ابوالقاسم سعیدی پس از اولین آموزشهای نقاشی در ایران، به فرانسه رفت و در مدرسه هنرهای زیبای پاریس تحصیل کرد. در همین دوره بود که آثارش در مسابقات این شهر به نمایش در آمد و جایزه سالن نقاشی جوان را هم در سال ۱۳۳۸ دریافت کرد.
اثر حاضر مربوط به همین ایام است که سعیدی تحت تأثیر گروه فرانسوی «انسان – شاهد»[۱] با عضویت نقاشانی چون پل ربرول و برنار بوفه، به نوعی رئالیسم انسانگرایانه روی آورد. او در این دوره سنت بازنمایی را بر گرایشهای انتزاعی رایج در آن زمان ترجیح داده بود. فضاهای سرد و غمزده در این آثار حتی در موضوعات ایرانی که سعیدی نقاشی میکرد، دیده میشوند. در این آثار از جمله نقاشی حاضر، مضمون احساسی همواره در یک نظم «کلاسیک» بیان میشد. در این طبیعتبیجان، ظرف میوه و قابلمه بیشتر به منظور پدید آوردن یک ترکیببندی منسجم در کنار هم قرار گرفتهاند و نه بیان ادبی. تنها وسیلهای که این نمایش فرم و رنگ محض را برهم میزند، تصویر چاقوست که روبه بالا ایستاده و یا گویی از نگاه بالا و نه روبهرو نقاشی شده است. همین حالت، فضایی تهدیدآمیز و هراسآور را به نقاشی افزوده است. رنگهای تیره سیاه و قهوهای سطح وسیعی از کادر را فراگرفتهاند. در بالای تابلو رنگهای سبز و روشن کمکم رخ مینمایند و نوید فضایی دیگر را در نقاشیهای بعدی سعیدی میدهند. پس از این زمان، به تدریج تغییری اساسی در قالب و محتوای نقاشی سعیدی پدید آمد و طبیعت رنگین و پر نقشونگار جای فضاهای تاریک و تیره را گرفت.