تهران،
سهروردی شمالی، هویزهی غربی، نبش شهید یوسفی، پلاک ۱۳۰
21 اردیبهشت11 May - 31 اردیبهشت 139721 May 2018
دریا را دریا دریا
آبی را سرختر قرمزتر
(پرویز اسلامپور)
آبی را سرختر قرمزتر
(پرویز اسلامپور)
رنگ آبی بخشی از میراث کهن ایرانیان نیز بوده است گو اینکه آن را با نامهای دیگری هم خطاب کرده باشند، سبز، خضراء، لاجورد، کبود و ازرق. آدمی همواره گذشتهی خود را در زمین میجوید و آیندهی خود را در آسمان؛ خود و خدای آدمی نیز در آسمان مأوا دارند. شاید آبی نماد همین آسمان باشد.
«درونگراییِ آبی» هنرمندان بسیاری را در خود فرو برده است، پیکاسو و سهراب از جملهای این «غوطهوران» بودند. نمیتوانم انکار کنم که من نیز در مواجهه با تاریکیهای درون خودم، به آبی رسیدم. با این توضیح که «آبی» در نظر من تشخصی چندوجهی دارد همچون هر شخص و شیء دیگری. به همین دلیل تصور میکنم که این درخودفرورفتگیِ من و آبی هرگز به معنای نفی واقعیت بیرون نبوده است. در آثارم گاهی (کمترک) در مقابل آن وجه از شخصیتِ درخودفروروندهی آبی تسلیم بودهام و اجازه دادهام مرا به چاه ببرد. گاهی (بیشترک) نیز جنگیدهام و تلاش کردهام تا انرژیهای تجمیعیـدرونی خودم و او را به بیرون پرتاب کنم. در چنین لحظاتی آبیهای من نه تنها دیگر آرامشبخش نیستند، بلکه شخصیتی کنشگر و تهاجمی مییابند. سویهی این تهاجمات گاهی به درون است و گاهی به بیرون و گاهی توأمان به بیرون و درون.
مجموعهی آبی من بیتأثیر از فرهنگ گذشته نیست اگرچه نگاهی امروزیتر دارد و سرشار از تونالیتههای متنوع است، تونالیتههایی که از سفید تا لاجورد سیر را میپوشانند. مواجهات من با رنگ «آبی» و کاربردش و سیر تلاشهایم برای فهم اصالت آن ساختاری شخصی و محققانه به خود میگیرند و در نهایت میتوان آنها را مشقی خوشنویسانه در دنیای امروزی به حساب آورد.
«درونگراییِ آبی» هنرمندان بسیاری را در خود فرو برده است، پیکاسو و سهراب از جملهای این «غوطهوران» بودند. نمیتوانم انکار کنم که من نیز در مواجهه با تاریکیهای درون خودم، به آبی رسیدم. با این توضیح که «آبی» در نظر من تشخصی چندوجهی دارد همچون هر شخص و شیء دیگری. به همین دلیل تصور میکنم که این درخودفرورفتگیِ من و آبی هرگز به معنای نفی واقعیت بیرون نبوده است. در آثارم گاهی (کمترک) در مقابل آن وجه از شخصیتِ درخودفروروندهی آبی تسلیم بودهام و اجازه دادهام مرا به چاه ببرد. گاهی (بیشترک) نیز جنگیدهام و تلاش کردهام تا انرژیهای تجمیعیـدرونی خودم و او را به بیرون پرتاب کنم. در چنین لحظاتی آبیهای من نه تنها دیگر آرامشبخش نیستند، بلکه شخصیتی کنشگر و تهاجمی مییابند. سویهی این تهاجمات گاهی به درون است و گاهی به بیرون و گاهی توأمان به بیرون و درون.
مجموعهی آبی من بیتأثیر از فرهنگ گذشته نیست اگرچه نگاهی امروزیتر دارد و سرشار از تونالیتههای متنوع است، تونالیتههایی که از سفید تا لاجورد سیر را میپوشانند. مواجهات من با رنگ «آبی» و کاربردش و سیر تلاشهایم برای فهم اصالت آن ساختاری شخصی و محققانه به خود میگیرند و در نهایت میتوان آنها را مشقی خوشنویسانه در دنیای امروزی به حساب آورد.
بهرام حنفی
بهار ۱۳۹۷
بهار ۱۳۹۷