به تازگی گزارشی از سوی مایکل موسس (Michael Moses) و جیانپینگ می (Jianping Mei) از سوی مؤسسه مشاوره بازار هنر JP Mei & MA Moses منتشر شده که از سوی آرتنیوز و مجله بارونز بازنشر شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. آرتچارت هم با استناد به این دو گزارش این مطلب را تهیه کرده است.
لازم به ذکر است برخی از کلمات بکار رفته در این گزارش، حاوی اصطلاحهای تخصصی در حوزه اقتصاد و بازار هنر هستند. با توجه به اینکه بسیاری از مخاطبان ما از دنبالکنندگان اخبار و گزارشهای بازار هنر هستند، احتمالا با این واژهها آشنا هستند اما به دلیل انتشار این مطلب در یک فضای عمومی و احتمال اینکه برخی از خوانندگان به تازگی به بررسی بازار هنر علاقهمند شدهاند، توضیح این واژهها در متن گنجانده شده است.
در ادامه، ترجمه مجموع دو مطلب آرتنیوز و بارونز را از این مطلب میخوانید:
این گزارش با عنوان «حراجهای فصل بهار ۲۰۲۴ چقدر بد بود؟ از نظر مالی به بدترین شکل ممکن» از سوی تحلیلگران باسابقه بازار هنر، مایکل موزس و جیانپینگ می از موسسه مشاوره بازار هنر JP Mei & MA Moses منتشر شده و ادعا میکند که حراجهای فصل بهار ۲۰۲۴ «بدترین عملکرد مالی» بازار هنر در این قرن بوده است.
این دو تحلیلگر زمانی که به عنوان استاد در دانشکده کسبوکار استرن در دانشگاه نیویورک فعالیت میکردند، با یکدیگر آشنا شدند. موزس اکنون بازنشسته شده اما می درحالحاضر، استاد مدرسه عالی کسبوکار چئونگ کونگ در پکن است.
این دو حدود ۵۰ هزار «فروش تکراری» آثار هنری را در کریستیز، ساتبیز و فیلیپس طی ۲۴ سال گذشته بررسی کرده و تنها آثاری را که برای اولینبار در هر حراج جهانی از سال ۱۹۷۰ خریداری شدهاند، در این تحلیل گنجاندهاند. (فروشهای تکراری یا Repeat sales فروش اثری است در چندین نوبت در حراجیها فروخته شود. فروشهای تکراری به تحلیلگران اجازه میدهد تا افزایش یا کاهش ارزش یک اثر هنری را در دورههای زمانی مختلف ردیابی کنند).
موزس درباره دلیل بهکارگیری این شیوه گفته است: «این یک روششناسی بسیار ساده است. ما معتقدیم تنها راه مطالعه بازار هنر از طریق فروشهای تکراری است تا بتوانیم تحلیلی واقعی از بازده بازار هنر به دست آوریم. بنابراین، ما فقط به درآمد نگاه نمیکنیم، بلکه به بازده هم توجه داریم.» (بازده یا Return به معنای سودی است که یک سرمایهگذار از یک دارایی، مانند سهام، اوراق قرضه، املاک یا آثار هنری طی زمان به دست میآورد).
البته بد نیست این توصیه درو واتسون، رئیس خدمات هنری در بانک خصوصی «آمریکا» (Bank of America) را نیز در ذهن داشت که با وجود «دادههای جالب و مهم» این گزارش، اطلاعات استخراجشده را باید در کنار سایر دادههای بازار و در یک حیطهی وسیعتر مورد بررسی قرار داد. او همچنین اضافه میکند: «این تحلیل بر زیرمجموعههایی از دادههای بازار متمرکز است که میتواند بینشهای جالبی ارائه دهد اما لزوماً تمامی جنبههای آنچه را در بازار در حال رخ دادن است، بهطور کامل توضیح نمیدهد».
میانگین بازده تقریبا صفر
طبق گزارش منتشر شده از سوی این دو تحلیلگر، میانگین بازده برای فروشهای تکراری آثار هنری در بهار امسال تقریباً صفر یعنی یک دهم درصد بوده که کمترین میزان از سال ۲۰۰۰ تاکنون بوده است. (میانگین بازده فروش تکراری نشان میدهد که در طول زمان، یک اثر هنری چه میزان سود یا زیان به مالک خود رسانده است. اگر میانگین بازده نزدیک به صفر باشد، یعنی قیمت اثر هنری در طی آن دوره تغییر چندانی نداشته یا تغییرات آن ناچیز بوده است).
