بیتا وکیلی پس از طی تجربههایی در نقاشی انتزاعی، از اواخر دهه ۱۳۸۰ آثاری پدید آورد که به تدریج فرمهای معنادار و گاه فیگورهای ناپایدار از درون آنها خارج میشوند. نمونه حاضر به عنوان یکی از آثار متأخر هنرمند در ادامه همان نگاه ویژه او به شهرهاست که اینبار از نقشه ایران و سرزمینهای پیرامونی فراتر رفته است. ساختمانهای بلندمرتبه و آسمانخراشها بیشتر یادآور ابرشهرهای امریکایی و اروپایی است. شاخصه کار او در این سالها استفاده از اشیایی عموماً فلزی است که بافت تصویر را سخت و صنعتی کرده و کیفیتی نمادگرایانه بدان میبخشد. نقاشی او در این کیفیت جدید از تأثیرگذاری تغزلی و رمانتیک کارهای پیشین فاصله گرفته و به طور آشکاری مفهومیتر و طبعاً معاصرتر شده است.
با مرور دورههای پیشین وکیلی، انگیزههای زمینهساز او در این اثر بیشتر روشن میشود. سیالیت رنگ در زمینه کارهای او، فضای انفجاری و پر تلألو کار را تشدید میکند. او با استفاده از رنگهای ترکیبی، درخشنده و ضخیم، بر جسمانیت موضوع تأکید میکند و معمولاً با انتخاب بومهای بزرگ، بر تأثیرگذاری کارهایش میافزاید. به نظر میرسد که موازنه به دست آمده از قشای رنگی و ابعاد بزرگ کار، در نهایت نگاه کهکشانی و بالا به پایین این اثر را تسهیل کرده است.
مادیت، جنس رنگ و زمینه کار در نقاشی وکیلی دارای اهمیت است. به این ترتیب اثرش در تلاش برای خارج شدن از بعد دوم، سطحی به ظاهر سهبعدی را پیش میکشد. او علاوه بر حجم و کیفیت بازی رنگ، از کلاژ فلزات بر سطح بوم استفاده میکند. قطعاتی مثل پیچ، مهره، منگنه، پولک، اکلیل و دیگر اجسام و خُردهریزهای فلزی در این اثر دیده میشوند. کار کلاژگونه وکیلی با تأکیدی مضاعف بر کیفیت بصری، اثری شوکآور و تأملبرانگیز به مخاطب ارایه میدهد.