یک نقاشی دیواریِ پُر حاشیه و احتمالاً اعتراضآمیز، نخستین واکنش و تعبیری است که با دیدن این اثر گرافيتي مهدی سحابی به ذهن بیننده خطور میکند. او بوم نقاشی را به مثابه بخشی از دیوارهای یک شهر، به نمایش نشانههای اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر اختصاص داده است. اثر بیش از اینکه دیوارنگارههای رسمی شهری را نمایندگی کند، گرافیتیهای پُر بیان و مهیج حاشیه شهرها یا به عبارتی دیگر، نقاشی دیواری غیررسمی را به یاد میآورد. علاوه بر اینکه زمینه اثر با رنگ اکریلیک پوشانده شده، نوشتههایی با اسپری و مداد، همچون یادگارینویسیهای نقشبسته بر در و دیوار شهر و فضاهای عمومی، اثر را بیشتر به فضایی غیررسمی و معترض نزدیک میکند. این نوشتهها در جایی رنگ و بوی طنز به خود میگیرد و در بخشهایی از اثر حضور چهرههای سیاسی، اجتماعی و یا هنری، مثل ونگوگِ گوشبریده، سرباز هخامنشی یا ارنستو چهگوارا، این دریافت طنزآمیز را تشدید میکند. هنرمند در جایی با مغلطهسازی مفاهیم و انگارههای بدیهی، مثل این جمله که: «مردمان هخامنشی گوش داشته، زیرا این مرد دارای گوشواره میباشد»، شوخیهای کلامی و تصویری خود را بیشتر آشکار میکند و تأکید دارد بر اینکه نقاشی همچنان ريشهاي ژرف و مستحکم در فرهنگ و ادبیات دارد.
مهدی سحابی در این اثر با بهره از نشانههای تصویری و کلامیِ پارادوکسیکال، تلفیق متن و تصویر، استفاده از رنگهای شبهصنعتی و تأثیر نامتعارف اسپری، ترکیب مواد، خراشهای انداخته بر سطح اثر، ارجاع برجسته و آشکار به گفتمانهای سیاسی- اجتماعی سده اخیر و در نهایت خارج کردن اثر از بیان جدی و کلاسیک نشان میدهد که بیتأثیر از هنر پستمدرن نبوده است.