محمد فاسونکی برآمده از سنت تجسمی مکتب تبریز و از دانشآموختگان هنرستان هنرهای زیبای میرک است. او که دورههایی را در آلمان و ایتالیا گذرانده سالهای متمادی به تدریس در همان هنرستان میرک مشغول بوده و شاگردان بسیاری را تربیت کرده است.
جسارت و بیانگری از ویژگیهای بارز آثار فاسونکی است. نقاشیهای اکسپرسیو وی هیجانات روحی و عاطفی انسانهایی را به نمایش میگذارند که خشمگین، مضطرب، حسرتزده و مغموماند. انسان در آثار او جایگاه ویژهای دارد و موضوع اصلی کارهای وی به شمار می رود. اکثر سوژههایش را از بین مردمی که در کوچه و بازار دیده، بیرون میکشد. زشتیها و زیباییها را میبیند و سعی میکند حقیقت پنهانشده در وجود آنان را بر سطح بوم به تصویر بکشد. به همین دلیل فیگورهای انسانی در این آثار گاه هولناک و رعبانگیز مینمایند. فضای غالب آثار وی متأثر از اکسپرسیونیسم است و ترکیببندی، فرم، خط، رنگ و تمامی عناصر بصری با قدرت در راستای بیان احساسات به کار گرفته شدهاند.
چنانچه در اثر حاضر دیده میشود، بوم نقاشی برای او مانند صحنه درهم تنیدگی و جوش و خروش عواطف و هیجانات درونی انسانهاست که با تعلیق ذهنی و بصری به تصویر کشیده شدهاند. این اثر با نام «گودال مرگ» به جنگ بوسنی و هرزگوین اشاره دارد، یکی از فجیعترین حوادث تاریخی که به نسلکشی، قتلعام و کشتار گروهی اقوام مختلف بوسنی انجامید. گودالی که یادآور قتل عام است و پیکرههای بیجان برهم افتاده را در خود جای داده، در مرکز توجه است. چهرهها همگی اغراقشده و بیانگر مرگاند و رنگ قرمز خون بیگناه مردم را به نمایش میگذارد. هیاهو و آشوبی که در تل کشتهشدگان دیده میشود با ضربهقلمهای سبز رنگ بالای گودال که حیات و شادابی را به ارمغان میآورند، کنتراستی در فرم، رنگ و محتوای اثر ایجاد کرده که یادآور گذشت زمان است و موضوع آن را به خاطرهای مبدل میکند که هنوز از پس سالها زنده است و حقیقت جنگ را آشکار میکند. بدین ترتیب هنرمند با اغراق در فرم و رنگ، قلمگذاری و نورپردازی خاص خود بار معنایی ایجاد کرده و با فاصله گرفتن از واقعگرایی یک فضای اکسپرسیونیستی تمامعیار را رقم زده است.