مجتبی تاجیک، هنرمند نقاش در شهر تهران متولد شده است. او با نقاشیهای فوتورئالیستیاش شناخته میشود؛ آثاری که از نظر مضمونی شمههایی از سمبولیسم را نیز با خود دارند. علاقهی تاجیک به نقاشی از دوران مدرسه در او شکل گرفت. سال 1362 به کارگاه لورکا رفت و در کلاسهای عکاسی مسعود معصومی شرکت کرد. پس از پایان دوران سربازی، به کارگاه آیدین آغداشلو رفت و در یک دورهی چهارساله نقاشی را بهصورت حرفهای زیر نظر او فرا گرفت. تاثیر عکاسی و شیوهی نقاشی آغداشلو در تمام دورههای کاری این هنرمند پابرجا مانده است.
سال 1374 در سومین دورهی دوسالانهی نقاشی که در موزهی هنرهای معاصر تهران برگزار شد شرکت کرد. نخستین نمایشگاه انفرادی او در همان سال در گالری سیحون تهران برپا شد. یکسال پس از آن نیز آثارش را در نمایشگاه انفرادی دیگری در همین گالری به نمایش درآورد. تاجیک تا دههی 80 همکاری با گالری سیحون را ادامه داد و در دیگر دوسالانههای نقاشی نیز به صورت مستمر حضور داشت. سال 1382 نخستین حضور بینالمللی این هنرمند در گالری نادر نیویورک با یک نمایشگاه انفرادی رقم خورد. سال 1384 آثار او در گالری بیسان دوحه نیز نمایش داده شد. در همین دوره بود که همکاری او با گالری اثر آغاز شد و بهواسطهی این گالری در سالهای 1392 و 1394 در آرتفر معاصر و هنر بینالملل استانبول شرکت کرد.
چنانکه پیشتر نیز گفتیم، تاجیک فعالیت هنری خود را با عکاسی آغاز کرد. علاقهی او به درجهی صفر دیدار و بازنمایی عکاسانهی چیزها از همین نقطه نشئت میگیرد. او در نقاشیهای خود قطعاتی از جهان عینی را به عنوان موضوع برمیگزیند و سعی میکند آنها را با پرداختن به جزئیترین کیفیات بازسازی کند. تاجیک در یکی از مصاحبههایش پیوند تنگاتنگی که میان شیوهی تولید نقاشیهای او و عکس وجود دارد را تصریح میکند: « عکاسی کردن برای من مثل کشیدن طرح است. معمولاً نقاشها ابتدا طراحی میکنند و بعد طرحشان را در قالب یک نقاشی به روی بوم میآورند که من به جای طراحی کردن سوژه مد نظر، از آن عکس میگیرم و بعد شروع به کشیدن نقاشی میکنم.» خصلتی که سبب میشود تا نقاشیهای او ذیل شیوهی فوتورئالیستی جای بگیرد. این نگاه با شیوهی بازنمایانهی آغداشلو و اغلب شاگردانی که در این دهه تربیت کرده است سازگاری دارد.
اغلب آثاری که او تا ابتدای دههی 1380 نقاشی کرده است، بریدههایی از اشیاء زندگی روزمرهاند که بهشکلی واقع گرایانه نقاشی شدهاند. اغلب موضوعاتی که در این دوره برای نقاشیهای خود برگزیده، از شیشهی پشتی ماشین رنو، تا جعبههای دستفروشی چاقو، جعبهی جاسویچی و دیوار کفاشی، حامل جنبههای نوستالژیکاند. از نیمهی دوم دههی 80 رفتهرفته موضوعات بازنمایی او شکلی سمبولیستی به خود می گیرد. او با کنار هم قرار دادن عناصر نامتجانس در یک قاب چوبی، همچون قدح چینی و قوطی کوکاکولایی که بر فراز آن آویخته یا یک قایق کاغذی و قطعهای از یک چینی شکسته، موقعیتهایی را برای بیننده پدید میآورد تا از دل تقابل این عناصر نمادین، معانی مضاعفی را در خیال خود خلق کند. حضور عناصری همچون قطعات چینی که یادآور سنتهای هنری است، به نوعی یادآور مجموعهی «خاطرات انهدام» آغداشلو است. البته این رویکرد در آثار او چندان پایدار نیست و تاجیک خیلی زود به همان بازنمایی بیطرفانه و عینی گوشه و کنار زندگی، بدون اصرار برای خلق معنایی فراتر از آنچه به چشم میآید، بازمیگردد.
تابلوهایی همچون آپارتمان، سادگی و صندوق پست که در ابتدای دههی 90 خلق شدهاند نمونههای شاخصی از آثار این دوره است. از نیمهی دوم دههی 1395، شاهد تغییر دیگری در انتخاب موضوعات، چیدمان و فضاپردازی آثار این هنرمند هستیم. او در این سری از نقاشیهایش، اشیائی کهنه همچون یک تکه لباس یا صندلی را با کی نخ بر یک دیوارهی خاکستری رنگ آویخته و نقاشی میکند. این شکل از قرارگیری عناصر در کنار یکدیگر جنبهای رازآمیز به نقاشیهای او میبخشد. گزینههای رنگی او در این دوره محدود و خاموشاند.