تهران،
خیابان ایرانشهر ، کوی برفروشان، پلاک ۱۶
6 اسفند25 February - 16 اسفند 13866 March 2008
جعبه های تاجیک، جعبه ها ی کوچک و مربع شکی هستند که در پس هر یک داستانی (معمایی؟) نهفته است. جعبه ها و زاویه دید از بالا به پایین ثابت و اشیا مختلف درون آن ها در حال تغییرند و تغیرشان نسبت به هم و ارتباط اشیا درون هرکدام با یکدیگر صفحه نمایشی را تلقی می کنند، که حکایت هایشان هرچند نه پیچیده که جذابیت های همان جعبه نمایش های عروسکی قدیمی را دارد. همه می دانیم که دستی در پس این جعبه کوچک بازیگران را به حرکت در می آورد اما همچنان خود را به تماشا وا مینهیم.
کلیدهای کوچک آویخته که شاید هرگز دری را باز نکنند، موشک های کاغذی انباشته بر ته جعبه که نه جا و نه قدرت پروازی فراتر دارند. پروازی سوخته، عروسک اسکلتی آویخته و تمشک های بی قیمت نوشابه بجای سکه هایی که کاسه طلایی تکدی انتظارشان را نداشته است. قایق کوچک کاغذی با تهدید سنگی بر فراز آن، قایق کوچک کاغذی با قوطی نهیده نوشابه. همه چیز به دستان نقاش چیده شده به دستان خود او، هیچ چیز بر سر جای خود نیست.
بی شک مجتبی تاجیگ از زمره نقاشانی است که سعی دارد تا با استفاده از عناصر نمادین و به فراخور خویش به شرح حالات خود، زمانه خود و شرایط اجتماعی مخصوص به خود بپردازد.
حسی متناقض از تعلق به جهانی یکپارچه و در عین حال دور افتاده بودن و نادیده گرفته شدن از سوی همان جهان.
کلیدهای کوچک آویخته که شاید هرگز دری را باز نکنند، موشک های کاغذی انباشته بر ته جعبه که نه جا و نه قدرت پروازی فراتر دارند. پروازی سوخته، عروسک اسکلتی آویخته و تمشک های بی قیمت نوشابه بجای سکه هایی که کاسه طلایی تکدی انتظارشان را نداشته است. قایق کوچک کاغذی با تهدید سنگی بر فراز آن، قایق کوچک کاغذی با قوطی نهیده نوشابه. همه چیز به دستان نقاش چیده شده به دستان خود او، هیچ چیز بر سر جای خود نیست.
بی شک مجتبی تاجیگ از زمره نقاشانی است که سعی دارد تا با استفاده از عناصر نمادین و به فراخور خویش به شرح حالات خود، زمانه خود و شرایط اجتماعی مخصوص به خود بپردازد.
حسی متناقض از تعلق به جهانی یکپارچه و در عین حال دور افتاده بودن و نادیده گرفته شدن از سوی همان جهان.