ابوالقاسم سعیدی در این اثر که نمونهای شاخص از شناختهشدهترین دوره کاری هنرمند است، با بیان خلاق، روایتی منحصر به فرد از طبیعتپردازی مدرن ایرانی را به تماشا گذاشته است. غلبه رنگهای چشمنواز سبز و آبی، طراوت طبیعت را دوچندان کرده و بر تأثیرگذاری بصری کار افزوده است. ترکیببندی مایل درختها و موازنه سطوح رنگی متنوع، شاکله کلی این دسته از آثار سعیدی را تشکیل میدهند. به عبارت دیگر نقاشی بیشترین بهره را در برقراری کمپوزیسیونی پایدار، از همنشینی خطوط عمودی و افقی با اشکال دوار و منحنی، گرفته است.
سهم قابل توجهی از طبیعتپردازی مدرن در هنر ایران را باید به درستی به ابوالقاسم سعیدی اختصاص داد. نقاش علاوه بر انتخاب خاص و دقیق رنگ، معمولاً توجه ویژهای به ارتباط درست اشکال رنگی و هستیشناسی طبیعت دارد. در این اثر نیز همچون دیگر آثار شناختهشده هنرمند، درختان سر به فلک کشیده در معرض باد قرار دارند و شاخسار خود را چون زلفی پریشان، به خروش آوردهاند. در واقع رفتار شکوهمند هنرمند با طبیعت نتیجه تصرفات خردمندانه او در ساحت منظره و همکلامی انسان با چشماندازی اینچنین خیالانگیز است.
نقاشی فرمگرا و توجه به اشکال هندسی کوبیستی که شاکله اصلی بسیاری از جریانهای هنری مدرن دنیا را در اوایل سده بیستم تشکیل میدهد، در ایران نیز تا پیش از تجارب ابوالقاسم سعیدی، به نمونههای غربی و آثار معمولاً هندسی محدود میشود که در بسیاری از آنها رنگ و هویتی از آن خود ساخته، نمیتوان سراغ گرفت. اما بازخورد حجمگرایانه سعیدی که با گذشت زمان به آبسترههای هندسی گرایش یافت، در نوعی از دوایر رنگی درهم و سطوح و لایههایی که از پی هم طلوع میکنند، جلوهگر میشود. رنگهای پرکنتراست آبی، سبز و نارنجی در کارهای سعیدی، انگیزه آفرینندگی طبیعت و ذات سبز آن را دو چندان میکند. نقاشیهای سعیدی با نقض هر نوع تعریف کلاسیکی از طبیعت، آغازگر راهی تازه و متفاوت از شناخت طبیعت، در هنر مدرن ایران هستند.
سعیدی با تجاربی در نقاشی فیگوراتیو و تا حدودی مردمی در دهه ۱۹۶۰ وارد عرصه جدی فعالیت هنری خود میشود. وی به تدریج مجذوب رنگهای درخشان شده و با تأثیرپذیری از اقلیمی که ذهن و روحش را پرورانده، دوره مهم و ماندگار خود، یعنی ساخت طبیعتهای سبز و رنگین را آغاز میکند. «خورشید فروزان ایران همواره در کارهایش حضور دارد، گاهی در دایرهای سرخ و زرد مشتعل شده و زمانی با روشنایی بیدریغی از برگها و گلهای انبوه با رنگهای درخشان و پرجلا، بدون حضور، ساطع میشود. با دیدن چنین منظرهای، آفتابی مشرقی که در ورای آن درگذر است، حس میشود. سعیدی در این آثار خود، باغهای گمشده ایرانی در کاشان، شیراز و بیدزاران اراک را پیش چشم ما مینشاند، بهشتی از رنگهای آرامبخش و فراغتانگیز که همانقدر از باغهای ذهن زاده میشود که از گل و بته فرشها و برگ مینیاتورهای درون کتابهای قدیمی و هم از درون قاب و قدحهای منقوش ری و نیشابور.»[۱]
ابوالقاسم سعیدی به عنوان یکی از مهمترین خاطرات تاریخ هنر مدرن ایران، سالهاست که دور از ایران، در پاریس زندگی میکند. با این حال دلبستگی او به فرهنگ ایرانی را حتی در آثار متأخرش میتوان مشاهده کرد. وی رنگ را میستاید و در پس ذهنش سخت دلبسته طبیعت ناب ایرانی است. به قول آیدین آغداشلو: دنیای ابوالقاسم سعیدی، دنیای یک باغ با طراوت است. باغی پر از درختان تبریزی، پر از گلهای زیبا که به آن معنا میدهد. او این باغ را به زبانی ترجمه میکند که زبانی جهانی اوست.
با نگاهی به تاریخ هنر، حضور سعیدی را در اکثر بیینالهای تهران و همچنین موفقیت مهم او در کسب جایزه بزرگ پنجمین بیینال تهران را در سال ۱۳۴۵به خاطر میآوریم. نمایشگاه باغ ایرانی که در سال ۱۳۸۳ در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد نیز میزبان اثری شاخص از این هنرمند بوده است.
نمونه مشابهی از این مجموعه آثار سعیدی در حراج کریستیز در آوریل ۲۰۰۹ دوبی به قیمت ۱۴۶/۵۰۰دلار به فروش رسید.
[۱]. مجابی، جواد. سرآمدان هنر نو، به نگار، ۱۳۹۳: ص۶۷