، گسترش یافتهاند. لازم است تا متناسب با این تغییرات، تمهیدات نوینی برای مذاکره و ترغیب مخاطبان در نظر گرفته شود، تا ازاینرهگذر بتوان سهم بیشتری از بازار منطقه را به بازار ایران اختصاص داد.
سطح شفافیت در فروش آثار هنری که از مهمترین معیارهای مشتریان هنر است، در این سالها توجه زیادی را بهسوی خود جلب کرده است. ازاینرو برخی از پلتفرمهای آنلاینِ فروش با تمرکز بر شفافیت، این خواستهی مجموعهدارانِ هنر را سرلوحهی کسبوکار خودقرار دادهاند. درحالی که برخی از گالریها و مجموعههای هنری سنتی، کماکان بر این باورند که منفعت بیشتر آنها در فقدانشفافیت و عدمدسترسی است و اقدامی برای بهبود شفافیت بازار خود نکردهاند. روندهای متفاوت مذکور، نیاز به شفافیت بازار را در ذهن خریداران و مجموعهداران هنری پررنگ کرده است. ایجاد این شفافیت برای اعتمادسازی و موفقیت مشتریان در بازار هنر ضرورت دارد. جمعآوری، تحلیل و بررسی آماری فروش آثار در بستر نمایشگاهها، آرتفیرها و حراجیها بهتفکیک مجموعههای مختلف هنرمندان، مرجع خوبی برای ارزشگذاری و مشاهدهی روند رشد یا نزول بازار هنرمندان فراهم خواهد آورد. عدم ثبت و بررسی این دادهها در بازار هنر سنتی از منظر مخاطبین و مجموعهدارانِ جدید، نقطهضعف بزرگی به حساب میآید. افزودن این بخش به کانونهای مبادلاتی این اطمینانخاطر را به خریدار، فروشنده و بازیگرانِ دیگر خواهد داد که در یک مسیر حرفهای و اصولی گام برمیدارند.
ارزشگذاری برای هنر و خلاقیت
تا چندسال قبل، هنر صرفاً ازسر علاقه یا با هدف مصرف خریداری میشد؛ توسط خریدارانی که درک بالایی از هنر داشتند و ارزش زیادی برای آثار هنری قائل بودند و یا توسط ثروتمندانی که مالکیت اثر هنری بهعنوان نوعی سرمایهی فرهنگی و کالای سمبلیک جایگاه اجتماعی آنها را تصدیق و تحکیم میکرد. اما در هردومورد، این امر به تعامل و انتقال دومرحلهای خرید و فروش محدود میشد. اما طی چندسال اخیر افراد و سازمانها به پتانسیل سرمایهگذاری موجود در تجارت آثار هنری پیبردهاند و از این مزیت بهرهبرداری میکنند.
آنها را تصدیق و تحکیم میکرد. اما در هردومورد، این امر به تعامل و انتقال دومرحلهای خرید و فروش محدود میشد. اما طی چندسال اخیر افراد و سازمانها به پتانسیل سرمایهگذاری موجود در تجارت آثار هنری پیبردهاند و از این مزیت بهرهبرداری میکنند. تأثیر اقتصادی هنر در کشورهای غربی بهخوبی مستندسازی شده است. ازمنظر اجتماعی، بسیاری از سازمانها درقالب بخشی از فعالیتهای بشردوستانه و فرهنگی خود، سرمایهگذاری هنگفتی در زمینههای بینالمللی هنر انجام دادهاند. این امر از لحاظ مالی برای شرکتها نیز سودآور است، زیرا مصرفکنندگان و مشتریان بهصورت روزافزون به شرکتها و برندهایی تمایل مییابند که در زمینهی مسئولیتهای اجتماعی فعال هستند.