در باب مقایسه میانگین بازده قبلی این دوره با دورههای قبل میتوان به بیشترین و کمترین نرخ این معیار اشاره کرد. پایینترین میزان میانگین بازده قبلی با دو صدم درصد در سال ۲۰۰۹ در جریان بحران مالی ثبت شد و بیشترین میانگین بازده نیز در سال ۲۰۰۷ با ۱۳ صدم درصد رخ داد.
همچنین مجله بارونز برای روشنترشدن این موضوع، میانگین بازده آثار کلود مونه و دیمین هرست را مقایسه کرده است: «کلود مونه، نقاش امپرسیونیست را در نظر بگیرید. پایگاه داده Mei-Moses تعداد ۱۸۳ نقاشی او را بررسی کرده است. این آثار به طور میانگین ۷ درصد بازدهی در حراج داشتهاند، با انحراف معیار ۴ درصد که به گفته موزس «خیلی کم» است». (انحراف معیار Standard Deviation نشان میدهد دادهها چقدر از میانگین فاصله دارند).
با توجه به میانگین بازده و انحراف معیار آثار مونه، موزس چنین پیشنهاد کرده است: «اگر دنبال هنرمندی هستید که همیشه وضعیتش خوب باشد و ریسک کمی داشته باشد، مونه انتخاب خوبی است، البته اگر بتوانید آن را بخرید».
در مقابل، آثار دیمین هرست را درنظر بگیرید. میانگین بازده ۱۴۲ اثر دیمین هرست، هنرمند معاصر منفی ۲.۳ درصد و انحراف معیار آن ۱۳ درصد است. به گفته موزس آثار هرست دارای بازدهی منفی و ریسک بالایی هستند و به همین دلیل، بهتر است از سرمایهگذاری روی آنها دوری کنید.
عرضه بیش از حد آثار هنری
موزس میگوید که نتایج ضعیف حراجهای بهاری ریشه در قیمتگذاری نادرست حراج خانهها نیست و در تحلیل وضعیت پیشآمده معتقد است که شاید تعداد آثار هنری بیش از حد به بازار عرضه شده: «اگر به گذشته نگاه کنید، تعداد آثار هنری وارد شده به بازار، بهطور چشمگیری افزایش یافته و قیمت متوسط آثار نیز به شدت بالا رفته است. بنابراین، ممکن است حراجخانهها به نوعی خودشان را از بازار خارج کرده باشند».
به گفته موزس این شرایط ممکن است باعث شود، سرمایهگذاران به سمت داراییهای دیگری که بازدهی بیشتری دارند، جذب شوند. او سپس تغییر استراتژی حراجخانهها را روشی منطقی میداند: «شرایط در حال تغییر است. اگر تقاضا به اندازه گذشته نباشد، باید عرضه را کاهش دهید».
این تحلیلگر اقتصادی همچنین در پاسخ به این پرسش آرتنت که آیا از نتایج یافتههای این گزارش شگفتزده شده، چنین گفته است: «انتظار نداشتم اوضاع به این بدی باشد. میدانستم که بازار هنر عملکرد خوبی نداشته، اما زمانی که آن را نسبت به وضعیت سال ۲۰۰۰ بررسی کردیم، با خودم گفتم وای، واقعاً اوضاع بد است».
چه زمانی وضعیت تغییر میکند؟
بارونز هم در گزارش خود آورده است که بازار هنر، امروزه بیشتر به نفع خریداران است تا فروشندگان و به همین دلیل، بسیاری از فروشندگان آثار خود را نگه میدارند تا قیمتها بهبود یابد یا آثار خود را بهصورت خصوصی میفروشند. با این حال، توافق کلی بین مجموعهداران و دلالان این است که بازار در حال اصلاح و تعدیل نقاط اوجی است که پس از پایان پاندمی به آن رسیده بود.
در واقع بازار پس از یک دوره رونق و افزایش قیمت که به دنبال پاندمی اتفاق افتاد، اکنون در حال بازگشت به وضعیت متعادلتری است. بعید است که این وضعیت قبل از دور جدید فروشهای عمده در پاییز تغییر کند، فروشهای اختیاری کمتری رخ میدهد و در مقابل، بیشترین فروشها به دلیل مرگ و طلاق خواهند بود.
در بخش پایانی واتسون پیشبینی کرده است که ادامه بازار ماه مه را در ماه نوامبر خواهیم دید اما شاید در مه ۲۰۲۵ شاهد تغییرات واقعی باشیم.