این تابلو به دوره مهمی از کارهای مسعود عربشاهی تعلق دارد که شکلهای متنوع و خورشیدواری از دوایر رنگین، فضای کلی اثر را شکل دادهاند. جهانبینی عربشاهی، طیف گستردهای از هنرها و همچنین مجموعهای از دانشها و فرهنگهای جهان باستان را شامل میشود که در اثری چون نمونه حاضر به تجسم درآمده است. او گاهی همچون جواهرسازی است که سطح اثر را با ضربات رنگی حساب شده، جواهرنشانی و طلااندازی میکند و گاه در نقش سفالگری باستانی، خاکی از جهان اسطوره را بر سطح کارش مینشاند.
دایرههای رنگین در این اثر که به مثابه جواهراتی قیمتی میدرخشند، در گسترهای از رنگهای فیروزهای و طلایی چشماندازی پُرشکوه آفریدهاند. عربشاهی از دانش معماری خود استفاده میکند و سطح کار را با چینشی معمارانه به دقت میآراید. او علاوه بر نقاشی، در ساخت نقشبرجسته و نقاشی دیواری نیز مهارت دارد، به همین جهت در برخی از نقاشیهای او، فضایی بینامتنیتی حاصل از چند حوزه مختلف فرهنگی دیده میشود.
از دریچهای دیگر، این طیف از آثار او به میراث برجا مانده از هنر فلزکاری و یا سنگنوشتههای باستانی اشاره داشته و سعی در بازنمایی تصویری دنیای اسطورهها و خطهای باستانی دارند. به بیان دیگر، عربشاهی باستانشناسی است که فصل تازهای از کاوش و حفاری را بر سطح بوم و لایههای اسرارآمیز رنگ میگشاید تا از این طریق پرتوی نقاشانه به جهان ناشناختهها بیفکند.