تفاوت بازار هنری و شرایط گالریداری ایران با خارج از ایران را چطور میبینید؟
مقایسهی مارکت ایران با جهان سوالی بسیار کلی محسوب میشود. ما میتوانیم این مقوله را از جنبههای مختلفی مقایسه کنیم. اتفاقا از نظر سطح هنری و مخاطبین هنر میتوان گفت که در جایگاه بسیار خوبی قرار دارند اما از نظر اقتصادی نه. اقتصاد ایران در جایگاه مناسبی از سطح دنیا قرار ندارد ولی از جهات دیگر بسیار خوب رفتار میکنند. تهران از نظر تعداد و مخاطبین گالری میتواند در مقایسه با شهرهایی مثل نیویورک و پاریس قرار بگیرد در حالیکه شهری مثل تورنتو این میزان بالا از بازدیدکننده را ندارد.
مخاطبین گالریداری در این دو فضا چه تفاوتهایی دارند؟ در واقع افرادی که در داخل و خارج از ایران به گالری میروند، از چه اقشاری هستند؟
به طور کلی مخاطبین گالریها در همه جای دنیا از اقشار خاصی هستند که طبقه متوسط و رو به بالا هستند. در واقع قشری که از نیازهای اولیه عبور کردهاند و دغدغهی نیاز اولیه را ندارند و مسلما در کشورهای سوسیالیستی که قشر متوسط جامعه تعداد بیشتری دارند، مخاطبین گالری بیشتری را دارند. کشورهای مرفه با مخاطبین گستردهای همراه هستند و اما تعداد بازدیدکنندگان در ایران به دلیل فرهنگ غنی بالاست.
در سه سال اخیر با بحران کرونا و سپس بعد از آن با بحران داخل ایران به عنوان مانعی در پیشبرد مسیرهای شغلی مواجه بودیم، شما در کدام دو وضعیت شرایط سختتری را در خارج از کشور تجربه کردید؟
من به عنوان گالریدار ایرانی با هر دو معضل مواجه بودهام. درست است که شدت بحران اخیر در اینجا قابل مقایسه با ایران نیست اما این بحران برای ما از کرونا بدتر و سختتر بود. ما به عنوان یک ایرانی که در این زمینه فعالیت داریم با بسیاری از مجموعهداران و هنرمندان ایرانی تعامل داریم و هیچ یک از ما از نظر روحی و روانی نمیتوانستیم این بحران را پشت سر بگذاریم و هنوز هم این شرایط ادامه دارد. این وضع برای ما بحران شدیدتری از کرونا را به همراه آورد. درست است که همهی افراد درگیر این بیماری بودهاند اما چون آرت یک مقولهی لاکچری محسوب میشود بسیاری از افرادی که در منزل خانهنشین بودند و وقت بیشتری پیدا کرده بودند، به زینت خانههایشان به واسطهی اثر هنری پرداختند و زمانی برای شکل دیگری از سرمایهگذاری پیدا کردند. به عبارتی باید بگویم که کرونا برای ما تاثیر مثبتی هم داشته است.
به نظرتان فعالبودن حوزهی هنری تاثیر بیشتر و بهتری در راستای حرکت جمعی دارد یا فعالنبودن این حوزه؟
فعالیت داشتن جامعهی هنری را کار درستتری میدانم. ما الان در حال آمادهسازی نمایشگاه زن زندگی آزادی هستیم، میدانم که در ایران این امکان وجود ندارد اما ما که این فضا را داریم باید هنر اعتراضی را به نمایش بگذاریم و این کار بهتر از سکوت است. سکوت تاثیر مثبتی ندارد و در واقع زندگی بسیاری از آرتیستها تحت تاثیر قرار میگیرد و از طرفی با اصل جنبش نیز مغایر است. مسیر فعالیت منجر به بیشتر شنیدهشدن صدای مردم میشود.
