بحران هویت و سردرگمی تاریخی مضمون اکثر تابلوهای مهرداد محبعلی است. او را میتوان از جمله نقاشان متأخری به حساب آورد که از آثار مدرنیستی به سوی نقاشی شکلگرای پستمدرنیستی روی آورده است. او با رویکردی انتقادی آثارش را خلق میکند و قهرمانان تاریخی و سیاستمداران را به اندازه مردم عادی در ساخت هویتی، ناکارآمد میداند.
در تابلوی حاضر که از آثار متأخر اوست، چنانکه از عنوان اثر برمیآید، نقاش در پی نمایاندن مفهومی اصیل در رجعت به گذشته است که طیف وسیعی از جامعه بشری را در برمیگیرد. در نگاه اول جمعیتی انسانی با دستهای رقصان به حالت نشسته یا ایستاده دیده میشوند. این افراد مردانی هستند که با ظاهر مختلف، از رنگ پوست گرفته تا نحوه پوشش، بیاعتنا به دیگری در حال رقصاند، اما در میانه تصویر خودنگاره نقاش در کُتی آبی رنگ خودنمایی میکند و به نوعی در دیگر پرترهها بازتاب مییابد، گویی یک چهره است که در افراد گوناگون متجلی میشود. چهرهها با جزییات کامل نمایانده شدهاند، اما در نحوه بازنمایی لباس فیگورها از سایهروشن خبری نیست و تنها با سطوح رنگی تخت، نور و سایه را از هم جدا کرده و با بیانی کمینهگرا حجم فیگورها را القا میکنند. در پلان بعدی دو طاق با تصویر درخت در سمت راست و چپ کادر و تصویر آسمان در کادر مستطیل شکل در میانه این دو قرار گرفته است. تغییر رنگ درختان و حضور این دو طاق تأکید بر مقوله زمان و رجعت به گذشته است و آسمان در این میان ترکیب «گذشته / حال / آینده» را کامل میکند. در نهایت پسزمینه با یک رنگ تخت پوشانده شده و در این سه پلان تکنیکهای رنگگذاری متفاوت در کنار هم ترکیب کلی کار را شکل بخشیدهاند. بدین ترتیب رویکرد انتقادی نقاش در نمایش سردرگمی بشر امروز و بحران هویتی وی جلوهگر می شود و فرصت را برای مخاطب در رجوع به خویشتن فراهم میآورد.