اثر حاضر نمونه شاخصی است از نخستین تجربیات زندهرودی در توجه و بهکارگیری نقشمايههاي هنرهای عامیانه و عناصر سنتی و فولكلوريك ایران که بعدها به نام «مکتب سقاخانه» تثبیت و تبیین شد. او که از اوایل دهه ۱۳۴۰ آثاری را مبتنی بر طلسمهای ایرانی پدید آورده بود، در اواسط دهه پنجاه، متأثر از جداول علوم غریبه که در هنر سنتی و باورهای مردمی ریشهای دیرینه دارد، آثار پرکاری را به وجود آورد که مملو از اعداد، نوشته و اسامی بودند. در تابلوي مقابل كه نمونه شاخصي است از اين رويكرد او حجم فشردهای از اعداد ریز و تکرارشونده را نشان میدهد كه بر خطوط رنگارنگ متقاطع نوشته شدهاند. این اثر نیز همچون دیگر آثار زندهرودی تلاش او را برای کشف ارزشهاي رازآميز و ظرفیتهای بصری نوشتهها در خلق یک نقاشی انتزاعی نشان میدهد. در فضای ساكن این اثر كه حاصل انباشت خیرهكننده عناصر خطی است، «تكرار» مفرط اعداد به ایجاد نوعی ریتم منتهی شده است. لکهرنگهایی که بر خطخوردگیهای اعداد آمده، فضای اثر را سرشار از شور و هیجان میکند که آن را از یک اثر صرفاً تزیینی متمایز میسازد. نكته مهم اشارات و رازهاي اعداد است كه از سويي به حكمت رياضي كنايه دارد و از سوي ديگر به مصرف روزمره اعداد در زندگي انسانها و تكرار مداوم آن در هر موضوع رايجي اشاره ميكند. نمونههایی از این دوره از آثار او در گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود و موارد مشابهي از آن نيز در حراجهاي بينالمللي ارايه و به فروش رسيده است. زندهرودی در هر خطی که میکشد جسارت دارد و ضمناً از نگاه کنایهای و طنز هم غافل نمیماند. اما آنچه آثار او را از کار سایر هنرمندان همعصر و همتای وی جدا میکند، نه نقاشانهتر بودن، بلکه پافشاري بر عنصر توالي و تكرار و نيز طنز عجیب حاکم بر آن است؛ درست مثل شکلی کنایهوار از زیبایی زرکوب دفنشده در اوراق و نسخ کهن.