فروش در - خانه حراج
7 خرداد 1395
برآورد
قیمت فروش
100%
توضیحات اثر

 بدون شک مهم‌ترین دستاورد محمد احصایی در پویش نقاشی‌خط ایران، مکاشفه شکلی او در حروف الفبای فارسی است که در بسیاری از کارهایش، همانند اثر حاضر، به نوعی شالوده‌فکنی در کلمه منتهی شده است. وی به زیبایی بافتار کلمه را می‌شکافد و حروف متشکله آن را آزاد می‌سازد تا از این رهگذر زیبایی‌شناسی خط فارسی را به اصول نقاشی مدرنیستی پیوند دهد. نتیجه این نگاه نقاشانه به متن، تابلوهایی است بسیار تماشایی با کیفیت گرافیکی خیره‌کننده که کلمات یا نشانه‌های متنی در آن‌ها کمابیش عاری از معنا بوده و تنها با هویت شکلی خود بر پهنه یک ترکیب انتزاعی ظاهر می‌شوند. او همیشه خود را به خط و یا فضای کالیگرافی، محدود ساخته و از کاربست عناصر تصویری و یا تداعی شکلی قابل شناسایی اجتناب ورزیده است. نمونه ترکیب‌های کلاسیک او خطوطی درهم تنیده در یکی از سه رنگ اصلی قرمز، آبی و سبز هستند که در ورای زمینه‌ای سیاه به شکل برجسته‌ای پدیدار می‌شوند. آثار وی در نهایت نوعی نقاشی آبستره خطی هستند که اجزای آن را حروف، کلمات و سطور نوشتاری غالباً ناخوانا شکل می‌دهند.
 تابلوی بزرگ «رقص آبی» نمونه شاخصی است از آنچه که برای احصایی آوازه‌ای جهانی رقم زده است؛ گسستن پیوند حروف با یکدیگر و متلاشی شدن کلمات برای خلق توده متراکمی از عناصر خطی درهم پیچان که بافت بصری متلاطم و پرانرژی همانند نقاشی‌های آبستره اکسپرسیونیستی را پدید آورده‌اند. این عناصر خطی اما، همچنان ریشه در خوشنویسی فارسی داشته و به شکل مشهودی از حرکت‌های ظریف و پیچش‌های منحنی‌وار آن تبعیت می‌کنند. در واقع محمد احصایی در این اثر، مشابه اغلب آثارش، هرگز جایگاه مسلم خویش در مقام یک استاد خوشنویسی را رها نکرده و گویی با قلم‌مو به شکل آزادانه‌ای بر پهنه بوم می‌نویسد.
 این در حالی است که ماحصل هنر او در بسیاری لحظات یک سنت‌شکنی فرمالیستی است در خوشنویسی فارسی، برای نیل به کاربردی از خط که عمدتاً به مثابه نشانه‌های تصویری است و نه گزاره‌های معنایی. حروف و عناصر خطی در کار احصایی آشکارا در خدمت دنیای فرم هستند و لذا به ترکیبی منتهی می‌شوند که بیشتر یک بستر آزاد نقاشانه است تا نوشتاری قاعده‌مند و تابع دستورات زبانی. حتی عنوان تابلوی «رقص آبی» نیز مبین این واقعیت است که مفهوم اثر از کیفیت ظاهری و فرم و رنگ آن دریافت می‌شود و نه از دلالت‌های واژگان و عبارات آن. گویی از خط تنها جلوه‌ای صوری و ظاهری باقی مانده و معنای خاصی از آن استنباط نمی‌شود. در همین روند حروف شاکله کلمات از هم گسیخته شده و طبعاً هیچ معنایی از کلمه قابل حصول نیست. اما همین حروف ناقص، توهمی از رقص خطوطی آبی بر زمینه سیاه را به ذهن مخاطب متبادر می‌سازند. در واقع خط و حروف واجد معنای توافق شده زبانی نبوده، لیکن حامل احساس هنرمند و فردیت کنشگر او هستند.
 رایج‌ترین تمهیدی که احصایی برای شالوده‌فکنی در کلمه و تبدیل آن به یک بازی شکلی به کار می‌بندد، حجم دادن به آن است که عموماً با سایه‌گذاری حروف و تغییر ماهیت آن‌ها از نشانه‌های تخت به بلوک‌های حجمی برجسته صورت می‌پذیرد. برخلاف یک نوشتار که حروف در آن طبق قاعده‌ای به یکدیگر می‌چسبند، در نقاشی او حروف از بالا و پایین به درون یکدیگر نفوذ کرده و گره‌هایی فضایی را پدید می‌آورند. وی بدین ترتیب متن دوبعدی را در فضایی ژرف، به نوعی نقاشی عناصر سه‌بعدی بدل می‌سازد. او در این فرایند از حداکثر سیالیت و نیروی جنبشی در فرم منحنی برخی حروف فارسی بهره می‌گیرد تا آن‌ها را در شبکه‌ای از عناصر فرّار و ازهم گسیخته متعلق به یک نظام پویا، با یکدیگر ترکیب نماید. حروف در این نظام از شکل قراردادی خود دور شده، لیکن همچنان قابل تشخیص هستند.
