بسیاری از پژوهشگران حوزه اقتصاد فرهنگی و جامعهشناسی تصدیق کردهاند که وجه تمایز یک کالا هنری با سایر کالاها در آن است که کیفیت یک اثر هنری از طریق یک سری ساختارهای فرهنگی و اجتماعی تأیین میگردد و عیناً قابل مشاهده نیست. در واقع، کیفیت یک اثر هنری از طریق روشهای علمی قابل اثبات نیست و ارزش هنر، تابع نوعی اجماعِ درون اجتماعی است، جایی که نظر خودیهای دنیا هنر از وزن بیشتری نسبت به سایر عوامل برخوردار است. برخلاف دیگر کالاهای مصرفی که پاسخگویی به نیاز مصرفکنندگان بدانها ارزش میبخشد، ارزش یک اثر هنری وابسته به یک سری قواعد فرهنگی و اقبال اجتماعی است که گالری بهعنوان یکی از بازوهای قیمتگذاری اثر هنری، در ایجاد آن نقشی اساسی دارد.
گالریها در بازار اولیه
در سیستم اقتصادی هنر، گالری جزئی از بازار اولیه است. بازار اولیه جایی است که یک اثر هنری برای نخستین بار بهفروش میرسد، یعنی جایی که اثر هنری هیچ پیشینه مالکیتی ندارد. برخلاف بازار ثانویه، که پیشینهی مالکیت اثر و رزومه هنرمند در آن از اهمیت ویژه برخوردار است، کمبود اطلاعات در مورد هنرمند و اثر هنری ویژگی اصلی بازار اولیه است. در بازار اولیه اطلاعات کمی در مورد اثر هنری و هنرمند وجود دارد و حتی آثار هنری جدید از هنرمندان شناخته شده نیز در بازار اولیه به فروش میرسد. این فقدان در اطلاعات، تبیین کیفیت اثر هنری را برای خریداران بالقوه مشکل میسازد، در اینجاست که اهمیت گالری بهعنوان یک واسط بین هنرمند و خریدار بروز میکند.
در بازار هنر اولیه دو عامل اقتصادی مهم حضور دارند. در یک سو، فروشندگان بهویژه گالریها و در سوی دیگر خریداران قرار میگیرند. با توجه به ماهیت نامعلوم نحوه ارزشگذاری اثر هنری و اینکه چه اثری با کیفیت است یا خیر، شهرت گالری و شهرت هنرمند از شروط لازم یک بازار اولیه پویا است. شهرت یک مجموعه از تاریخچه فعالیتها و تداوم آن بهدست میآید. یکی از سیگنالهای قوی در صلاحیت یک گالری، که حتی برای افراد خارج از عرصه هنر نیز قابل درک است، انتخاب و نمایش هنرمندان پر ظرفیت است که ریسک خرید آثار هنری را برای خریداران کاهش میدهد.
باید اشاره کرد، شهرت گالری و هنرمند در هم تنیدهاند و تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند و همدیگر را تقویت میکنند. در مجموع، شهرت، خطرِ ذاتیِ خرید آثار هنری را کاهش میدهد و در نتیجه عملکرد بازار را بهبود میبخشد.
گالری بهواسطه مکانیسمهای مختلف بر شهرت هنرمند تأثیر میگذارد. تصمیم بر نمایش آثار یک هنرمند در گالری، خود سیگنالی برای خریداران و حتی هنرمند است و این معنی را میدهد که به آثار هنرمند اعتماد وجود دارد. با توجه به ماهیت ضد و نقیض دانش هنری، این خود امری مهم در مورد کیفیت اثر هنری است. گالری اما به غیر از این مورد یک استراتژی ارتباطی برای هنرمند میچیند و از رسانهها و سایر عوامل دنیای هنر برای مطرح ساختن هنرمند کمک میگیرد.
