جمشید سماواتیان از چهرههای نسل دوم نقاشان نوگرای ایران، در دورهای در دانشکده هنرهای زیبای تهران هنرآموزی میکرد که هم آموزههای علیمحمد حیدریان، از شاگردان برجسته کمالالملک، در دانشکده نفوذ داشت و هم استادان نوگرایی چون محمود جوادیپور به کار آموزش مشغول بودند. سماواتیان همچون دیگر همدورهایهای خود، همانند آیدین آغداشلو، علیاکبر صادقی، رویین پاکباز و عباس کیارستمی، پرورده چنین فضای آموزشی است. او متأثر از هنرهای سنتی و دیوارنگارههای عصر صفوی زادگاهش اصفهان به خلق آثاری پرداخته که یادآور و نشاندهنده گذر زمان و تخریبی است که بر هنرهای سنتی ایران رفته است. سماواتیان با تسلط بینظیر بر انواع ابزارها و تکنیکهای غیرمتعارف، به احیای هنر گذشته ایرانی با نگاهی نو و بنمایههای انتزاعی اهتمام ورزیده است. او در نقاشیهای نیمهفیگوراتیو خود از موادی چون خاک، گل، گچ، مواد ترکیبی، ورقهای طلا و نقره همراه با شیوههای مختلف پتینهکاری بهره میگیرد تا فرسودگی، ریختگی و ترکها را به نمایش بگذارد. همین استفاده از مواد غیرمتعارف به آثار او خصوصیتی معاصر بخشیده است.
در اثر حاضر، سماواتیان با استعانت از شعر حافظ «گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم / گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد»، بر ازلی بودن ارزش هنر و هنرمند تأکید میکند. گرچه زمان اثر هنری را فرسوده میکند، اما هرگز آن را از صحنه پاک نمیکند و این هنر و هنرمند است که در تاریخ جاودان خواهد ماند