دانا نهداران، نقاش معاصر در شهر اصفهان، در خانوادهای هنردوست متولد شد. علاقهی والدین او به جمعآوری عتیقهجات و آثار هنری و سفرهایی که برای بازدید از مجموعههای نهادی و مسکونی به گوشه و کنار جهان میکردند، تأثیر عمیقی در وجود دانا داشت. پس از کشف جعبهای متعلق به عمویش که لوازم نقاشی در آن بود، ترغیب شد تا به دنبال نقاشی برود. او نزد هنرمندی به نام حسنپور دورهی مبانی هنر را گذراند و بعدتر برای تحصیل در رشتهی نقاشی راهی دانشگاه هنر سورهی شیراز شد. او سال 1382 موفق به کسب جایزهی ویژه طراحی، در رقابت حافظیهی شیراز شد و سال بعد نیز جایزهی ویژهی عکاسی سال نوی ایرانی (اصفهان) را از آن خود کرد. سال 1386 عکسهای او در نمایشگاهی گروهی با عنوان «کاغذهای ابدی» در موزه هنر معاصر اصفهان به نمایش درآمد. نخستی حضور بینالمللی این هنرمند در سال 1388 رقم خورد و نقاشیهایش در نمایشگاه گروهی «1001 رنگ» در گالری کانواس نیویورک به نمایش درآمد. نخستین نمایشگاه انفرادی او نیز یکسال بعد در گالری انار تهران با عنوان «مونا لیزای من» برگزار شد. سال 1390 نهداران به عنوان هنرمند منتخب در لیست برگزیدگان نهایی موپ کپ (دبی) قرار گرفت و سال 1391 در دو نمایشگاه گروهی در دبی شرکت داشت. گالری ادوکارتسی نیویورک نیز در سالهای بعد، دو بار میزبان کارنمای آثاری از این هنرمند بود.
نهداران در دورههای مختلف کاریاش تجارب نسبتاً متفاوتی داشته است. در دورهی ابتدایی، نقاشیهای پیکرهنمای او لحنی بیانگرانه و اکسپرسیو داشت. اندامهای انسانی که برخی از اجزاشان (همچون سر) بهطرزی اغراقآمیز دستخوش دفورماسیون میشد. او در این نقاشیها که در فاصلهی سالهای 1384 تا 1387 کشیده، از گزینههای رنگی محدود بهره گرفته است. در این دوره جنبههای بازنمایانه به همان میزان اهمیت دارند که جنبههای انتزاعی؛ خصلتی انتزاعی با توسل به بافتها و کنشهای رنگی خود را نمایان میسازد. این آثار تداعیگر ایناند که نقاشی در ذات خود اساساً هنری انتزاعی است. سال 1388 در سری نقاشیهای «مونالیزای من» به ارائهی قرائتهایی شخصی از تابلوی افسانهای داوینچی پرداخت. در این آثار چهرهی مونالیزا بهشکلی محو و مونوکروم بر گسترهی مهآلود بوم نقاشی شده است. بافتهایی که بهصورت نقاط ریز یا هالههای رنگی در این تابلوها پدید آمده، بر وجه بازنمایانهی اثر غلبه میکند و نقاشی را در نقطهای آستانهای، میان عینیات و ذهنیات قرار میدهد. از سال 1389، نهداران به بازسازی برخی عکسهای قدیمی و تاریخی پرداخت. نقاش با محو کردن برخی چهرهها، در بخشهایی از این تصاویر عکسگونه، مداخله کرده است؛ عملی که میتوان آن را یادآوری مداخلهجویانهی خاطرات جمعی تعبیر کرد، کما که هر شکلی از یادآوری از همین منطق تبعیت میکند. سال 1392، نقاشیهایی از چهرهی مشاهیر ادبی بر سطوح دایرهای به شکل سکه کشید. متفاوتترین تجارب او در سال 1395، با مجموعهی افایی بیست و شش (آهن) رقم خورد. او در مدت زندگیاش در نیویورک تحت تاثیر دیوارههای زنگار بستهی تونلهای متروی این شهر قرار گرفته بود و در این مجموعه سعی کرد با بازآفرینی منطق این مواد بر سطح بوم و ایجاد بستری آهکی و پوشاندن آن با سطوح گچی و قرار دادن این مجموعه در معرض آب، به کیفیات بصری مشابهی دست یابد. واکنش ارگانیک این مواد، و ایجاد رد زنگار بر سطح گچ، ترکیبی از کنشی طبیعی و کنشی انسانی است. درواقع هنرمند در این آثار با جهتدهی به روند طبیعی فعل و انفعالات مواد، و قرار دادن آن در مسیرهای مد نظر خود، اثر هنری را در مرز اختیار/انتخاب انسانی و جبر طبیعی قرار میدهد و سرنوشت اثر را به کشمکش میان این دو نیرو میسپارد. او در مجموعه نقاشیهای بعدیاش سعی کرد تا میان دستآوردهای این مجموعه و شیوههای پیشینی نقاشیاش پیوندی ایجاد کند. ماحصل نقاشیهایی بر اساس عکسهای قجری بود که جلوههایی از زنگار و پوسیدگی بر سطح آن نمایان میشود. این میل به گذشته و پدیدآوردن جلوههایی از کهنگی، چه در گزینههای رنگی، چه در فنون نقاشانهای که شکلی از کهنگی را جعل میکند و چه در موضوعات انتخابی، در تمام دورههای هنری نهداران پابرجا مانده است. خصلتی که شاید از همان تجارب خانهی پدری و پرورش روح او در تماس با عتیقهجات و مسودههای گذشته در عمق وجود او نقش بسته باشد.