مشارکت در بازار هنر در حیطهی فردی نیز یک سرمایهگذاری شخصی عالی به حساب میآید. گیلارد، مدیرعامل گالری اوپرای دبی اذعان دارد که پنجسال پیش مردم به گالری میآمدند و به فراخور شناختشان از هنرمند و یا علاقهمندی به یک اثر مشخص، اقدام به خرید میکردند. اما امروز شاهد رشد روزافزون افرادی هستیم صرفاً با هدف سرمایهگذاری در زمینهی معاملات هنری به گالریها مراجعه میکنند. مکالمهی من هنگام معرفی یک اثر هنری به افراد هنردوست، با مکالماتم با کسانی که هنر را بهچشم نوعی دارایی و سرمایهی جایگزین میبینند بهکل متفاوت است. او میافزاید وقتی کسی صرفاً با هدف سرمایهگذاری برای خرید اثر هنری به او مراجعه میکند، ناچار است درکمالناراحتی، بُعد عاطفی ماجرا کنار گذاشته و پاسخگوی نیازهای خریدار باشد.
درحالیکه قیمتگذاری آثار یک هنرمند فعال براساس فرمول تجاری-علمی رایج و باتوجه به نادربودن اثر، استعداد رشد و رکورد فروش آثار قبلی هنرمندش آسان به نظر میرسد، اما تعیین قیمت جدید برای آثار یک هنرمند تازهوارد سازوکار دشواری دارد که شامل مذاکره، سروکلهزدن با گالریها و تا حد زیادی حدسیات حرفهای قیمتگذاران میشود. علاقه و تمایل به هنر در این منطقه همواره قدرتمند بوده است و عطش هنردوستان با نمایش آثار در قاهره، دمشق و تهران که بهعنوان پایتختهای فرهنگی منطقه در قرن بیستم شناخته میشدند، سیراب میشد. اما تنشهای ژئوپلوتیک و ناپایداری اقتصادی سبب شد تا توجهها به محدودههایی از خاورمیانه معطوف شود که نوپا و معاصرتر بودند. لوکا-کیرکلند معتقد است طی پانزدهسال گذشته، شاهد تغییر در سلیقهی جامعهی کلکسیونرها بودهایم که پیشتر آثار هنری را از کشورهای خودشان (لبنان، مصر یا سایر نقاط خاورمیانه) خریداری میکردند. امروزه، کلکسیونرها به دنبال بهترین نمونههای هنر خاورمیانه هستند و درعینحال که سلیقهشان نیز بینالمللیتر میشود.
براساس اطلاعات ارائهشده توسط ساتبیز، تعداد مشتریان اهل خاورمیانه که در فروش جهانی این حراجی شرکت میکنند طی پنجسال گذشته 76 درصد رشد داشته است. میزان علاقهای که ساکنین امارات متحدهی عربی در این زمینه نشان دادهاند حتی از این مقدار نیز بیشتر است. گزارشی که توسط سی.ان.ان.مانی ارائه شده از رشد 157 درصدی مشارکت حکایت دارد.
ابتکارهای هنری در منطقهی خاورمیانه افزایش پیدا کردهاند. فرصتهای بیشماری در عربستان سعودی وجود دارد؛ جاییکه تمرکز بر روی توسعهی هنر و فرهنگ بهعنوان بخشی از برنامهی چشمانداز سال 2030 تعریف شده است. بینال شارجه، انبار 421، خیابان السرکال و حتی منطقهی دبی دیزاین همه از نمونههای عینی عرصهی هنری درحالرشد این کشور هستند. تمایل روبهرشدی نسبت به هنر معاصر و هنر اسلامی خاورمیانه در کل منطقه مشاهده میشود. افتتاح موزۀ لوور ابوظبی، بینال شارجه و رشد مراکز هنری غیرتجاری در منطقه، منجر به افزایش آگاهی و تقاضا نسبت به آثار هنری خاورمیانه شده است. همه بهخوبی از این امر آگاهیم که یک چشمانداز فرهنگی قدرتمند و مستحکم به اقتصاد کنونی و میراث فرهنگی و هنری این منطقه کمک میکند.
