توکل اسماعیلی، مشهور به مش اسماعیل، شناختهشدهترین هنرمند خودآموخته ایرانی است که از همان ابتدا کارهایش توسط خانم ابی گری – که از آمریکا و به دعوت پرویز تناولی به تهران آمده بود – خریداری شد. از آثار توکل اسماعیلی همواره در بازارهای هنر داخلی و خارجی، استقبال شایان توجهی شده است. آنچه این آثار را چنین خوش اقبال کرده، بیآلایشی، سادگی و صداقت در بیان هنری هنرمند است.
آثار مش اسماعیل، تجسم تجربه هنرمند از محیط زندگی خود است که با فرهنگ عامه و اسطورههای ایرانی پرورده شدهاند. خلاقیت و خیالپردازی وي، با نگاهی جستوجوگر و دقیق، توانسته آهن، این عنصر مقاوم و سخت را چنین نرم و خیالآفرین سازد.
اثر حاضر از مجموعه مجسمههای آهنی توکل اسماعیلی است که شاید بتوان آن را پیش درآمد مجسمه مشهور «رستم و دیو» دانست. نكته قابل تأمل آن است که هر دو پیکره – چه آن که پیروز شده و چه آن که مغلوب – از نظر فرم، اندازه و پرداخت، بسیار شبیه به یکدیگرند. هر دو کلاهخود بر سر دارند؛ اندازه بدن و نوع پرداخت استوانهای هیکلها با هم برابر است؛ حتی جزییات صورت نیز با یکدیگر تشابهی حیرتانگیز دارند. گویی هر دو، یکی هستند! شاید غلبه انسانیت بر خوی وحشی درون، شاید پیروزی فرهنگ بر توحش. نوع پرداخت دو پیکره، شکی باقی نمیگذارد که کاراکتر مثبت بر کاراکتر منفی، غلبه یافته و پیروز گشته است. آنچه که در این میان رستم را در ذهن تداعی میکند، ریش دو شاخ و بلند، سبیل تابدار و گرز بسته به کمر اوست. هنرمند به خوبی با پرداخت به جزییات لباس رستم دستان، جایگاه او را از نظر مرتبه اجتماعی تعریف کرده است. البسه پهلوان پُر از ریزهکاری و تزییناتی است که در چشم مخاطب، به انواع زربفتها و گلابتوندوزیها تغییر رنگ میدهد. لباس دیو بر خلاف رستم، تزیینات سادهای دارد و این سادگی نشانهای از بدویت دیو در برابر پهلوان است. پیروزی رستم بر دیو، بسیار صریح و رک بیان شده است؛ دستهای رستم کاملاً کشیده و صاف هستند و کمترین خمیدگیای در آرنجها دیده نمیشود. شاید تنها مشخصه بصری که دیو را به هيبت دیو و رستم را بسان انسان تعریف میکند، در فرم پاهاست؛ پاهای دیو بدون کفش با پنجههای قوی و بلند مجسم شده، و در مقابل، رستم پاپوشهایی شکیل و البته آشنا در فرهنگ ایرانی به پا دارد.
در اين اثر مش اسماعیل، غلبه رستم پهلوان بر دیو، میتواند استعارهای از پیروزی وجه اهورایی بشر بر دیو درون او باشد.