تهران،
سهروردی شمالی، هویزهی غربی، نبش شهید یوسفی، پلاک ۱۳۰
12 مهر 13984 October 2019
تاغ یا تاخ درختی است با چوبی به قوت، که آتش آن ده شبانه روز بماند.
دهخدا
تاغ بهانهای است برای رضا نصرتی که در بسیاری از آثارش درخت را دستمایه کار قرار داده است. در این مجموعه، نقاش از درخت فراتر رفته و با بیان خاص خود، مرز انتزاع و فیگوراسیون را به چالش کشیده است. درختهای نصرتی هم درختند و هم نیستند؛ همچون عناصر طبیعی که در هیئت شاهدان تاریخی، اسطوره زندگی را روایت میکنند.
درختی چون تاغ شاید منجی صحرای زیست امروز ما باشد؛ آزاد، بخشنده، درمانگر، مقاوم، گرمابخش و روشنی حیات! درخت نصرتی اما بیتاب است و بیطاقت؛ زیرا که تصویری بیش نیست. تصویری از آن چه در تمنای آن می سوزیم. خطوط تاخوردگیها بر وجود غیرواقعی این درختان صحه میگذارد، حال آن که خود، نه خط ناشی از تاشدگی، که نقش خطوطاند به قلم نقاش. هنرمند با حرکت در مرز واقعیت و انتزاع، آثاری در برابر دیدگان ما میگذارد که موضوعشان نه درخت که واقعیت است؛ در آثار نصرتی، درختان تصویرند و تاهای آنها هم تصویر؛ گویی هرچه هست، آنچه باید نیست.
دهخدا
تاغ بهانهای است برای رضا نصرتی که در بسیاری از آثارش درخت را دستمایه کار قرار داده است. در این مجموعه، نقاش از درخت فراتر رفته و با بیان خاص خود، مرز انتزاع و فیگوراسیون را به چالش کشیده است. درختهای نصرتی هم درختند و هم نیستند؛ همچون عناصر طبیعی که در هیئت شاهدان تاریخی، اسطوره زندگی را روایت میکنند.
درختی چون تاغ شاید منجی صحرای زیست امروز ما باشد؛ آزاد، بخشنده، درمانگر، مقاوم، گرمابخش و روشنی حیات! درخت نصرتی اما بیتاب است و بیطاقت؛ زیرا که تصویری بیش نیست. تصویری از آن چه در تمنای آن می سوزیم. خطوط تاخوردگیها بر وجود غیرواقعی این درختان صحه میگذارد، حال آن که خود، نه خط ناشی از تاشدگی، که نقش خطوطاند به قلم نقاش. هنرمند با حرکت در مرز واقعیت و انتزاع، آثاری در برابر دیدگان ما میگذارد که موضوعشان نه درخت که واقعیت است؛ در آثار نصرتی، درختان تصویرند و تاهای آنها هم تصویر؛ گویی هرچه هست، آنچه باید نیست.