نقاشیهای منحصربهفرد ژازه تباتبایی به اندازه مجسمههای او زیبا، ارزشمند، ناب و برآمده از نگاه ژرف هنرمند است. دغدغه اصلی ژازه در تمامی عرصههای هنری اعم از نقاشی، مجسمهسازی، شاعری و نویسندگی «بازگویی وطن» است. او هنرمندی دلباخته و سرسپرده فرهنگ ایرانی است، به طوری که جستوجو در ریشههای هنر سرزمین مادری، فضاهای تغزلی و بهرهگیری از آداب و سنت، مهمترین محور آثار تباتبایی را شکل میدهند.
در اثر پیشرو میتوان تأثیر و ستایش هنرمند از نگارگری ایرانی و شعر سنتی را به وضوح دید. فیگور زن (معشوق) بر اسب یادآور قصههای عاشقانه ادبیات فارسی است که در نگارگریها نیز بازآفرینی شده بودند. فرم ساده شده بدن زن و اسب، پرهیز از حجمنمایی و استفاده از سطوح تخت رنگی برآن هستند که نمادهای کهن را در قالبی نو بازآفرینی کنند. اغراقنمایی در بدن حیوان و فیگور زن، فضایی تغزلی را شکل میدهد که در رنگمایههای ملایم نارنجی، آبی فیروزهای و سفید تشدید میشوند. در حقیقت ژازه تباتبایی را میتوان استاد نو شدن هنر دیروز دانست. اکسیر تخیل او بر پیکر تجربههای بومی و ملی روزگار کهن مینشیند و روحی تازه بر آن میدمد. نوستالژیهای ایرانی برآمده از نگارگری و شعر همچون ماده اولیه در دستان هنرمند او هستند که با نبوغی ذاتی به هم میآمیزند و با بهرهگیری از فرمگرایی برآمده از مدرنیته، بازآفرینی میشوند.