 در میان الفبای فارسی تنها از حروفی در این اثر استفاده شده که خطوطی کشیده و فرمی منحنی دارند، همانند «ی»، «ج»، «ل» و «ن» که همگی زنجیروار درهم تنیده می‌شوند. طبیعتاً از حروفی چون «ه» که اتفاقاً مورد نظر غالب هنرمندان همتای احصایی در نقاشی‌خط است، به دلیل فقدان فرم مورد اشاره، صرف نظر شده است. این حروف به سان مجسمه‌هایی پیچان و سیال در فضا هستند که از قاعده نشستن به روی خط کرسی رها شده، گویی در یک رویداد آشفته و یک آنارشی معناگریز شرکت کرده‌اند. تنها قاعده‌ای که این شبه حروف برجسته و متحرک از آن تبعیت می‌کنند، کادر مستطیل بوم است که همیشه خود را بر ترکیب‌های هنرمند تحمیل کرده است. نقاشی «رقص آبی» در ابعاد یادمانی و کیفیتی گرافیکی منظم و متقارن، نمونه آشکاری است از رفتار سیستماتیک احصایی با مستطیل بوم.
 کل اثر در یک نگاه عمومی شبیه دو مستطیل است که به شکل منظمی یکی در درون دیگری جای گرفته است. در داخل مستطیل بزرگ یا همان کادر تابلو، مستطیل کوچک‌تری حاوی گره‌های فشرده و متراکمی متشکل از ضربه‌قلم‌هایی شبیه نقطه و حروف، قرار گرفته است. در حد فاصل این دو مستطیل، منحنی‌های دواری با الهام از فرم حروفی چون «ن» و «ی» در ترکیبی کمابیش متقارن کار شده است. گره‌ها در مستطیل داخلی، برخلاف منحنی‌های پیرامونی آن، نامنظم و تا حدی مرموز هستند. در میان آن‌ها نقطه‌هایی منظم و خطوطی کشیده و عمودی، یادآور حرف الف، بدون قاعده‌ای روشن در ترکیب جای داده شده‌اند. این ترکیب به شکل تلویحی متأثر از هندسه کلی کاشی‌کاری، فرش و هنر صفحه‌آرایی و کتابت ایرانی به نظر می‌رسد که معمولاً از ترکیب یک مستطیل اصلی طرح و یک مستطیل بزرگ‌تر برای نمایش حاشیه آن، شکل گرفته‌اند. نظم و تقارن منحنی‌های پیرامونی، ذهن را بیشتر به سمت الگوی سنتی مستطیل‌های متن و حاشیه در هنرهای یاد شده، به عنوان منبع الهام هنرمند در خلق این اثر، سوق می‌دهد.
 ضربه‌قلم‌های خطاطانه احصایی در مستطیل داخلی، کاملاً فشرده، پراکنده و تا حدی بدون سامان هستند و به سرعت در لابه‌لای یکدیگر ناپدید می‌شوند. اما در خارج آن آزاد و سیال بوده و با نظمی تکرارشونده برای متن مستطیل داخلی حاشیه‌ای دکوراتیو می‌سازند. تمام حروفی که در هر دو قسمت یاد شده منشاء ضربه‌قلم‌های وی بوده‌اند، به فرم و حرکت‌های خط نستعلیق و شکسته نستعلیق نزدیک‌ترند. این در حالی است که او در کارهای پیشین خود، بیشتر به خط ثلث اقبال نشان داده و پیوسته ظرفیت‌های آن برای نقاشی‌خط را در کارش متجلی ساخته است. به دلیل غلبه خطوط منحنی در کل نقاشی که امکان درهم روندگی خطوط را میسر می‌سازد، از خط مستقیم که تداعی‌کننده حرف «الف» می‌باشد، کمتر استفاده شده است، به غیر از چند خط عمودی قدرتمند در نیمه چپ تصویر که نوعی شکنندگی در کل ترکیب به‌وجود آورده و عملاً نقاشی را دچار انشقاق کرده‌اند. این خطوط که به وضوح ترکیب اثر را از تقارن خارج ساخته و ریتم حرکت‌های منحنی آن را برهم زده‌اند، یادآور سری معروف «الف» هنرمند هستند که در آن اشاره‌ای عرفانی به الف قامت یار، مفهوم اصلی اثر را شکل می‌داد.
 نکته مهم دیگر در این تابلو رنگ آبی مرموز و غنی‌شده خطوط است که بر روی زمینه سیاه می‌نشیند تا شاید حس گنگی از شب و رازهای آن را القا کند. گویی واژگان آبی با پسزمینه سیاه و در ژرفای بی‌کران تصویر، نیایشی عارفانه در دل شب را تداعی می‌کنند. در این صورت عنوان «رقص آبی» احتمالاً بر آن است تا ذهن مخاطب اثر را به رقص عرفانی سماع هدایت کند. منشاء این نوع خوانش از تابلوی یاد شده، پویایی ذاتی حروف و حرکت ضربه‌قلم‌ها به خصوص در مستطیل درونی نقاشی است که گویی همگی به جنبشی بی‌قرار و پایان‌ناپذیر، قابل تشبیه به سماع در دل شب، مشغول هستند.  محمد احصایی آثاری مشابه این تابلو را در رنگ‌های سبز و قرمز به روی زمینه سیاه نیز خلق کرده است که نمونه سبز آن در ماه آوریل سال ۲۰۰۸ در حراج کریستیز به قیمت ۱.۲ میلیون دلار به فروش رسیده است. 
سایر آثار هنری محمد احصایی