شهرت گالری عرضهکنندهی هنرمند، بهغیر از ایجاد اعتماد در خریدارن بالقوه در بازار اولیه، در قیمتگذاری بازار ثانویه نیز اثرگذار است، گرچه تحقیقات و محاسبات متعددی نشان میدهد که برعکس این قضیه در مورد قیمتگذاری در بازار اولیه صادق است. بهعبارت دیگر، قیمت در بازار اولیه رابطه منفی با شهرت گالری دارد؛ دقیقتر، هرچه شهرت گالری بیشتر میشود، افزایش قیمت در آن کمتر اتفاق میافتد. [1]
گالریها و بازار ثانویه
اکثر گالریها همچنین در بازار ثانویه کار میکنند و دست به فروشهای خصوصی میزنند و خریدارن و فروشندگان را از طریق کانالهای خودشان به هم متصل میکنند. برخی گالریها منحصراً با آثار بازار ثانویه، بهویژه آثار مدرن و استادان قدیمی کار میکنند و برخی دیگر بهطور همزمان با ایجاد نمایشگاه برای هنرمندان زنده به فروش آثار ایشان میپردازند.
با آنکه بازار هنر ثانویه در دست خانههای حراج کریستیز و ساتبیز است اما آنچه این خانههای حراج در اختیار ندارند، دسترسی مستقیم به هنرمند و کارگاه اوست.[2]
گالریها اهرمهایی مهم در مارکت ایران
بر اساس مطالب فوقالذکر و مشخصسازی این امر که گالریها در بازار اولیه تنها منابع قابل اتکاء در بازار هنر معرفی میشوند و حتی در بازار ثانویه نیز فعالیتهایی را به انجام میرسانند. این سؤال مطرح است که آیا این گفتهها در مورد گالریهای ایرانی نیز صادق است؟
از دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد (1384-1392) آنچه اتفاق افتاد، هجوم انواع هنرها بهویژه هنرهای تجسمی به سوی محافل خصوصیتر بود. امری که در برهههای دیگری نیز تجربه شده بود. بعد از انقلاب گالریها تعطیل و نیمهتعطیل شدند. اندک اسامی که در این زمینه میتوان یافت نیز مثل «گالری کرته»[3] و یا فضا نمایشی «نشر نقره»[4] حوزه کاری متفاوتی داشتند و نمایش آثار را به صورت فعالیت جانبی انجام میدادند. گرچه استثنائاتی نیز وجود داشت مثل آتلیه-گالری «شماره 13 خیابان ونک» متعلق به فریدون آو که در 1363 بنیان گذاشته شد و تا اواسط دهه 1380 فعال بود. بههرروی، بخش خصوصی بهویژه گالریها، با به پایان رسیدن دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی (1376-1384)، بار معاصر شدن هنرهای تجسمی را بهتنهایی بهدوش کشیدند و نوآوریهایی برای ادامه بقاء این بخش به انجام رساندند.
فارغ از بحثهای تاریخی که در صورت لزوم به آن خواهیم پرداخت، گالریهای خصوصی در ایران مشابه آنچه در بالا به آن اشاره شد تکیهگاهی - و اگر بتوان گفت تنها تکیهگاه - قابل اتکاء در بازار هنر ایران محسوب میشوند. بیشتر گالریداران ایرانی هم در بازار اولیه و هم بهعنوان یک دلال در بازار ثانویه به فعالیت میپردازند و هنرمندان را برای فروش به تنها حراج کشور یعنی حراج تهران و شرکت در آرتفرها عرضه میکنند.
چندی از گالریداران ایرانی که در سیر تحولات هنر و بازارِ هنر تأثیرگذار بودهاند
تعیین اینکه کدامیک از گالریداران ایرانی بیشترین تأثیر را بر هنر و بازار هنر تجسمی ایران گذاشتند، شکلی از بررسی ارزشگذارانه است که هدف این مقاله نیست و البته مشخص کردن این موضوع نیز به واکاوی عوامل بسیاری وابسته است که از حوصله این مطلبِ کوتاه خارج است. با اشاره به این موضوع برخی از گالریدارانی که از بعد از انقلاب قدمهای نوآورنه برداشتهاند و بر رشد بازار هنر و چهبسا تجربهگراییهای هنری تأثیر گذاشتهاند، معرفی خواهیم کرد.
