آبدانهای سنگی بخشی از میراث فراموششدهی ایران است و علیرغم این فراموشی، حضورشان را اینجا و آنجا در بستر مشهورترین آثار معماری ایران یادآوری میکنند. آبدانهای ایران هرگز ابزاری کاربردی نبودهاند و همیشه کارکردی نمادین داشتهاند. آنها یادمانهای کوچک بشریتاند در ستایش خورشید. آنچه در این قطعه بازسازی شده، یادآور سرودهای باستانی ایرانیان در ستایش خورشید است. ایرانیان خورشید درخشان را در آب میدیدند و سرودهایشان را نثار تصویر او میکردند. مقرنسهای درون این آبدان حالا گنبدی وارونه ساخته که حفرهی انتهای آن تمثیلی از خورشید است. انگار که بیننده در چاهی مینگرد که آن سوی زمین را نشان میدهد؛ هرچند که اینجا شب است اما در سوی دیگر زمین خورشید میتابد. بر روی بدنهی اثر به همین مفهوم اشاره شده است: ...« تو اینجا ایستادهای و به خود مینگری؛ بیآنکه بدانی. نگاه کن! این پهنه گذر خورشید جاودانهی تیزاسب است. نگاه کن! اینک که تو بر پای ایستادهای؛ اوست که بر اسب راهوارش از کشتزار خود میگذرد. به آیینۀ بالای سرت بنگر! برق اوست که بر گنبد بالای سرت نقش میبندد... نگاه کن همه بادها از اوست. نگاه کن اوست که جنبش نخستین و واپسین است. نگاه کن اوست که بر اسب راهوارش از کشتزار خود میگذرد و بر سراسر این پهنه دانه میافشاند»