مواجهه با سازههای سهند حسامیان، رویارویی با عالمی ناشناخته اما یادآشناست. در جهان مجسمههای او مرز میان گذشته و آینده، درون و برون، سطح و فضا، معماری و تزیین برداشته میشود و در پیامد این همه یکیانگاری، هنری شکل میگیرد که تعامل ذهن و ادراک را توأمان طلب میکند. هرچند بنمایه آثار حسامیان ریشه در معماری ایرانی-اسلامی دارد، اما نوع برخورد او با این فضاسازی مقدس، برای مخاطب امروزی به گونهای است که در آن اثری از کهنهگرایی و یا تکرار دستاوردهای پیشینیان دیده نمیشود و بالعکس شکوه سازههای مینیمالیستی در دوران معاصر را در کنار بهرهگیری از قدرت صنعتی امروز تداعی میکند.
حسامیان با پس زدن صورت بیرونی سازههای معماری اسلامی چون گنبد و رسمیبندیها، تلاش میکند استخوانبندی درون را نمایان کند؛ چیزی که بوده اما به دید نمیآمده آشکار میشود و در این آشکار شدن وجهی از صلابت درون و زیبایی نهان هویدا میشود. گنبد، فارغ از هر گونه تزیینِ کاشیهای هزار رنگ در هویتی نوین، هندسه پنهان خود را نمایان میکند. نوع برخورد خطی با گنبد سبب میشود آثار به شدت پویا و فضامدار باشند به طوری که مخاطب را به حرکت در پیرامون اثر و تماشای زوایا و وجوه مختلف وامیدارد. بدینسان مجسمههای حسامیان را میتوان آثاری تعاملی دانست که فضا را به چالش کشیده و در مواجهه با مخاطب از فرمی مجرد، خشک و بسته فراتر میرود؛ مرز میان معماری و مجسمه کمرنگ شده و در این بینامتنیت، شکوه گذشته کالبدی نوین مییابد.
«تویزه» یکی از انواع تاقهای مهم معماری ایرانی است، نوعی قوس که اگر حول محور عمودی مرکزی خود بچرخد فرم گنبد را میسازد و اگر در سطوح متقابل تکرار شود، دالان و ایوان را شکل میدهد. این فرم به عنوان یک عنصر بنیادین در دستان حسامیان مجدد زنده میشود؛ میچرخد و سازهای را شکل میدهد که گویی ناتمام و بیانتهاست. نوستالژی دیروز در نگاهی تحسینبرانگیز زنده میشود و تقابل سطوح افقی و عمودی، ضرباهنگ هستی را در بستری تازه به صدا درمیآورد.
نکته حائز اهمیت مسئله موقعیت اثر نسبت به زمین است. این مجسمه برخلاف فرم کلاسیک و آشنای مجسمه، روی پایه نصب نشده و به تبعیت از رویکردهای هنر مینیمالیستی بر روی زمین قرار میگیرد؛ گویی در فضا رها شده و با زمین به تعادل میرسد. شیء با زمین درگیر است و شیب زمین و فضای طبیعت بخشی از هویت آن را میسازد که غیرقابل پیشبینی است. گنبد به عنوان ابژهای که همواره در موقعیتی عمود بر زمین ساخته میشود، در حالتی مورب و معکوس قرار گرفته و در این تغییر جایگاه از تکرار فرمالیستی یک فرم سنتی فاصله گرفته و به سمت مفهومی نو حرکت میکند.