در باب اهمیت فهرستهای توصیفی در بازار هنر: آمادئو مودیلیانی
برای آنکه بتوان در مورد اهمیت روزافزون کتاب آثار هنرمندان در بازار بحث کرد، بد نیست به داستانهای شکل گرفته پیرامون فهرست توصیفی (Catalogue raisonné) آثار مودیلیانی بپردازیم. داستان کاتالوگ رزونه مودیلیانی به قول پیتر کراس (Peter Kraus) شبیه سریالهای آبکی (Soup Opera) است و آنقدر بغرنج است که نمیتوان در این متن کوتاه به تمامی آن اشاره کرد، گرچه به کلیتی از آن در ادامه اشاره خواهد شد.
آمادئو مودیلیانی، نقاش و مجسمهساز یهودیتبار ایتالیایی، متولد 1884 و درگذشته 1920 است. نُه سال پس از مرگ مودیلیانی، یعنی در 1929، آرتور فاننستیل (Arthur Pfannstiel) اولین مطالعه جدی را بر آثار هنرمند منتشر کرد که در سال 1956 به همراه یک فهرست توصیفی بازنشر شد. بعدها، در سالهای 1958 و 1965 یک محقق ایتالیایی با نام آمبرایو چرونی ( Ambrogio Ceroni) یک کتاب دو جلدی دیگر برای نقاشیها و طراحیهای مودیلیانی منتشر کرد. این مجموعه تنها مرجع قابل اتکا و پذیرفتهشده در سطح جهان است، با این حال محقق آن درحالی در سال 1970 از دنیا رفت که بررسی بسیاری از آثار دیگر را از قلم انداخته بود و داستان از همین نقطه آغاز شد.[1]
در سالهای بعد، برای تکمیل مطالعه فوق، سه مجموعه کتاب برای آثار مودیلیانی پدید آمد. کاتالوگ توصیفی جوزف لانثمن (Joseph Lanthemann) متعلق به 1970 یکی از آنها است که بههیچ وجه مورد اتکاء نیست. دو مجموعه دیگر هر کدام بیست سال بعد از آن (1990) و در ابعادی وسیع تولید شدند: یک سه جلدی از اسوالدو پاتانی (Osvaldo Patani) و یک چهار جلدی از کریستین پاریسوت (Christian Parisot).
پاریسوت، مورخ هنر فرانسوی حق قانونی تأیید اصالت آثار مودیلیانی را از دختر هنرمند گرفته بود ولی در سال 2010 مشخص شد که 77 اثر از همسر مودیلیانی توسط پاریسوت جعل شده، وی در سال 2013 بار دیگر متهم به انتساب آثار جعلی به مودیلیانی شد، آثاری که در مجموع 6.65 میلیون یورو ارزش داشتند و بدین ترتیب اعتبار کتابهایش به طور کامل از بین رفت.
با آنکه تعداد آثار کمی از مودیلیانی برجای مانده، ولی همچنان تولید کاتالوگ تشریحی برای این هنرمند ادامه دارد. بهطوریکه، مؤسسهی ویلدنشتاین (Wildenstein Institute) در پاریس - بهعنوان یکی از ناشران پیشرو در زمینهی چاپ کتاب هنرمندانی که آثارشان هنوز در بازار خریدوفروش میشود - اسپانسر یک کاتالوگ رزونه دیگر از مودیلیانی شده است. نگارنده این مجموعه مارک رستلینی (Marc Restellini)، مدیر موزه لوکزامبورگ است؛ وی وقتی از گنجاندن برخی از آثار در کتاب پرهیز کرد، تهدید به مرگ شد و انتشار کتاب به تعویق افتاد.
دلیل این موضوع را میتوان اینطور توضیح داد: در دنیای هنر امروز وجود یک فهرست توصیفی قابل اتکاء نقش مهمی در بازار هنرمند ایفا میکند و باعث میشود کارشناسان با اطمینان خاطر اثر را قیمتگذاری کرده و به مجموعهداران پیشنهاد دهند. و اما در مورد مودیلیانی، در حال حاضر، اگر اثری در کتاب دو جلدی چرونی گنجانده نشده باشد، به احتمال فروش خوبی نخواهد داشت، حتی اگر تبارنامه (Provenance) مبسوطی برایش موجود باشد.[2]
اما، پژوهش و بازار را چه کسی به هم پیوند داد؟
برنارد برنسون (Bernard Berenson) را پیوند دهندهی کار پژوهشی و تجارت هنر میدانند. برنسون، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین کارشناسان نقاشی و طراحی رنسانس ایتالیا در سالهای 1900، وسواس زیادی در تهیه فهرست و کشف آثار ناشناس ایتالیایی داشت. او درست زمانی به عنوان متخصص اساتید کهن ایتالیایی شناخته شد که بارونهای آمریکایی به گردآوری این دست از آثار علاقهمند شده بودند. در هیچ جا امتزاج بین یک کار پژوهشی و تجارت به روشنی آنچه در کار برنسون میتوان دید نیست. زیرا او نه تنها یک محقق مستقل بود، بلکه بهطور مخفیانه با جوزف دووین (Joseph Duveen) دلال آمریکایی نیز همکاری میکرد - کسی که اکثریت مشتریانش همان بارونهای آمریکایی بودند. اعتبار برنسون تا آنجا پیش رفت که نوشتههای او میتوانست به افزایش و کاهش قیمت اثر منجر شود. فهرستها، کتابها و مجموعههایی برجایمانده از او همچنان از اعتبار زیادی برخوردارند.