تجربهگراها و نوآورها
فریدون آو در سال 1363 آتلیه-گالری «شماره 13» را راهاندازی کرد، در فضایی که آتلیه شخصی هنرمندان تنها جای تجربهگری هنری بود. آو در این مکان که بعدها بیشتر گسترشش داد نمایشگاههای زیادی را برپا کرد، که نه برای فروش بلکه برای تمرین هنری بودند و به ایجاد فضای هنری تجربی آن دههها یاری میرساندند. یکی از نمایشگاههایی که به همراه رزیتا شرف جهان برگزار کرد، نمایشگاه «بازاریابی قومی» در سال 1385 است، این نمایشگاه به کیوریتوری تیرداد ذوالقدر از اولین نمونههای یک نمایشگاه «حقیقتاً» کیوریتوریال در هنر معاصر ایران بود.
رزیتا شرفجهان از کسانی است که با تأسیس «گالری طراحان آزاد» یک فضا خصوصی-تجاری برای تمرین هنر تجربی ایجاد کرد. گالری طراحان آزاد از اولین روزهای افتتاح خود جایی برای نمایش آثار هنری غیر-سنتی بود، مکانی که امیرعلی قاسمی هنرمند و کیوریتور معاصر ایرانی نخستین نمایشگاههای خود را در آنجا برپا نمود. قاسمی در کنار فعالیتهای هنری، همچنین فضایی در پارکینگ خانه خود با نام «پارکینگالری» بهوجود آورد و به نمایشهای نوآورانه از جمله شو لباس و کت والکها پرداخت. در دهههای بعدتر، احسان رسولاُف شکل دیگری از تجربهگراییهای هنری نامعمول در فضای هنری را خوشامد گفت. گالری محسن جایی بود که در کنار پرفورمنسهای نامعمول، حتی گرافیتیکاراها را وارد مکعب سفید گالری نمود.
آتلیه-خانه-گالریهای آو و قاسمی فضاهایی غیر-انتفاعی، غیرتجاری و هنرمندگردان بودند، از این لحاظ که در دستهی گالریهای تجاری قرار نمیگرفتند. طراحان آزاد و محسن اما فضاهایی خصوصی و تجاری محسوب میشوند، گرچه هنرهایی که اساساً ضدبازار و از بنیان غیرتجاری بودند نیز در خود نمایش میدادند.
بازارپرورها و استعدادجوها
در بعد از انقلاب، خرید و فروش آثار در محافل خصوصی احتمالاً در جریان بوده است، اما این لیلی گلستان بود که خانه-گالری خود را از همان روز نخست بهعنوان مکانی برای هنرمندان بنام با تمرکز بر فروش آثار افتتاح نمود. این نوع رویکرد، که شاید بتوان آن را نوعی نگاه حرفهای در گالریداری تلقی کرد، بعدها توسط امید تهرانی در «گالری اثر» دنبال شد. تهرانی، از نخستین کسانی بود که به انعقاد قرارداد با هنرمند و یا حتی چاپ کاتالوگ رنگی پرداخت. با ورود مریم مجد به «اثر» از سال 1385، این گالری در بسیاری از رویدادهای هنری بینالمللی شرکت کرد و بستر فعالیت خود را بهعنوان یک گالری به خارج از مرزها برد. مجد همچنین از بانیان «تیرآرت» (نخستین آرتفر خصوصی در ایران) است که توسط هرمز همتیان راهاندازی شد. همتیان، مؤسس و مدیر، گالری دستان که بعدها دستان پلاس 2، پروژههای خارج از دستان و مدار موازی را تأسیس کرد، رویکردی چندجانبه را هم از لحاظ هنری، تجربی و کشف استعدادهای نو و هم از لحاظ تجاری دنبال میکند. این گالریدار از معدود چهرههای داخل ایران است که در آرتفرهای شناخته شده بینالمللی حضوری فعال دارد. حسین محسنی، مؤسس و مدیر هلدینگ آرتهال (شامل گالری آرتیبیشن، آرتیبیشن آنلاین، اسمارت آکشن، گالری باشگاه، پروژههای استخر و پلتفورم آرتچارت) از دیگر فعالین چندجانبهگراست که در کنار راهاندازی اولین بستر فروش هنری موفق آنلاین در فضا تجسمی ایران، پروژههای تجربیتر هنری را نیز دنبال میکند.
