منوچهر یکتایی را باید از زمره نقاشان شاعر به شمار آورد و این اثر گواه خوبی بر این مدعاست. عصیان رنگ و خروش ضربات قلم در این اثر، شعری مجسم پدید آورده است. تنها از این جنون بیمهابا، گریز او از دانشکده هنرهای زیبا و ناتمام گذاشتن مشق آکادمیک نقاشی را میتوان درک کرد. با این حال، روند تکامل تجارب او بعدها در مدرسه هنرهای زیبای بوزار پاریس، زیر نظر هنرمندی چون اوزانفان دنبال میشود.
این نقاشی زیبا که نمونهای شایسته از کارهای هنرمند است، به خوبی نشان میدهد که به طور کلی یکتایی قالبپذیر نیست، از مانیفستها و دستهبندیهای ایرانی میگریزد و تلاش میکند راه خود را در بستر مدرنیسم جهانی پیدا کند. به موجب این کوششها، یکتایی به عنوان یک نقاش ایرانی که البته بیش از نیم قرن است از ایران دور بوده، جایگاهی هرچند کوچک در مکتب نقاشان نیویورک پیدا میکند.
تکلف و اغواگری معمولاً در این طیف از نقاشیهای یکتایی دیده نمیشود. این آثار تماماً مبین نوعی دنیای سرخوش و جهان رنگارنگ هستند. به طور کلی او نقاش خوشبختیها و حالات خوش و ظریف جهان است. در حالی که به شیوهای نو کار میکند، رمانتیسیسم و شادیهای زندگی را فراموش نکرده است. تعلق خاطر یکتایی به رنگهای روشن و زنده نیز، نشان از روح آرام نقاش دارد. رنگها در این وضعیت، همچون اثر حاضر غالباً بر سطوح سفید مرمرین نشستهاند. در این اثر برخلاف بیشتر آثار یکتایی، تصویر گلدان آبی و گلهای سرخ و سفید حجم وسیعی از تابلو را اشغال کردهاند و نقاش با ضربات قلم شدید و رها بیشترین تأثیر رنگ بر سطح بوم را جلوهگر میکند.