نقاشیهای هادی هزاوهای برای هر مخاطبی ساده و گویاست؛ چراکه برآمده از فرهنگهای بومی و باورهای دینی و یا نگاههای اسطورهای است که در تجربه زیسته هر انسان قابل ادراک است. بدین سان هنر هزاوهای بسترساز صحنهای امن برای نگریستن است؛ نگریستن به تجربه آشنا و خوانشی از فرهنگ عامه.اثر پیش رو تلفیقی از ادوار گوناگون هنر ایرانی است؛ از کهنترین نقشاندازیهای سفالینههای سیلک و شوش تا انگارههای هنر اسلامی در بستری برآمده از نگاه مدرنیستی که به همنشینی هنرمندانهای دست یافتهاند و در اثری ساده، شاد و زنده، سیالیت ذهن مخاطب را فرامیخوانند.حیواناتی که به بز شبیه هستند، یادآور نقوش سفالینههای عصر نوسنگی است که با هدفی جادویی و آیینی مجسم میشدند. تزیینات مستطیلی که با خطوط ناخوانای آبی لاجوردی پر شدهاند، الهام گرفته از کتیبههای پارچهها و کاشیکاریهای هنر اسلامی است. از سویی فضاهای ایجاد شده در فرمهای تودرتوی پاهای حیوانات، فرم سقفهای قوسدار در معماری بازارهای سنتی ایران را تداعی میکند. رنگهای اکر و قهوهای جنسیتی آجرگونه نیز به آنها میبخشد. رنگ سیاه زمینه، یادآور شب و برای هر ایرانی تجسمی از آیینهای مذهبی چون عاشورای حسینی است. پارچههای زربفت با نقوش گیاهی و حروف قرآنی گلدوزی شده بر بستر سیاه میتوانند الهامبخش هزاوهای در اثر حاضر بوده باشد. کمپوزیسیون قوی در این نقاشی با امتداد فرمهای خطوط قوسدار، انرژی هماهنگی را در سراسر اثر به حرکت وا میدارد. سوژه نقاشی هفت حیوان است که به دلیل سادهسازی پیکرهها بیانگر هیچ نوع خاصی از بز، قوچ یا … نیستند. بدنها و پاها چنان در هم تلفیق شدهاند که هیچ یک به حیوان خاصی تعلق ندارد. به عبارت دیگر تصویر حیوانات را باید همچون یک کل نگریست. چیزی از جنس نگاههای فوتوریستی که با تکرار یک فرم تلاش میکند عنصر حرکت را در وجهی بصری بیان کند. از این منظر نقاشی هزاوهای خوانشی نو و ایرانی شده از اصول هنر مدرنیستی را به دست میدهد. ذهن جستوجوگر هزاوهای در میان گستره هنرهای کهن تا مدرنیته حاکم بر غرب در حرکت و منبعی برای مطالعه موضوعی و تصویری هنر اوست. گوناگونی بسیار موضوعی و تصویری در آثار هنری او نیز ریشه در همین خودآموزیهای بیپایان دارد.