بیتردید یکی از شاخصترین و تأثیرگذارترین هنرمندان ایران در یک قرن گذشته پرویز تناولی است. چهره درخشان و جریانساز هنر معاصر ایران که در نخستین سالهای تلاش هنریاش هم مجسمهساز بود و هم نقاش، اما بعدها به طور فزایندهای در مقام یک مجسمهساز پیشرو و صاحبسبک شهرت یافت. او با همه مرارتها در ادامه راه پرفراز و نشیب خود به اعتبار ملی و آوازه جهانی تحسینبرانگیزی دست یافت و با ثبت تاریخیترین رکورد فروش مجسمهاش، نام خود را بر تارک همه هنرمندان منطقه نشاند. علاوه بر «هیچ»های تناولی که در میان دورههای مختلف کاری این هنرمند از شهرتی کمنظیر برخوردار است، سری «دیوار»ها نیز دربرگیرنده بزرگترین و از جهاتی قوامیافتهترین دستاوردهای مجسمهسازی پرویز تناولی به شمار میآیند. این آثار که رکورددار مارکت هنرمند و فراتر از آن کل هنر خاورمیانه محسوب میشوند، در وهله اول نوعی ادای دین هستند به دیوارهای منقش به کتیبه در بناهای باستانی ایران. آنها در شکلی خلاصهشده و انتزاعی، بسان یادمانی هستند برای میراث تمدن کهن در غرب و جنوب ایران و نیز یادآور نقشبرجستههای مصری، سومری یا ساسانی. اما از منظر زیباییشناختی دیوارها حجمهایی هستند خالص، همانند مکعبهای مینیمالیستی، از جنس برنز و با بافت فشردهای از متون نوشتاری با حروف فارسی، عربی یا خطوط باستانی و در هر صورت کاملاً ناخوانا. با این ترکیب مجسمه دیوار شکل کمینهگراتری است از آثار تناولی، مشتمل بر دو رکن ساختاری: یک حجم هندسی افلاطونی مشابه شالودههای معمارانه و یک سطح کالیگرافی ناخوانا با بافتی منظم و یکپارچه. دیوار یکی از کهنترین شالودههای معماری است با ارزشهای شکلی متغیر در طول تاریخ. در مفهومی کلاسیک، دیوار فراتر از یک حصار جداکننده، یک سطح بیانگرا با جلوهای تزیینی و زیباییشناختی است. در خاطره جمعی ما دیوارها هنگامی که به کتیبههایی مزین میشوند، سطوح داخلی و گنبد مساجد یا هر جداره مقدس دیگر را به یاد میآورند. بر همین مبنا دیوارهای تناولی بهطور منطقی در ذهن ما به یک نماد تبدیل شده و بر حکمت کهن و میراث فرهنگی ایرانی و یا جهانی دلالت پیدا میکند. سادهترین و خالصترین اثر از این سری، مجسمه برنزی «اوه پرسپولیس» متعلق به سال ۱۳۵۳ است که یک مکعب بزرگ ایستاده در نهایت تقلیلگرایی شکلی است. این منولیتیک نفیس، با وجود شباهت محسوس به آثار مجسمهسازان مینیمالیست دهه ۱۹۶۰ امریکا، بهخاطر پوشش کالیگرافی و اشاره اجتنابناپذیر آن به سنگنوشتههای تاریخی همانند منشور کورش، بیشتر از یک مجسمه یک قطعه جواهر بزرگ از گنجینههای مشرق زمین را به ذهن مخاطب متبادر میسازد. در اثر حاضر، دیوار منقوش به نوشته با عنصر دیگری از کار تناولی یعنی قفل ترکیب شده است. قفلها در آثار تناولی بر پیکره فرهاد، شاعر، بلبل، قفس و حتی هیچهای انداموار ظاهر شدهاند و گاه همچون این اثر دیوار را از بالا و پایین محصور ساختهاند. آنها نمادی هستند برآمده از ادبیات عرفانی ایران که اشاره مشخصی به بسته شدن، به عزلت نشستن و از عشق و آزادی محروم ماندن دارند. از سویی دیگر درخشندگی سطح صیقلی این بخش با قسمت سرسختتر و نخراشیدهتر دیوارنوشته کنتراستی را پدید آورده که بر کهن بودن مفهوم دیوارها و قفلها تأکید میکند. آثار تناولی در نمایشگاههای بیشماری به نمایش درآمده است؛ از جمله در سال ۱۳۸۲ در موزه هنرهای معاصر تهران که پس از سالها دوری از وطن مجموعه بزرگی از کارهای متعلق به دورههای مختلف وی در معرض مشاهده عموم قرار گرفت. شماری از آثار او در کلکسیون مهمترین موزههای جهان، همچون موزه هنرهای مدرن نیویورک، موزه بریتانیا، موزه متروپولیتن نیویورک، موزه لودویک آخن، موزه هنرهای مدرن وین و موزه هنرهای معاصر تهران، نگهداری میشود که این امر جایگاه منحصر به فردی را در میان هنرمندان ایران برای وی رقم زده است. در یک نگاه کلی شاید مهمترین میراث تناولی نه تنها آثار ارزشمندش، بلکه این ایده مجسمهسازی اوست. او بیش از همه همتایان مجسمهسازش یک مدرنیست راسخ بوده و در عین حال کارهایش بیش از همه همنسلان مدرنیستش از هویتی ایرانی برخوردار است. وی با تسلطی خیرهکننده عناصری از هنرهای سنتی و فولکلوریک، فرهنگ آیینی و شیعی، و ادبیات عرفانی ایران را با رویکردهای مدرن در مجسمهسازی تلفیق کرد تا تجربهای سیال میان یک مدرنیسم محلی و نوعی پستمدرنیسم ایرانی را در کارهایش تجسم بخشد. هنر مجسمهسازی ایران به سوی هر راه و مقصدی در آینده رهسپار شود، بدونشک پرویز تناولی بزرگترین هدایتگر آن لقب خواهد گرفت. دستاورد همین تلاش هنری پر حاصل اوست که موجب شد مجسمه پرسپولیس، از مجموعه دیوارها، در سال ۲۰۰۸، در حراج کریستیز، با قیمتی بیش از ۲/۸ میلیون دلار، رکورددار فروش اثر هنری در خاورمیانه شود.