رابطهی هنرمند و گالریدار را در چه نسبتی با یکدیگر میبینید؟
گالریدار و هنرمند رابطهای کاملاً متقابل و شراکتی با یکدیگر دارند. هنرمند و گالری باید به تفاهمی با یکدیگر برسند چون هم منافعی مشترک دارند و به هم متعهد هستند. هنرمند با فعالیت دائمی، همیشه در بازاربودن و خلاقیت، تعهدش را اجرا میکند. ما به عنوان گالریدار وظیفهی سنگینی در انتخاب آرتیست داریم چرا که بسیاری از مجموعهداران بر اساس شناخت و تایید ما به سرمایهگذاری میپردازند. گالری وظیفه دارد که در مسیر پیشرفت هنرمند کمک کند و هم از سوی دیگر به خریداران خود اطمینان دهد. من همیشه معتقدم که اگر با تعداد زیادی از هنرمندان همکاری کنیم، وقت و کیفیت لازم برای معرفی آنها در مواردی مانند حضور در آرتفر و برگزاری نمایشگاه را از دست میدهیم. من خیلی مفتخرم که همیشه فروش آثار در گالری ما از طریق خودمان انجام شده و این وظیفهی گالری است. این کار برای کسانی مثل من در خارج از ایران سختتر است چراکه من دائماً باید در مارکت کانادا مجموعهدار به وجود بیاورم و آگاهیرسانی کنم. کانادا کاملاً مهاجرپذیر است و کشوری در مسیر رشد فرهنگی محسوب میشود اما با جایی مانند نیویورک متفاوت است؛ چون نیویورک از مرحلهی شناخت و آگاهی در این زمینه گذر کرده است اما در کانادا باید این فرهنگ را مدام بسازیم و افراد را به مجموعهداری سوق دهیم.
حراج داخل ایران را چطور میبینید، به طور کلی حراج تهران را در مقایسه با حراجهای خارج از کشور چطور ارزیابی میکنید؟
هر حرکتی که در راستای هنر انجام شود، بهتر از انجامنشدن آن است. من کاری به سیاستهای قیمتگذاری و انتخاب هنرمندان در این حراج ندارم اما افراد با تماشای این آثار آموزش میبینند و فرهنگشان بالا میرود.
به نظرتان مجموعهداری مطابق با تعریف کلیاش در جهان، با آنچه درکشور ما جریان دارد چه تفاوتی دارد؟ اقشاری که در داخل و خارج از ایران به این فعالیت میپردازند چه کسانی هستند؟
تفاوت وجود دارد. برای مثال یک قشر مجموعهداری را میشناسیم که واقعاً از سر علاقه و آگاهی به این فعالیت میپردازند اما عدهای هم فقط برای سرمایهگذاری در این حرفه حضور دارند و اگر چرایی خرید کار و ارزش هنرمند را ندانند، قطعا فعالیتشان زیر سوال است. کلا جمعآوری هنر در ایران نیز به این موضوع برمیگردد که چه هنرمندانی در ایران مطرح هستند و بازار اقتصادی خوبی دارند. مشکل من این است که گاهی یک هنرمند صرفا در ایران به خوبی مطرح است اما وقتی از ایران بیرون میآید و ما به کار روی هنر او میپردازیم، چندان نتیجهای نمیگیریم چرا که هنرمند در خارج از ایران ارزشی متناسب با سطح بینالملل ندارد. رزومهی هنرمند در سطح بینالملل با المانهایی مانند حضور او در کدام آرتفرها، موزهها، گالریها و... سر و کار دارد و یک مجموعهدار باید همهی این موارد را در خرید اثر هنری درنظر بگیرد. بازار هنر ایران مستقیم بر یک هنرمند تاثیر میگذارد و خودش یک هنرمند را ناگهانی بالا میبرد؛ پرسش این است که چرا مارکت ایران یک هنرمند را بالا و بالاتر میبرد و قیمت آثارش را به هنرمندان تاریخ هنر ایران نزدیک میکند، در حالی که همان هنرمند در سطح دنیا حرفی ندارد و قیمتی که در ایران بر روی آثارش میگذارند با دنیا متفاوت است و متناسب نیست.
برعکس این مسیر هم وجود دارد، یعنی هنرمندان مطرح بیرون از ایران در داخل کشور چندان شناخته نمیشوند، درست است؟
بله برعکسش هم وجود دارد. مثلاً هنرمندی که در دنیا و آرتفرها و موزههای دنیا شناخته شده است در ایران جایگاهی ندارد و این نکته مثبتی محسوب نمیشود. متاسفانه بسیاری مواقع مجموعهداران بر اساس اینکه هنرمندی مطرحشده است یا نه، اثرش را انتخاب میکنند اما در بیرون از ایران مجموعهدار با دانایی و بر اساس عشق و علاقه اثر را خریداری میکند و صرفا چشم و همچشمی و یا لیست کردن یکسری اسامی در مجموعه برایش مطرح نیست.