کامبیز درمبخش «به اعتبار ظرافت فکر و شعور تجسمیاش از برجستهترین طنزنگاران معاصر ایران به شمار میآید.» درمبخش تحصیلات هنری را از هنرستان هنرهای زیبای پسران تهران آغاز کرد. خیلی زود، از همان دوران نوجوانی پایش به عرصهی حرفهای کارتون کشیده شد و کاریکاتورهایی برای اطلاعات هفتگی و سپید و سیاه کشید. در سال 1342 سفری یکساله به آلمان داشت. این سفر زمینهای شد تا دامنهی درک او از هنر کاریکاتور وسعت جهانی بیابد. پس از بازگشت به هفتهنامهی توفیق ملحق شد و مدت هفتسال همکار این نشریهی فکاهی و محبوب بود.
پس از انقلاب، در سال 1360 جلای وطن کرد و برای بیستسال در کشور آلمان ماندگار شد. محمد قائد که از روزنامهی آیندگان با درمبخش همکاری و دوستی داشت مینویسد: «وقتی از ایران رفت متأسف شدم. بعد که دیدم در فرنگ هم طراح درجه یکی است خوشحال شدم. حالا که برای اقامت دائم برگشته است فکر میکنم آدمی ساده و قانع مثل او چه بهتر که همین دوروبرها بماند. سبکروحی او، در عین تیزبینی، در تجسم محیط درهم و برهم جامعهاش میتواند الهامبخش هنرمندان و ناظرانی باشد که در کمدی سیاه دنبال منطقهای متضاد میگردند.»
گذشته از اعتبار درمبخش در داخل مرزهای ایران طرحهای او در صفحات نشریات معتبر جهانی نظیر لوموند، نیویورکتایمز، نبل اسپالتر و وست دویچه الگماینه نیز به چاپ رسیده است. آثار او به گنجینهی موزهها و مراکز هنری معتبر جهانی نظیر موزهی آوینیون پاریس، موزهی کاریکاتور بازل در سوئیس، موزهی کاریکاتور گابروو در بلغارستان، موزهی هیروشیما در ژاپن، موزهی ضد جنگ یوگسلاوی، موزهی کاریکاتور استانبول در ترکیه، موزهی کاریکاتور ورشو در لهستان و ... راه یافتهاند. درمبخش نخستین هنرمند از هنرمندان تجسمی ایران بود که در سال 1393 به پاس سالها فعالیت حرفهای در زمینهی کارتون مفتخر به کسب نشان شوالیه از طرف دولت فرانسه شد. او تا سال 1400 که در تهران بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت، در زمینهی کارتون و تصویرسازی کتاب هنرمندی پرکار بود.
درمبخش در طرحهای خود، از حیث صوری، تمایل مفرطی به چکیدهنگاری دارد. خلاصهگویی او در بازنمایی پیکر انسان و عناصر محیطی تا آنجا پیش میرود که خود خط در بسیاری از طرحها هویت مستقل مییابد و بهعنوان موضوع محوری در موقعیتها نقشآفرینی میکند. طرحهای او به مدد استعارههای نغز تصویری، تصلب عادتهای ادراکی بیننده را درهم میشکند و ذهن او را بهروی افقهای تخیل شاعرانه میگشاید. طرحهای شاعرانه و انسانی درمبخش پیرنگی از دغدغههای اجتماعی و سیاسی او را در لایههای زیرین خود جای دادهاند.
قائد در یادداشتی با عنوان «کمدیهای سیاه مرد آرام» که در پاسداشت درمبخش برای مجلهی بخارا نوشته، به نیمهی تاریک جهان تصویری او اشاره میکند: «طرحهاى بسيار سادهی او با حداكثر صرفهجويى در خط كشيده شدهاند. زمينهی غالب آنها محيطى است معمولى كه ظاهراً موضوع قابلعرضى ندارد. اما خوب كه نگاه كنيم، در گوشهاى از اين فضاى معمولى، پشت پنجرهاى شبيه همهی پنجرهها يا در ته بنبستِ روبهرويى، سايهاى تكان مىخورد كه، اگر دقت كنيم، مو بر تنمان سيخ خواهد كرد. با گردهبردارى از السنهی بيگانه، مىتوان گفت اتفاق خارقالعادهاى در حال افتادن است. اگر نگاهمان را از آن موضوع خاص برداريم مىتوانيم لبخند بزنيم و سرمان گرمِ كارِ خودمان باشد. اما باز وسوسه مىشويم ببينيم، مثلاً، چه شد آن آدمى كه، تبسّم بر لب، داشت گردنِ بچهگربه را قيچى مىكرد. از سويى، به بلاهت چنين موجودى مىخنديم. از سوى ديگر، از درجه قساوتش وحشت مىكنيم.»