آرتچارت | پاییز گل آفتابگردان از محمد احصایی
پاییز گل آفتابگردان
برآورد
20,000,000,000﷼
40,000 دلار آمریکا
-
30,000,000,000﷼
60,000 دلار آمریکا
قیمت فروش
41,800,000,000﷼
83,600 دلار آمریکا
67.2%
تاریخ حراج
تهران - 21 آذر 1402
عملکرد هنرمند در حراج ها

قیمت فروش 124,666 دلار آمریکا
کمینه برآورد 73,253 دلار آمریکا
بیشینه برآورد 103,474 دلار آمریکا
میانگین ارزش آثار
+62.345%
 
میانگین رشد ارزش آثار
عملکرد فروش در برابر برآوردها
مقدار میانگین و میانه فروش
2020 - 2024
عملکرد در برابر برآوردها
2020 - 2024
نرخ آثار فروخته شده به کل آثار
2020 - 2024
آثار هنری مشابه

آرتچارت | او بخشنده است از محمد احصایی
او بخشنده است
برآورد
 
قیمت فروش
112.2%
فروش در
تاریخ حراج
خانه حراج - 2 آبان 1386
آرتچارت | شماره های سیاه روی سفید از فرهاد مشیری
شماره های سیاه روی سفید
برآورد
100,000,000,000﷼
166,667 دلار آمریکا
-
120,000,000,000﷼
200,000 دلار آمریکا
قیمت فروش
112,200,000,000﷼
187,000 دلار آمریکا
2%
تاریخ حراج
تهران - 15 تیر 1403