با توجه به شناخت و مطالعه دقیق شیرازی از میراث ارزشمند خوشنویسی ایرانی، در چند دهه اخیر، اثر نقاشیخط هنرمند نیز با تکیه بر همین پیشینه هنری شکل گرفته و یادآور ترکیببندیها و چیدمان انتزاعی حروف و کلمات در «سیاهمشق»های نستعلیق است. با این حال تأثیر زیباییشناسی مدرنیستی را میتوان در کوشش خلاقانه هنرمند در ترکیبهای قدرتمند، اجرای بینقص اتصالات و رنگآمیزی چندلایه و سایهروشنهای میان حروف با هدف ایجاد حجم مشاهده کرد. هرچند نباید فراموش کرد که شیرازی در این مجموعه از آثارش رویکردی دیگرگون از شیوه سیاهمشقنویسی مرسوم قدما و حتی برخی معاصران دارد. او در سامانبندی چند لایه حروف، نورپردازی لطیف، توجه به سایهروشنها، ژرفنمایی رنگارنگ و در نهایت چیدمان جسورانه حروف کشیده افقی نمایشی ظریف و باشکوه یافته است. دغدغه هنرمند ایجاد فضایی چشمنواز، با ریتم متمرکز در میانه بوم است. او در این رهگذر با تأکید بر خصلت ذاتی هندسه حروف نستعلیق و تأثیر بصریاش، کلمات و حروف را که آغاز و پایانشان مشخص نیست در هم تنیده و در پی ایجاد فضایی ژرف و هزارتویی از کلامی با شکوه و پر رمز و راز است. در این میان انتخاب هوشمندانه رنگ آبی برای حرف «هـ» و رنگ سرخ در حروف و کلمات داخل آنها بر بستر سیاه با ایجاد فاصله و کنارههای قاطع، کنتراست معنادار آسمانی و زمینی بودن را به چالش میکشد.