حال در این عرصه، دسترسی به رزومه و اطلاعات هنرمندان برای هریک از بازیگران اصلی بازار امری مهم و ضروری خواهد بود. وجود مرجعی برای مقایسهی ارزش و قیمت آثار هنری ضروری است تا خریداران هنر در بازار آنلاین امکان بازدید، مقایسه و تحلیل ارزش آثار هنرمندان را داشته باشند. اطلاعاتی ازایندست مشتریان را در خرید آثار یاری خواهد داد تا عملکرد آگاهانهای در بازار داشته باشند. کاربران علاوه بر مرجع اطلاعاتی نیاز به مشاورهی تخصصی، تجزیهوتحلیل واقعی بازار در بازههای زمانی مختلف دارند؛ بستری که امکان بررسی دادههای فروش و روند صعودی یا نزولی ارزش آثار هر هنرمند را فراهم آورد. گالریها و پلتفرمهای آنلاین گاه به تجزیهوتحلیل بازار و آثار فروختهشده در حراجها، آرتفرها و نمایشگاههای بزرگ را در تاریخچۀ آثار نگه میدارند تا کاربران را در خرید موفق یاری دهند. کاربران از این حیث با بهرهگیری از شفافیت بازار هنر، خرید راحتتری خواهند داشت. چرا که اینترنت دایرهی وسیعی از انتخابهای ممکن را در اختیار مخاطب قرار میدهد. در راستای تأمین اهداف مذکور، سایتهای متعددی برای مدیریت اطلاعات و تحلیل بازار هنر در کشورهای اروپایی و امریکا تأسیس شده است؛ آرت فروم، آرتاینفو، آرتتاکتیک، هیسکاکس، هایپرالرژیک، لریزلیست، موچوالآرت و وایدوالز از مهمترین سایتهای فعال در این زمینه هستند.
چرا آرتچارت؟
در دهههای اخیر دنیای هنر دستخوش تغییرات قابلتوجهی شده و به فراخور آن، فرآوری اطلاعات و تجزیهوتحلیل هوشمند و هدفمند دادهها اهمیت روزافزونی یافته است. بهطور سنتی، دنیای هنر بهسبب عدمشفافیت و شکاف اطلاعاتی بازیگران را به دو طیف خودی و غیرخودی تقسیم میکند. دراینمیان بسیاری از خریداران و فرشندگان که «خودی» به حساب میآیند نیز در یافتن اطلاعات درست بازار برای تصمیمگیری درست در خرید خود با مشکل مواجه هستند و اطلاعات آنها تنها به مشاهدات و مراودات مستقیم خودشان محدود میشود. این دقیقاً همان شکاف نامتقارن اطلاعاتی است که اهمیت وجود یک پلتفورم اطلاعات تخصصی را بیشازپیش خاطرنشان میکند.
چه مانعی سبب میشود که سرمایهگذاران حوزههای دیگر علیرغم افزایش شواهد مبنی بر بازده مالی جذاب بازار هنرها، علاقهای به ورود در بازار هنر نداشته باشند؟ در بررسیهای ما روشن شد که یکی از عمدهترین دلایل، نبود اعتماد به تبلیغات این بازار و عدمآگاهی از نحوهی دسترسی به دادهفروش رسمی است. ازاینرو، پس از چندینسال فعالیت در بازار هنر و جمعآوری و تحلیل دادهها، تصمیم گرفتیم استراتژیهای جمعآوری داده، مدلهای اقتصادی و ابزارهای تحلیلیای که گرد آورده بودیم را در بازار هنر اعمال کنیم.
بنابراین، آرتچارت با هدف ایجاد شفافیت بیشتر در بازار هنر و با تمرکز بر هنر خاورمیانه و شمال آفریقا از سال 1398 طراحی و راهاندازی شد. با بررسی پایگاههای آنلاین داده نظیر و که نتایج حراجهای عمومی را جمعآوری میکردند تا شفافیت بازار را تأمین کنند، آرتچارت درصدد پرکردن این خلاء در عرصهی داخلی برآمد تا خدمات خود را با تمرکز بر تجزیهوتحلیل عمیق دادهها و ارائهی خلاصهای جامع از اطلاعات هنرمندان و فروش آنها در اختیار بازار هنر ایران قرار دهد. در ابتدای راه اگرچه امکانی ازایندست مورداقبال پژوهشگران و علاقهمندان هنر است، اما تجزیهوتحلیل دادهها برای بسیاری از ذینفعان بازارهنر مفهومی ناآشنا و غیرکاربردی به نظر میرسد چون در بستری که تصمیمها براساس روابط، شبکهها و اعتماد اتخاذ میشود، دادهها و تحقیقات بهظاهر موضوعیت چندانی ندارند. بااینحال، با گذشت زمان و روشنترشدن اهمیت و جایگاه تجزیهوتحلیل و گزارشهای جامع بازار، بازیگران این عرصه بیشازپیش متوجه ارزش پایگاهی نظیر آرتچارت بهعنوان یک ابزار معیار در بازار هنر خواهند شد.
