فرامرز پیلارام چهرهای شناخته شده در میان موج نوسنتگرایی هنرمندان دهه ۱۳۴۰ ایران است، که تأثیر بسزایی در شکلگیری مفهومی تازه در گستره نقاشیخط مدرن داشته است. پیلارام در آثار اولیهاش، نقشمایههای هندسی را در تلفیق با فرمهای فیگوراتیو، عناصر معماری مذهبی و نقش مهرهای کتیبهدار دستمایه کار خود قرار داد – که این مجموعه از منظر نشانهشناسی هنر شیعی قابل بررسی هستند – اما در ادامه و در مسیر جستوجوهایش به سراغ فرمها و ترکیببندیهای حروف نستعلیق و شکستهنستعلیق در خوشنویسی ایرانی رفت.
پیلارام خط را از چشماندازی نقاشانه وارد کار خود کرد و به همین خاطر کارهای نقاشیخط او به شکل منحصربهفردی از دیگر هنرمندان این عرصه که اصولاً خوشنویس بودند متمایز است. او در این تلاش پرشور، ترکیبهای بیمعنایی از حروف را تنها به مثابه نشانههایی تصویری (فارغ از کارکرد معنایی) وارد کار نقاشی کرد. از آن پس با ایجاد بافتاری منسجم از درهمآمیختگی حروف و کلمات با رنگ، توانست رهیافتی هنرمندانه و مدرن از هنر خوشنویسی ایرانی – اسلامی را از چشماندازی نو برای تاریخ هنر ایران به ارمغان بیاورد. همین مسیر، شالوده تحول زبانی تازه برای هنر نوگرای ایرانی بود.
در اثر حاضر، هنرمند با تکیه بر همین رویکرد، اجرای حروف و کلمات را با قلمموی نقاشی (و نه با قلم خوشنویسی) بهصورتی کاملاً بداهه، آشکارا در خدمت فرم درآورده و سطح بوم را به یک بستر نقاشی تبدیل کرده تا یک تابلوی خوشنویسی با نوشتاری قاعدهمند.
در همین راستاست که در پسزمینه رنگهای تند و سایهروشنهایی را به کار میگیرد تا چشم مخاطب را درگیر کند ولی آنچه که تمامی آثار او و این تابلو را به یکدیگر پیوند میدهد همنشینی دو عنصر خط و رنگ است که هنرمند برای ارتقای کیفیت زیباییشناختی آنها، همواره از شکلگیری ترکیبهای قرینه و منظم جلوگیری میکند. بهترین تمهیدی که برای رهاشدن از قرینگی بهکار میبندد، سریعنویسی و استفاده از دو رنگ متضاد مشکی و طلایی و رنگگذاری حجیم با رنگروغن برای نگارش کلماتی است که هیچ معنایی از آنها برای مخاطب قابل حصول نیست.
در کارهای دهه چهل پیلارام بداههنویسی، رنگگذاریهای چندلایه و توجه به فضاهای منفی ایجاد شده در میان خطوط و فرمها، جایگاه ویژهای دارند. تکرار چندین و چندباره یک کلمه یا ترکیبهای موازی از برخی حروف کشیده یا دایره که در ادامه یکدیگر سطح بوم را پر میکنند در کنار رهایی حرکت قلم هنرمند، سبک اختصاصی اوست. این شاخصه بیشک الهامبخش خوشنویسان زیادی از نسلهای بعدی نیز بوده است.
کل اثر، مجموعه فرمهای درهمآمیختهای از حروفی است که به وضوح پیوند عمیقی با رنگهای پسزمینه دارند و آگاهانه ترکیب اثر را از تقارن خارج میسازند، آن چنان که پویایی ذاتی حروف کشیده و منحنی در آن چشم هر بینندهای را در فضای تابلو میگرداند و تضاد رنگ طلایی با نقطههای درخشان بر سطح رنگین بوم نیز بر جذابیت این ترکیب میافزاید.