کشف استعدادهای نو و جوان و معرفی آن به بازار هنر داخلی و جهانی، یکی از اهداف مشترک همه گالریداران فعال در ایران است. رویداد «منتخب نسل نو» و «پروژه هنری خور» در بین برنامههایی قرار میگیرند که از سوی گالریهای خصوصی در راستای این هدف و حمایت از جامعه تجسمی طراحی شدهاند. «گالری هما» با سرپرستی هنگامه معمری و شهروز نظری و «گالری شیرین» به مدیریت شیرین پرتوی، منتخب نسل نو را از اواخر دههی 1380 راهاندازی کردند و با انتخابهای خود چهرههای شاخصی را وارد فضای هنر تجسمی ایران نمودند. پروژه هنری خور از برنامههای جوانتری است که توسط حسن سرادیپور از سال 1399 و با گسترش همهگیری کرونا ایجاد شد، این برنامه نمایشی مجازی است که بهمنظور حمایت از جامعهی تجسمی راهاندازی شد.
معرفی هنرهای از صحنه به دور به بازار یکی دیگر از فعالیتهای گالریداران ایرانی چون مرتضی زاهدی (مرتزاهدی) و سروناز فارسیان است. زاهدی و فارسیان، گالری هنر «اوت سایدر اینن» را بهعنوان یک پلتفورم تخصصی برای معرفی، نمایش و ارتقاء هنر اوت سایدر ایران راهاندازی کردهاند و رویکردی تخصصی را در نوع آثار نمایشی گالری انتخاب نمودهاند.
جمعبندی
گالریها از مهمترین نهادها در بازار اولیه هنر هستند، چراکه براساس انتخاب آنهاست که انواع هنرها مجالی برای ورود به بازار ثانویه مییابند. گالریها در ایران اما از این هم پا فراتر میگذارند و علاوه بر فعالیتهای عمومی و خصوصی در بازار اولیه و ثانویه، راهبردهایی چندوجهی برای پیشبرد هنر معاصر بهکار میگیرند. رویکرد تجاری و تجربی، کشف استعدادها و معرفی هنرهای کمتر شناخته شده به عرصه هنر و در ادامه آن بازار، دلالی آثار هنری و سپردن آثار به حراج تهران از جمله این چندجنبهگراییست که گالریداران ایرانی را به چهرههایی مهم در عرصه هنر ایران مبدل میسازد.
[1] Schonfeld, S., Reinstaller, A. (2007). The effects of gallery and artist reputation on prices in the primary market for art: a note. J Cult Econ 31, 143–153. https://doi.org/10.1007/s10824-007-9031-1
[2] Retrieved from https://B2n.ir/m73695
[3] گالری کرته پیش از تأسیس شرکت تبلیغاتی کارپی (1365-1375) توسط کامران کاتوزیان و پری رادپی، زیر نظر پری رادپی (معمار داخلی) فعالیت میکرد که بعدها در سال 1368 نیز یکی از معدود نمایشگاههای کاتوزیان در آن برگزار شد.
[4] نشر نقره زیر نظر محمدرضا اصلانی (شاعر، سینماگر و هنرپژوه) و همسرش سودابه فضائلی (نویسنده، پژوهشگر ومترجم)، از سال 1362 تا سال 1372 به فعالیت پرداخت و در کنار انتشار کتاب، دهها نمایشگاه نقاشی را نیز برپا کرد.