تهران،
میدان قدس، خیابان شریعتی، کوچه ماهروزاده، پلاک ۱۱
18 آبان8 November - 2 آذر 140322 November 2024
زر (عاشقانه نخست) به تعبیر هنرمند «تعقیب حقیقت از یک بیراهه» است. حقیقتی از مسیر یک عاشقانه شخصی که محمود مکتبی میخواهد از میان ِ ها آهن، گیاه، سم و کلمات در پی آن باشد. نه اینکه به آن دستیابد و مقهورش کند؛ زیرا هنرمند به فراست دریافته است که حقیقت و عشق هر دو دستنیافتنی اند و بهترین مسیر همین تامل و تعقیب است. پس در مسیر این تامل و تعقیب جهانی را میسازد که شبیه تصور ماست از عشق؛ با درشتی و نرمی توامان، نوش و نیش همزاد، سختی و نرمی باهم و کلماتی که از یکسو مرهم اند و از سوی دیگر خنجر. اما چرا هنرمندی که پیش از این با آثاری با بنمایههای سیاسی و اجتماعی شناخته میشد، اکنون و در این «زمانه عسرت» باید از عشق بگوید؟ زیرا گفتن از عشق تخریب روایت غالب و حاکم است. روایتی که آزادی، فردیت، عاملیت و قدرت شخص را نادیده میگیرد. گفتن از عشق روشن نگاه داشتن چراغی است که در پرتو آن همراهیها و همدلیها رونق میگیرد و زنده داشتن امیدی است که ما به حضور آن دلگرمیم. در رساله ضيافت افلاطون، پاوسانیاس در خطابهش درباره «اروس» چنین میگوید که مستبدان عشق را بین آدمیان برنمیتابند و زشت میخوانند، زیرا عشق شهامت میبخشد و خودکامگان «به سود خود نمیدانند که در میان افراد ملت اندیشههای بلند و دوستیهای پایدار که مانند همه صفات نیک زاده عشق است، پدید آید.» این چنین است که گفتن از عشق در هر زمانهای ضرورت است، خاصه در زمانه عسرت.