نیما پتگر، نقاشی توانا و هنرمندی پیشرو بود که آثارش، بیش از آنکه پیرو سنت پدر و عمو، جعفر و علیاصغر، با دغدغه رئالیستی باشد، نمادگرایی را در استعارههای بصری تجسم بخشیده و به نوعی نقاشی نیمهانتزاعی دست یافته است.
منظرهپردازیهای پتگر، ارتباط میان انسان و طبیعت را در بستری جدید تفسیر میکند؛ برخلاف عرف نقاشی که منظره را در تابلو افقی میکشند، در اثر حاضر بوم عمودی بلندی برای این منظور انتخاب شده که عمق عجیبی را با خط افق بالا ایجاد کرده است. همین انتخاب عمودی بوم، یادآور سنتهای شرقی در بهکارگیری پرسپکتیو عمودی در منظرهپردازی است. نقاش با دقتی بینظیر، خطوط ظریف قلممو را به سبکی امپرسیونیستی در کنار هم نشانده و بستری حیرتانگیز از بافت بصری پدید آورده است.
میتوان نقاشی پتگر را «ابهامی» دانست که از حساسیتهای شرقی هنرمند برخاسته است؛ ابهامی که به دور از پیچیدگی، نوری خیالانگیز را بر بستر تابلو تجسم میبخشد. نور مسحورکننده تابلو، توجه مخاطب را از برون به درون اثر جلب میکند و او را به تعمق در بنمایههای اساطیری و درونمایههای فلسفی وامیدارد.
رنگ در نقاشیهای نیما پتگر، نه از برای توصیف، بلکه به جهت بیان نمادین بهکار گرفته میشوند. تابلو گویی دورنمایی از بهشت را مجسم میکند که نور طلایی آن در رنگمایههای سبز آبی و فیروزهای محو میشوند و جنبههایی تغزلی به منظره میافزایند.
در این اثر، زندگی حاضر است و مضمونی اسطورهای از «عالم نخستین» در حال شکلگیری است؛ عالمی که چون روز ازل، طبیعتی بکر، خالی از انسان، پر از نور و شعف را یادآور میشود؛ عالمی که درختانش، رمزی از هستی را نوید میدهند. به همین جهت هنر نیما پتگر را باید «نمادآفرین» لقب داد.