پاریس،
فرانسه | پاریس 75003 | خیابان سن مارتین | پلاک 216
20 اسفند10 March - 5 فروردین 139524 March 2016
هزاران سال قبل،انسانهای نخستین ،که هنوز سخن گفتن نیاموخته بودند،با زبان تصاویر،به بیان احساسات و ارتباط با جهان پیرامون میپرداختند.همان زبانی که بعدتر به درخت تناور هنر بدل میشود. از سپیده دم آفرینشتصاویر، تا نقطه اوج هنر معاصر،دو پدیده همواره کانسپت غالب بوده اند؛ نخست ،جانوران :ولع به چنگ آوردن بسیاری از آنها و فرار یا مقابله با برخی دیگرشان، هردو برای بقا،وتحسین تواناییهای آنها ،دلایل پایدارگشتن جایگاه
جانوران درفرهنگ تصویری انسانند. سوژه دوم زنانند.جادوی شگفت انگیز باروری.خونریزی ،جذب و دفع زندگی،پرورده شدن موجودی درون موجودی دیگر.و زیبایی غیر قابل مقاومت مادینه ای که باید به چنگ آورد. و انسان به مدد ذهن متوهم و پر آشوب و دستان آفرینشگرش،تصویر مفهومی دلخواه را از این دو پدیده بر میسازد؛ حیوانات در قالب آمیزه ای از گونه ها ،به اسفنکس بدل میشوند؛ خودساخته ای، روایتگر ترس ها و امیدها،که دورتر
وظیفه ترساندن و القای سلطه بر خیل دیگران را به عهده میگیرند. در موضوع زنان،ستایش رازآلودگی باروری،با ساده سازی فرم های کلی و اغراق در اندامهای جنسی به خلق الهه هایی میانجامد که جادو و زیبایی زنانه را در ذهن رویاپردازش جلا میدهد. گرچه انسان در مسیر تکامل روز به روز بیشتر بر تفکر و عقل تکیه کرده و بنای تمدن را طبقه به طبقه به عرش رسانده،اما حقیقت اینست که بخت و تقدیر همواره و در سایه ،همه کنش ها و
سرخوشی های بشر را نشانه رفته است.در هر امری هر اندازه بتوان بر عقل و منطق تکیه کرد ،شانس و تصادف در مرتبه بالاتری از آن حکمرانی میکند.وچه کسی این مفهوم غیر قابل تغییر را بهتر از یک قمار باز درک میکند؟
اینجا من به عنوان وارث انبوه ژن های نیاکانی کهن،دیوانه وار عاشق حیوانات هستم،گرچه دیگر ترسی ماورایی از آنها ندارم. و مجذوب زیبایی زنانه هستم گر چه به زاد و ولد نمی اندیشم. به تقدیر و بخت ایمان دارم هر چند بنای زندگیم بر تلاش بی وقفه و عقلانیت است و امید بی کرانه و ریسک پذیری قماربازان را ستایش میکنم با اینکه هیچ وقت قمارباز نبوده ام مجسمه های من اسفنکس هایی امروزی هستند،که میخواهند به مخاطب خود مجالی برای لذت بردن از حسی خوشایند بدهند که بر ریشه علایق فرهنگی و تجربه زیسته شکل گرفته است ؛و کمک کنند که برخی از واقعیات تلخ را با شیرینی مرور کنیم .
جانوران درفرهنگ تصویری انسانند. سوژه دوم زنانند.جادوی شگفت انگیز باروری.خونریزی ،جذب و دفع زندگی،پرورده شدن موجودی درون موجودی دیگر.و زیبایی غیر قابل مقاومت مادینه ای که باید به چنگ آورد. و انسان به مدد ذهن متوهم و پر آشوب و دستان آفرینشگرش،تصویر مفهومی دلخواه را از این دو پدیده بر میسازد؛ حیوانات در قالب آمیزه ای از گونه ها ،به اسفنکس بدل میشوند؛ خودساخته ای، روایتگر ترس ها و امیدها،که دورتر
وظیفه ترساندن و القای سلطه بر خیل دیگران را به عهده میگیرند. در موضوع زنان،ستایش رازآلودگی باروری،با ساده سازی فرم های کلی و اغراق در اندامهای جنسی به خلق الهه هایی میانجامد که جادو و زیبایی زنانه را در ذهن رویاپردازش جلا میدهد. گرچه انسان در مسیر تکامل روز به روز بیشتر بر تفکر و عقل تکیه کرده و بنای تمدن را طبقه به طبقه به عرش رسانده،اما حقیقت اینست که بخت و تقدیر همواره و در سایه ،همه کنش ها و
سرخوشی های بشر را نشانه رفته است.در هر امری هر اندازه بتوان بر عقل و منطق تکیه کرد ،شانس و تصادف در مرتبه بالاتری از آن حکمرانی میکند.وچه کسی این مفهوم غیر قابل تغییر را بهتر از یک قمار باز درک میکند؟
اینجا من به عنوان وارث انبوه ژن های نیاکانی کهن،دیوانه وار عاشق حیوانات هستم،گرچه دیگر ترسی ماورایی از آنها ندارم. و مجذوب زیبایی زنانه هستم گر چه به زاد و ولد نمی اندیشم. به تقدیر و بخت ایمان دارم هر چند بنای زندگیم بر تلاش بی وقفه و عقلانیت است و امید بی کرانه و ریسک پذیری قماربازان را ستایش میکنم با اینکه هیچ وقت قمارباز نبوده ام مجسمه های من اسفنکس هایی امروزی هستند،که میخواهند به مخاطب خود مجالی برای لذت بردن از حسی خوشایند بدهند که بر ریشه علایق فرهنگی و تجربه زیسته شکل گرفته است ؛و کمک کنند که برخی از واقعیات تلخ را با شیرینی مرور کنیم .
مجتبی رمزی -تهران-2016