آثار خطوط نواری کوروش شیشهگران را نمیتوان تنها از زاویهی فرمالیستی تحلیل کرد؛ چراکه آنچه بنیان نقاشیهای نواری وی را شکل میبخشد توجه به فضای بیسامان و درهمپیچیدهی عالم معاصر و جهان پیرامون انسانی است که در درهمتنیدگی فرمهای خطی او قوام یافته و به واسطهی تقابل فضاهای مثبت و منفی، درک نوینی از بینظمی و نظم پنهان در طبیعت را بیان میکند. در واقع حرکت سیال خطوط همچون کلافی سردرگم نمایانگر خوانش هنرمند از تصویر انسان در جهان معاصر است که در قالبی تجسمی امکان بروز یافته و راه را برای خوانشی نو از معنای حضور در هستی هموار مینماید. صلابت خطوط در این آثار که با دقتی وسواسگونه اجرا میشوند ریشه در خطخطی کردنهای مکرر و اتفاقی دارد که گویی به نوعی خودجوش، احساسات مخاطب را نشانه میگیرند و در یک بازخوانی هندسی به صورت فرمی انتزاعی، انرژی بیپایان هستی را در خود فشرده کرده و شبه انسانگونهای را شکل میدهند که از پتانسیلی نهان برخوردار است. تنوع رنگهای تخت در برابر پسزمینهی آرام و تکرنگ تأکید بصری ویژهای را شکل میبخشد که به واسطهی ایجاد حسی سهبعدی از فضا، به شخصیتپردازی انتزاعی منجر میشود. در این آثار تضاد میان وجود و عدم، خالی و پُر، مثبت و منفی در نهایت مارپیچ ابدی حیات را شکل میدهد که حضور شبهگونه انسانی ماحصل آن است. با آنکه در نگاه اول این خطوط پیچان و درهم گویی از هیچ الگویی تبعیت نمیکنند و بداهه و تصادفی مینمایند اما با دقت در پرداخت به جزییاتی چون تابیدگیها، درهمفرورفتگیها، باریک و پهن شدن خطوط و متراکم و متسع شدن احجام شکل گرفته، تسلط هنرمند به مبانی هنرهای تجسمی برای ایجاد فرمی کلی به بهترین نحو بیان میشود؛ تسلطی که دارای استحکام، تعادل و هماهنگی کامل در ترکیببندی قوی از اشکال پیچان و رنگهای متنوع نمود مییابد و فرم اثر را در مرزی میان انتزاع کامل و ارجاع به امر واقع نگه میدارد. خط در چنین بستری به بیانگری میرسد، بدین معنا که میتوان آن را نمایانگر جریان بیپایان هستی دانست که در تراکم پیچان خود، وجود را از عدم بیرون میآورد و در جدا شدن از پسزمینه، فرمی کلی را شکل میبخشد که به وجود انسانی فارغ از زمان و مکان تاریخی ارجاع میدهد. در اثر پیشرو خطوط نواری پیکره انسانی را شکل داده که گویی بر زمین دراز کشیده است. با توجه به اظهار نظر هنرمند این اثر واکنشی است به جنگهای شکل گرفته در منطقه خاورمیانه که رهاوردی جز رنج، آوارگی و مرگ برای تودهی مردم در بر ندارد و انسانهای بیگناه بهویژه کودکان قربانیان آن هستند. بدین جهت این نقاشی ثمرهی رفتاری کنشگرا نسبت به عمل و عکس العملهای انسانی است که میتواند زندگی و مرگ را در کنار یکدیگر و در خط میانه بود و نبود، و هستی و نیستی معلق نگه دارد. پیکرهی انسان در این اثر دارای چشمان بیجان و بیرمقی است که از حضور و امکان زیستی صلحآمیز مملو شده و وجدان تماشاگر را هدف قرار میدهد کاین همه زخم نهان است و مجال آه نیست. سالها تجربهورزی در زمینه هنر گرافیک، به آثار کوروش شیشهگران خصلتی شخصی بخشیده که خود را در بیان قوی خطوط نواری پیچان نمایش میدهد. او به واسطه مجموعه «کارهای تکثیری» در دهه پنجاه شمسی جایگاه خود را به عنوان یک هنرمند معاصر با رویکردهای پاپ در هنر ایران تثبیت کرد و سپس مجموعه آثار مختلفی چون «اجرایی از کار نقاشان بزرگ،» «هنر پستی،» «هنر+هنر،» «هنر برای تولید،» «طراحیهای جنگ،» «عکسکارها» و «خودنگارهها» را تا به امروز عرضه کرد. با این حال بارقه نقاشیهای خطوط نواری او، به عنوان شناختهشدهترین آثاری که سبک خاص هنری او را شکل میدهد، در همان اولین نمایشگاه «کارهای تکثیری» قابل پیگیری است و از سویی به واسطه استفاده از رنگهای تخت و خوش آب و رنگ به همان نگرشهای پاپآرت نیز ارجاع میدهد.