انتشار گزارش دادههای بازار هنرمندان در چند دورهی حراج تهران با استقبال مجموعهداران و گالریداران مواجه شده و راه را برای گسترش شفافیت هموارتر کرده است. طی این دوسال سازوکارهای آرتچارت - از نحوهی ارائهی اطلاعات گرفته تا دسترسی جهانی به دادههای بازار هنر – دچار تغییروتحول شده و بهبود یافته است. با این حال، روح گزارشهای اولیه - اینکه چگونه میتوانیم از داده ها برای ارتباط و ارائه به مخاطبان فراتر از دنیای هنر سنتی استفاده کنیم؟ - ثابت میماند. امروز آرتچارت بیشاز هر زمان دیگری به اهمیت دادهها برای گسترش بازار هنر ایمان دارد و درراستای افزایش شفافیت و تسهیل دسترسی به اطلاعات برای ذینفعان، خواه سنتی و خواه نوظهور، تلاش میکند.
آرتچارت تیم چابک و باانگیزهای از متخصصان دنیای هنر را گرد هم آورده که بهعنوان بخشی از «مؤسسهی فرهنگی هنری تالار هنرهای زیبا» فعالیت میکند. مؤسسهی تالار هنر بر ایجاد یک محیط کاری خلاق همت گماشته است تا افراد زیر این چتر علایق و پروژههای خود را در بخشهای مختلف توسعه دهند. ازاینحیث، آرتچارت بهعنوان یک تیم مستقل و خصوصی، پیوسته فضای مناسبی برای ریسک کردن، تجربه و نوآوری فراهم آورده است. تبادل ایدهها برخی از پیشگامانهترین و نوآورانهترین ویژگیهای آرتچارت را میسر میکند. گذشته از نیازهای فعلی بازیگران بازار، پیشبینی نیازهای آینده است که تحقیقات جالب و مرتبط ما را در این مجموعه هدایت میکند.
آرتچارت هررزو درحال توسعه است و درراستای افزایش کارآمدی، امکانات خود را بهصورت مستمر بهبود میدهد. اینک رفتهرفته وارد مرحلهی جدیدی از بازار هنر میشویم که با گسترش اعتماد و شفافیت خود را برای حضور در بازار جهانی آماده میکند. داده ها، اطلاعات و تحقیقات با گذشت زمان بهشکلتصاعدی ارزشمندتر میشوند. در حالی که چشمانداز اولیهی آرتچارت پابرجاست، چالش اصلی ما ایجاد سازگاریهای لازم برای پشتیبانیِ آندسته از ذینفعان بازار هنر خواهد بود که کسبوکار هنری خود را همگام با تحولات اجتماعی و تکنولوژیک بهروز میکنند.
آرتچارت در چشمانداز 3 سالهی خود به حرکت فعلی ادامه خواهد داد و از جستجو در افقهای تحقیقاتی و اقتصادی جدید لذت خواهد برد. در این مسیر کماکان با صاحب نظران و مشاوران صاحبتأثیر و بزرگ رایزنی و همکاری میکنیم و نقش کوچک خود را در توسعه و تسهیل بازار هنر پی میگیریم. در سالهای پیشرو، بیشازپیش بر بازار هنر متمرکز میشویم و مدلهای جدید تحقیقاتی را بهقصد یافتن راهحلهایی برای توسعهی پایدار بازار هنر ارائه خواهیم داد.