امیر معبد هنرمندی مفهومگراست که از عرصههای مختلف هنری برای بیان ایدههایش استفاده کرده و چند سالی است در این میان، هنر مجسمهسازی را گویاتر یافته و بر آن متمرکز شده است.
اثر پیشرو یکی از پنج اثر مجموعه «در ستایش ابزار» است که تلاش دارد نسبت میان انسان، دست، ابزار و دستساخته را تعریف کند و در کشاکش این بیانگری، برونرفت انسان از طبیعت و امر طبیعی را مورد نقد قرار دهد. اصولاً هوشمندی انسان، با ساخت ابزار ارتباط تنگاتنگ دارد و نشانگر نخستین جرقههای تفکر و تعقل، در انسان ابزارساز (هموهابیلیس) متجلی میشود. بین ابزار، تکنیکهای استفاده و مهارت، ارتباطی ناگسستنی وجود دارد. از سوی دیگر سیر تکامل ابزارسازی به نحوی بوده که به کمک بشر بیاید و از سختی زندگی طبیعی بکاهد و آن را سادهتر کند، اما در این روند ابزار، آرام آرام به ماشین تغییر ماهیت داده تا جایی پیش میرود که موجودیتش غیرقابل انکار میشود. هوش مصنوعی و رباتهای انساننما در دنیای امروز، نمادی از همین دستساختههای موجودیت یافته بشری هستند. چنین مفاهیمی در مجموعه «در ستایش ابزار» به سبک خاص و شخصیشده معبد و زبانی نمادگرایانه بازنمایی میشوند.
این مجسمه در مرزی میان شیء ساخته شده با دست بشر و زایش قرار دارد؛ گویی پیکره، در حال شدن است و آنی دیگر جان مییابد. ستون فقرات دارد شکل میگیرد و مخاطب مواجههای غریبی با امر پیچیده تکامل و تولد را برای آنی تجربه میکند. حس حیات و پویایی به واسطه حلقههای بالایی که یادآور قفسه سینه هستند ایجاد میشود و قوس کمرگونه نمایش داده شده در کلیت فرمی پیکره آن را تشدید میکند. در میانه پایینی اثر و محل ناف، سوراخی قرار دارد که با نگاه در آن شمایل یک گوریل با دستان باز دیده میشود. این جنین درونی را میتوان نمادی دانست که ارجاع به همان سیر تکامل انسان از میمون میدهد. گویی دستساخته امروزین بشر، در بطن خود، همان تکامل داروینی را در ساحتی دیگر طی میکند و انسان، خدای دنیای ماشینی و مجسمههایی فلزی است که شاید حاکمان آینده زمین باشند. بر همین بنیان، چهار اثر دیگر این مجموعه هر یک موجودی زاییده شده از تخیل، فهم، قدرت، دانش و مهارت بشری را نشان میدهند که در آرزوی شدن، به انتظار نشستهاند.