مونوگراف: یک ارزش نمادین در تجارت هنر
مونوگرافها حامل ارزشهای نمادین هستند. بهطوریکه، گالری یا بنیاد هنرمندان دائماً در حال تولید کتابهای قطع بزرگ برای آثار آنها هستند، این در حالی است که بازارِ کتابهای هنری مدتهاست کم رونق است. یکی از نمونههای چشمگیر چند سال اخیر مونوگراف دیوید هاکنی، هنرمند انگلیسی، است: این کتاب 500 صفحهای، 35 کیلوگرم وزن و 2000 دلار قیمت دارد.
کیتو ندو (Kito Nedo) در زمان رونمایی این کتاب در آرتنت 2016 نوشت: هیجانی که هول انتشار کتاب هاکنی ایجاد شده نشان از آن دارد که یک مونوگراف حجیم، حتی در عصر اینترنت، چقدر برای تجارت هنر مهم است. کتاب آثار هنرمندان یک ارزِ سخت (Hard Currency) در زمانهی ماست و در دیده شدن هنرمند بسیار اثرگذار است: بهعبارتی یا منتشر کن یا ناپدید شو (Publish or perish).
ندو ادامه میدهد، مسلماً کتابها کمک میکنند که مرز بین جنبه تجاری و نمادینِ ایجادِ ارزش (Value making) از آنچه هست محوتر گردد. وی از قول کریستوف کلر (Christoph Keller)، ناشر پیشین نشر هنری فرانکفورت، میافزاید:
کتابهای هنری دیگر برای خواندن تولید نمیشوند، بلکه مهر تأییدی بر ارزش آثار هنرمندان هستند تا قیمت آثار را توجیه، افزایش و یا تثبیت کنند و موقعیت هنرمند، گالریدار و مجموعهدار را در بازار تقویت نمایند.[3]
ناشر/مجموعهداران: خانواده آبرامز
علاوه بر گالریها، مجموعهداران نیز در زمینه فروش و تولید کتاب هنرمندان دخیل هستند. یکی از متأخرترین نمونهها، حراج «هنر بدون مرز»، ساتبیز در مهر 1403 است که مجموعه آثار و کتابهایی از انتشارات اَبِویل (Abbeville Press) متعلق به خانواده آبرامز (The Abrams Family) را ارائه میدهد. سبقه این خانواده در زمینه چاپ کتاب به هفتاد سال پیش میرسد، یعنی زمانی که هری اِن. آبرامز (Harry N. Abrams) اولین نشر تخصصی در زمینه کتب هنری را در آمریکا در سال 1949 راهاندازی کرد.
کار نشر در زمینه هنرهای زیبا، این خانواده را به سوی مجموعهداری سوق داد. آبرامزها که بعدها دومین کمپانی نشر خود با نام اَبِویل را راهاندازی کردند، در زمینه چاپ مونوگراف از هنرمندان مجموعه خود فعالیت مستمر داشتهاند. در حراج پیش روی ساتبیز 7 مونوگراف با جلدهای سفارشی برای فروش عرضه شده است. برآورد قیمت این کتابها از 800 تا 40,000 دلار است.[4]
ساتبیز: حراجی مخصوص برای فروش کتابهای هنری
حراج ساتبیز (سال تأسیس 1744) در اصل حراجی برای فروش کتاب و نسخ خطی بود. مؤسس این حراج ساموئل بِیکر (Samuel Baker) (سال وفات 1778) یک کتاب فروش اهل لندن بود که در نخستین حراج 457 جلد کتاب از کتابخانه ملی را به فروش رساند. بِیکر با استقرار فعالیت خود در خیابان یورک و اداره چند کتابخانه دیگر، در سال 1767 با جورج لی (George Leigh) شریک شد.
پس از مرگ بِیکر شرکت به جان ساتبی (John Sotheby) (1778–1807)، خواهرزاده بِیکر، و جورج لی، شریکش، ارث رسید. پس از مرگ جان ساتبی، وارثان شرکت را به خیابان ولینگتون منتقل کردند و از سال 1818 تا 1861 آن را اداره کردند، تا آنکه آخرین ساتبی از دنیا رفت. حراج ساتبیز، پس از کسب موفقیتهای پیدرپی تحت مدیریت شرکای مختلف به مکان فعلی خود در خیابان نیو باند (New Bond Street) منتقل شد. [5]
جالب آنکه، در طول قرن 19م و 20م، حراج ساتبیز منحصراً بر فروش کتاب، آثار چاپی و نسخ خطی تمرکز داشت و تا پیش از جنگ جهانی اول آثار هنری به ندرت وارد این حراج میشد. ساتبیز با ادعا اینکه برترین حراجخانه در زمینه مزایدهی کتاب است، اعلام کرده که در پنج سال گذشته حدود 390 میلیون دلار از طریق فروش کتاب و نسخ خطی حاصل کرده است.[6]
[1] Kraus, P. (2004). The Role of the Catalogue Raisonné in the Art Market. In R. D. Spencer (Ed.), The Expert versus the Object: Judging Fakes and False Attributions in the Visual Arts, 63-71.